روز گذشته بخش نخست گفتوگوي سياست روز با محمود فرشيدي وزير اسبق آموزش و پرورش با محوريت لزوم تدوين فلسفه آموزش و پرورش مبتني بر اسلام و معايب تعطيلي پنجشنبههاي مدارس به چاپ رسيد. امروز بخش دوم آن با محوريت لزوم احياي دوباره مراکز تربيت معلم به چاپ ميرسد. آنچه در ادامه ميآيد، بخش دوم اين گفتوگو با محمود فرشيدي است.
طرح شما براي مبارزه با جنگ نرم چيست؟
ببينيد ما ۱۷۰ تا ۱۸۰ هزار ساختمان در قالب ۱۵۰ هزار مدرسه در اختيار داريم که هر کدام از آنها يک مرکزيتي براي يک محله دارند. به علاوه دانشآموزاني هم وجود دارند که به اين مدرسه دلبستگي دارند. بايد در اين زمينه آموزش و پرورش ورود پيدا کند ولو اينکه بچهها در ۵ شنبه و جمعه در اين فضا زيرنظر يک معلم يا مدير بازي کنند. ممکن است بگوييم بودجه نداريم به هر حال وظيفه ما مديريت است.
اصليترين موضوع در تعليم و تربيت ميزان حضور است و به همين دليل است که مدارس شبانهروزي از نظر تربيتي موفقتر هستند.
از مهمترين توصيههاي رهبري، احياي مراکز تربيت معلم است آيا اين کار به خوبي صورت گرفته است؟
در زماني که من مسئوليت داشتم به منظور احياي مراکز تربيت معلم، ايجاد دانشگاه پيامبر اعظم را در دستور کار قرار داديم و به اين منظور تمام مجوزهاي لازم اعم از مجوزهاي مالي و قانوني را دريافت کرديم و از همه مهمتر اينکه حدود ۱۸ هزار رديف به منظور گرفتن دانشجو دريافت شد.
يعني بعد از مدتها با جذب اين تعداد دانشجو، تربيت معلمها زنده شد. اما نميدانم که به چه دليلي اين حرکت دنبال نشد و بحث دانشگاه فرهنگيان پيش کشيده شد که متاسفانه بحث اين دانشگاه هم مدتهاست که مطرح ميشود و درباره آن مسائل مختلفي از جمله شيوه مديريت آن بحثهاي گوناگوني وجود دارد. مدتي گفته ميشد که استانداران، رئيس آن ميشوند. بعد قرار شد که به طور مستقيم توسط وزارت علوم مديريت شوند و به هر حال هنوز سرنوشت مشخصي در اين خصوص اعلام نشده است.
يکي از مهمترين مباحث در آموزش و پرورش شيوه استخدام نيرو است. به نظر شما بهترين روش براي تامين نيروي انساني مورد نياز آموزش و پرورش چيست؟
ما بايد به گونهاي برنامهريزي کنيم که هيچ نيرويي وارد نشود، مگر از طريق کانال تربيت معلم.
استدلال شما در اين زمينه چيست؟
ببينيد براي هر کاري نيازمند نيروي تربيت شده هستيم و آيا واقعا از انسان، موجود پيچيدهتري هم
وجود دارد؟
يکي از روشهاي مدنظر آموزش و پرورش اين است که پس از گزينش نيروهاي دانشگاهي؛ آنها پس از فراگيري دورههاي ويژه تربيت دبير در مراکز تربيت معلم وارد سيستم شوند. آيا شما با اين روش موافقيد؟
ببينيد اين روش چند نقد اساسي دارد. اولا سن تاثيرپذيري سن خاصي است. يعني فردي که ۴ سال در دانشگاه آموزش ديد، شاکله اصلي ذهن او از نظر تاثيرپذيري و پذيرش اخلاقي شکل گرفته است.
ثانيا: ميزان اثرگذاري رفتار اساتيد در رفتار دانشجويان از اهميت بسيار فوقالعادهاي برخوردار است کما اينکه در سيستم دانشگاهي بسياري از دانشجويان ميگويند که ما فلان درس را «پاس» کرديم و ديگر به نام استاد آن کاري ندارند، حال آنکه در سيستم حوزوي ما يکي از مهمترين موارد، نام استادي است که طلبه پيش او درس را گذرانده است.
مراکز تربيت معلم بر تربيت در کنار تعليم تمرکز ميشود، تاثير اخلاقي استاد بر دانشجو انکار ناپذير است. زيرا اين کار توسط اساتيدي انجام ميشود که از برجستگان معلمان محسوب ميشوند و داراي تجربه ساليان دراز معلمي هستند. به علاوه شما اگر ميخواهيد تحول بنيادين ايجاد کنيد در درجه اول بايد معلمي استخدام کنيد که داراي تحول اساسي باشد.
