فرزاد امینی ۳۷ ساله، سالهاست دل در گرو تئاتر دارد و كارگرداني تئاتر شده دغدغه او. تحصيلاتش در حوزه ادبیات نمایشی و كارشناسي ارشدش در رشته فلسفه غرب بوده و دكتراي خود در رشته فلسفه را در دانشگاه شهر دارمشتات آلمان گذرانده و حالا در ايران دوباره مشغلهاش هنر تئاتر است. نمايشهايي از جمله "اقدامهای انجام نشده"؛۱۳۸۳ "سگ و لگرد"؛۱۳۸۴ "پروا" تهران، تالار مولوی؛۱۳۸۵ "منشاء همه نابود کنندههایت یک چیز بیشتر نیست" جشنواره تئاتر ماه؛۱۳۸۶ را نوشته و كارگرداني كرده است. همچنين دراماتورژی و کارگردان آثاري از جمله "مکبث" در سیزدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر دانشگاهی؛ هم از ديگر تجربيات او در عرصه تئاتر است. او براي آخرين بار ۱۱ تا ۳۰ دى ماه اخير نمايش آه شهلا این گاوی که جلوم داره راه میره... را.
فرزاد اميني كه به تازگي نمايش آه شهلا این گاوی که جلوم داره راه میره... را در سالن استاد انتظامیخانه هنرمندان به صحنه برده ميگويد تئاتر اوضاع دشوار و پيچيدهاي دارد. بيان ساده اين دشواري و پيچيدگي اين است که تقاضا بالاست و عرضه کم. سالنها کم هستند و تقاضا براي توليد و اجرا بالاست. در دانشکدهها، دانشجويان زيادي پذيرفته ميشوند و خروجي زيادي هم داريم. غير اين، آموزشگاهها و موسسات خصوصي هم در زمينه آموزش علاقمندان به هنر تئاتر فعال هستند. وي اين ازدحام جمعيت علاقمندان به تئاتر در ايران را با توجه به شرايط موجود و امكانات اجرا به سوناميتعبير ميكند و ميگويد: معتقدم در دهه اخير شاهد سوناميمجريان و توليد کنندگان تئاتر هستيم. در دهه هفتاد شرايط به سختي و تنگي اين دوره نبود.
البته اين كارگردان تئاتر راه حل تنگنا در نمايش تئاتر كشور را سلبي و تحديدي نميداند. اميني ميگويد: راه حل اين مشكل منع جذب دانشجويان تئاتر و علاقمندان به اين هنر نميباشد و اين شيوههاي سلبي پاسخ نميدهد. بايد به راهکارهاي ديگري در اين زمينه انديشيد. وي براي حل بخشي از مشكل عدم توازن بين تعداد سالن و نمايشهاي تقاضا دهنده براي نمايش نيز پيشنهادي دارد. ميگويد در طول سال با جشنوارههاي پرتعداد تئاتر مواجه هستيم كه طي آنها يك رقابت آزار دهنده غيرمنطقي بين جوانان و دانشجوياني ايجاد ميشود كه تلاش دارند به هر ترتيبي شده تئاتر خود را در جدول اين جشنوارهها قرار دهند. حال آنكه به جاي پرداختن به اين تعداد جشنواره و صرف هزينههاي بعضا قابل توجه اين جشنوارهها، اگر اين هزينهها به صورت متمركز به توليد سالن تخصيص يابد، و اين ميزان از توليد چه در نيروي انساني تئاتري و چه به عنوان محصول نهايي براي اجرا هدايت ميشد امکان آزادانهاي براي اجرا ايجاد ميشد و در طول زماني نه چندان طولاني، الکي طبيعي براي غربال فراهم ميشد و ماندنيها ميماندند و آنها که صرفا سوداي هنر داشتند پس از ارضاي آن سودا، تئاتر را رها ميكردند و ميرفتند.فرزاد اميني، اين كارگردان تئاتر، محدوديت در اجراي گروههاي نمايشي را با مشكلات ديگري نيز مواجه ميداند. او تاكيد ميكند حالا محدوديت امکانات فضاي پيچيده بيماري را ايجاد کردهاست. شعار نه چندان سنجيده تئاتر براي همه هم بر اين اتفاق ناگوار اثر داشته است. اين شعار شکل زيبايي دارد اما اتفاق غيرهنري كه با آن افتاد اينكه تئاتر را به شدت از ماهيت هنري اش جدا کرد و به آن يک ماهيت به شدت بازاري داد که البته مقدمتا اشکال ندارد، اما با تاخر بسيار پراشکال خواهد شد. اين اشكال اگر در اين بياشکالي مقدماتي بماند خوب است اما ناگهان همه شئون تئاتر را دربرگرفت و حتي کارگردانهايي که ميخواستند اورجينال بودن و هويت هنريشان را حفظ کنند مجبور شدند، به قواعدي تن بدهند که با شعار تئاتر براي همه به ايشان تحميل شد.
كارگردان آه شهلا حضور بازيگران سينما در عرصه تئاتر را با همين فضا مرتبط ميداند. ميگويد مردم بدون هيچ تقصيري ستارههاي سينما را دوست دارند و اين در همه جاي دنيا نيز متداول است. اما در ايران ناگهان پاي ستارههاي سينما به تئاتر باز شد و با حمايت تهيهکنندگان شايد براي آنکه شعار تئاتر براي همه محقق شود، در حوزهاي سطحي و نه چندان پيچيده و قابل تامل مسائل سياسي، اجتماعي و حتي رمانتيک و عاشقانه را به واسطه پشتيباني و دوست داشتن چهرهها به اجرا درآمد و فضايي ايجاد شد که عملا ديگر عرصه براي تئاتريها به نوعي حتي از دهم هفتاد هم تنگتر شد. در دهه اخير سالنها بيشتر شده است به نسبت دهه پيشين، شواهد حاكي از آن است كه براي آنها كه مستقل و اورجينال بودن و دغدغههاي زيبايي شناسانه داشتن برايشان اهميت دارد، امکان کمتر شده است.