گروه فرهنگي- به راستي چند درصد ما ايرانيان قرن بيست و يكمي از فلسفه غبار گرفته فراسوي آيين هاي نياكانمان آگاهيم ؟ بسياري از ما هر ساله برخي از اين آيين ها را برگزار مي كنيم فارغ از اينكه بدانيم چرا در حال برگزاري آنها هستيم . شايد تنها پاسخي كه در اين خصوص از بيشتر مردم شنيده مي شود خلاصه در اين جمله است كه : اين يك رسم است و ما بايد ادامه دهنده رسم هاي پدران و نياكانمان باشيم . اما باز اين سوال مطرح است كه اگر پدران ما رسوم ناشايستي را براي ما به يادگار مي گذاشتند ما همچنان آنها را مي پذيرفتيم و صرفا به دليل ارث رسيدن از نياكان آنها را برگزار مي كرديم ؟ به يقين بر اساس هر معيار سنجش و اعتقادي نبايد اينگونه باشد ، پس چه نيكوست كه در اين خصوص چشم هايمان را بشوييم و به گونه اي ديگر بنگريم . فراسوي بسياري از آيين ها و رسوم كهن ايراني رمز و رازها ، پندها و كليدهايي نهفته است كه درصورت شناخت و درك آنها مي توانيم تجربيات تاريخي مثبت نياكانمان را براي ايرانيان آينده به يادگار بگذاريم . يكي از اين يادگارهاي بر جاي مانده ،آيين شب يلدا يا شب چله است كه همه ما با هيجان ها و خاطره هاي آن كودكي مان را سپري كرده ايم. چه زيباتر و چه معقولتر خواهد بود كه خانواده هاي ايراني در هنگام برگزاري اين آيين و ديگر آيين هاي كهن ، بندي را اضافه كنند كه بنا بر آن در شب يلدا ، پيرامون تاريخچه و فلسفه وجودي آن نيز با هم گفتگو كنند يا يكي از اعضاي خانواده تاريخچه و چيستي يلدا را از روي متني براي ديگر اعضاي خانواده بخواند . دوباره يلدا و . . . از راه مي رسد يلدا . آهسته و خاموش . خاموش اما با وسعتي به درازاي تاريخ خود و مهري به عمق لطافت ايرانياني كه تاكنون آن را برگزار كرده اند . آناني كه رفته اند و آناني كه مانده اند و حتي آيندگاني كه اين آيين فرخنده را پاس مي دارند . دوباره شلوغ مي شود سر ميوه فروش و قناد و دوباره انتظار مادربزرگ براي هندوانه و انار و آجيل مشكل گشا تا همه اينها بهانه اي شوند براي ديدار نوه ها و بچه ها كه دور او و پدربزرگ حلقه بزنند ، حلقه اي كه به او و پدربزرگ احساس امنيت و آرامش مي دهد و و اجاق خانواده را بيشتر از همه شب هاي سال گرم مي كند . يادش به خير كرسي مادربزرگ ، چه لذتي داشت وقتي شبهاي يلدا پاهاي ما را گرم مي كرد تا بدينسان همه وجودمان در اين شب سرد زمستاني با تكيه بر كيمياي با هم بودن گرم شود . و به راستي جايگزين كرسي مادربزرگ اين آتشكده خاموش اما جاودان گرم چيست ؟ آخر او ضامن در كنار هم بودن خانواده بود . آيا شوفاژ ، شومينه يا پكيج ، كرسي شب يلدا مي شوند ؟ آيا هنوز شبهاي يلدايي مان آغشته به اشعار رندانه حافظ و حماسه هاي ميهني فردوسي مي شود ؟ آيا هنوز به يادمان مانده كه بايد به ديدار پيران و بزرگانمان رويم ؟ آيا هنوز مي دانيم آجيل ، هندوانه، انار و شيريني و ميوه هاي گوناگون يلدايي نشانه بركت ، تندرستي، فراواني و شادكامي هستند ؟ طلب بركت ، فراواني و شادكامي براي ديگران و خود كه از فلسفه هاي برگزاري راستين اين آيين شكرگزاري كهن ايرانيست را به تندباد فراموشي عصر روابط پيامكي نسپاريم . شب شبها شب يلدا يا شب چله آخرين شب آذرماه، شب پيش از نخستين روز زمستان و درازترين شب سال است. ايرانيان باستان با علاقه اي كه به علم ستاره شناسي داشتند نيك مي دانستند كه اين شب در نيم كره شمالي با انقلاب زمستاني مصادف است و به همين دليل از آن شب به بعد طول روز بيشتر و طول شب كوتاهتر ميشود. نياكان باستاني ما با اين باوربودند كه از فرداي شب يلدا با دميدن خورشيد، روزها بلندتر و تابش نور ايزدي فزوني مييابد، آخر پاييز و اول زمستان را شب زايش مهر يا خورشيد ميخواندند و براي آن جشن بزرگي بر پا ميكردند. آنها شادي و نشاط را از موهبت هاي اهورايي و غم و اندوه و تيره دلي را از پديده هاي اهريمني مي پنداشتند. مراسم نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، چهارشنبه سوري و شب يلدا و سنت هاي ديگر در واقع بيانگر اين حقيقت است كه ايرانيان پس از رهايي از بيدادگري و ستم به شكرانه بازيافتن آزادي، جشن برپا مي ساختند و پيروزي نيكي بر بدي و روشنايي بر تاريكي و داد بر ستم را گرامي مي داشتند. شب يلدا نيز يكي از اين موارد است. در دوران كهن، شب نماد تاريكي و تباهي و وحشت بوده و اغلب سعي مي كردند كه شب هنگام با افروختن آتش و افزودن نور، خانه روشن باشد تا پليدي و تباهي در آن راه نيابد. شايد اصطلاح خانه ات روشن نيز از آن زمان براي ما به يادگار مانده است . شب يلدا شب شبها است . يعني تسلط تاريكي بر زمين از تسلط نور خورشيد و روشنايي مي كاهد. و چون فرداي اين شب روشنايي بر ظلمت غالب و روز طولاني مي شود، ايرانيان تولد دوباره خورشيد را كه مظهر روشنايي است جشن مي گيرند. چيستي واژه يلدا واژه واژه ايست برگرفته از زبان سرياني (كه از لهجه هاي متداول زبان است) به معناي تولد. زبان يكي از زبان هاي رايج در منطقه خاورميانه و زبان اصلي نگارش كتب عهد جديد مسيحيان بوده است. (برخي بر اين عقيده اند كه اين واژه در زمان ساسانيان كه خطوط الفبا از راست به چپ نوشته مي شده ، وارد زبان پارسي شده است.) آيين شب چله و هزاره نو يكي از زيبايي هاي برخي آيينهاي كهن اين است كه به فراخور زمان مي توان برداشتهاي متفاوتي را از آن داشت ، برداشتهايي كه براي جامعه در هر زمان و مكاني مفيد باشد . بوده اند بسياري از آيينها كه در طول زمان تغيير كرده و لباسي نو پوشيده اند . اين روزها روزهاي سردي است . سرما چند روزي است كه بس ناجوانمردانه آغاز شده و به راستي اين سوال مطرح است كه مهمترين پيام يلدا براي انسان هزاره نو ايراني در عصر روابط زمستاني چيست ؟ براي پاسخ به اين سوال بد نيست نگاهي به روابط حاكم بر جامعه امروزمان بيندازيم . روابط خانواده ها ، روابط صنفي ، روابط دوستي و شراكتي و ديگر روابطي كه مي تواند در يك جامعه وجود داشته باشد . بنا بر آنچه قوه قضائيه اعلام كرده حدود 5 ميليون پرونده در اين نهاد وجود دارد . به راستي جامعه ما به كجا مي رود ؟ آمارهايي كه در خصوص طلاق هر از گاهي منتشر مي شود نشان از چيست ؟ اينجاست كه نقش آييني مانند يلدا هويدا مي شود . يلدا براي ما ايرانيان در هر عصري و در هر شرايطي نماد گرمي اجاق مهر خانواده بوده و هست و خواهد بود ، حتي در اين روزهاي سرد زمستاني . الگويي كه يلدا به ما ارائه مي دهد ، همان الگوي باستاني ايراني است ، يعني تقدس خانواده و احترام به همه اعضاي آن است . حداقل برداشتي كه از شب چله براي استفاده جامعه امروز ايراني مي توان داشت ، احترام و استحكام روابط خانوادگي است و يلدا بر اين موضوع تاكيد مي كند كه استحكام خانواده يعني استحكام جامعه . از ياد نبريم يلدا شب زادروز مهر است و شب زادروز مهر طولاني ترين شب سال است . همواره تاريك ترين نقطه شب آغاز طلوع خورشيد است . پس بايد با پند گرفتن از آيين هايي مانند يلدا به فرداهايي روشن نگريست .