ببينيد، شايد مهمترين دليل مديران ارشد آموزش و پرورش در استفاده از فارغالتحصيلان دانشگاهي، محدوديتهاي قانوني و استخدامي باشد. آيا شما با اين موضوع موافقيد؟
به هر صورت بايد براي احياي مراکز تعليم و تربيت تلاش شود. در زمان من هم بسياري از موانع وجود داشت و درخواست من براي جذب رديف چندين بار برگشت خورد اما در نهايت آنقدر اصرار کرديم که توانستيم ۱۸ هزار رديف بگيريم.
هنوز کلام شهيد رجايي و شهيد باهنر در گوش من طنينانداز است که ميگفتند مراکز تربيت معلم، قلب نظام آموزش و پرورش است.
من در اين زمينه که در حال حاضر چه مشکلاتي وجود دارد، ورود نميکنم اما معتقدم که بايد باب هرگونه استخدامي به غير از مراکز تعليم و تربيت به آموزش و پرورش بسته شود.
جناب فرشيدي تا اينجا به نقد نظام آموزش کشور پرداختيم. اجازه ميدهيد چند سوال خارج از اين چارچوب بپرسم؟
بفرماييد.
يکي از مهمترين وقايعي که در زمان شما استارت آن خورد، موضوع اجراي نظام پرداخت حقوق است. به نظر شما آيا اجراي اين قانون توانسته، عدالت مورد نظر ميان معلمان و ديگر کارکنان دولت را فراهم کند؟
به طور قطع نميتوان گفت که عدالت مورد نظر اتفاق افتاده و هماکنون مشکلات زيادي وجود دارد و انتظارات مورد نظر برآورده نشده است. زيرا بسياري از آرمانها از ابتدا درست تدوين نشده بود و يا اينکه در اجرا، بسياري از دستگاهها خرج خودشان را جدا کردند.
اما جدا از اينها، پيشنياز اصلي آن شانيت و جايگاهي است که بايد معلم در نظر برنامهريزان و تصميمگيران کلان جامعه پيدا کند.
چه پيشنهادي براي بهبود وضعيت اقتصادي معلمان داريد؟
پيشنياز اصلي، ايجاد شانيت و جايگاهي است که معلم بايد در نظر برنامهريزان و تصميمگيران کلان جامعه پيدا کند. زيرا اگر چنين موضوعي محقق شود به طور خودکار، وضعيت فعلي بهبود مييابد.
متاسفانه در شرايط حاضر و به دليل گفته شده نه تنها براي بهبود وضعيت فعلي تلاش نميشود بلکه بسياري از مزاياي فعلي در حال کم شدن است از جمله مطابق برنامه پنج ساله پنجم سهم دولت از صندوق ذخيره فرهنگيان حذف شده است.
به علاوه برخي مشکلات ساختاري هم به اين موضوع دامن زده است از جمله با آنکه، بانک سرمايه به عنوان يک بانک تخصصي براي معلمان تاسيس شد اما به دليل برخي غفلتها و مشکلات، سهام آن به فروش گذاشته شد و در نهايت مديريت و فعاليت آن از اختيار وزارت آموزش و پرورش، خارج گرديد.
در حال حاضر، حقوق معلمان در سال برابر ۱۲ هزار ميليارد تومان است که اين سرمايه بزرگ ميتواند به عنوان يک موتور مولد و به نفع معلمان سرمايهگذاري و استفاده شود که متاسفانه اين کار صورت نگرفته است.
به عنوان آخرين سوال بفرمايد، در مقايسه با وزراي پس از خودتان و ميزان تحقق فرمايشات رهبري چه نمرهاي به دوران فعاليت خودتان ميدهيد؟
نميتوان نمره مشخصي تعيين کرد. چون نقاط ضعف را ديگران ميبينند و شايد نتوان نمره خاصي داد. شايد نمره کار صحيحي نباشد اما از نگاه ديگر؛ بسيار خوشحاليم که مهمترين پيام رهبري مبني بر ضرورت ايجاد تحول بنيادين در زمان مديريت ما صادر شد و اين نشان دهنده ظرفيتهاي بالايي است که براي ايجاد اين تحول وجود داشته است و خوشبختانه با تشکيل ستاد تحول بنيادين، کارهاي بسيار خوبي هم آغاز شد.
اما در زمينه تبليغ جايگاه معلم، آقاي حاجي بابايي انصافا بهتر از من عمل کرد. به علاوه آقاي حاجي بابايي در زمينه مسائل رفاهي هم بسيار خوب کار کردهاند.