علي تتماج اشاره: خاورميانه با برخورداري از منابع انرژي و موقعيت استراتژيك همواره كانون توجهات جهاني بوده است. در اين ميان تحولات فلسطين به عنوان اصلي ترين مسئله خاورميانه توجهات جهاني را به خود مشغول داشته است. هر چند كه حركتهاي مردمي در كشورهاي عربي حوزه خليج فارس و شمال آفريقا تا حدودي مسئله فلسطين را در حاشيه قرار داده اما به دليل حساسيتهاي موجود براي اين منطقه همچنان فلسطين در جمع امور مهم خاورميانه قرار دارد. از نكات قابل توجه در اين تحولات گرايشات كشورهاي غربي به آغاز روند سازش ميباشد هر چند كه مذاكرات سازش به دليل استمرار اشغال گري و جنايات صهيونيستها و عدم انطباق آن با خواستهاي فلسطينيها با ناكامي همراه شده اما همچنان برخي از كشورهاي غربي ادعاي احياي اين روند را دارند. روندي كه بسياري از ناظران سياسي با اشاره به پيشينه غربيها ابهاماتي را در تحقق اهداف اين ادعاها مطرح ميكنند. *** ريشههاي طرح: اكنون در ميان كشورهاي غربي تحركي گسترده براي ميزباني و يا ارائه طرح آغاز روند سازش آغاز شده است بگونهاي كه اكثر اين كشورها خود را ناجي صلح خاورميانه معرفي ميكنند چنانكه : 1) فرانسه با ارائه راهكارهاي جديد خواستار برگزاري نشست سازش نظير نشست آناپوليس ، دوران بوش شده و بر موفقيت آن تاكيد دارد . فرانسه رايزنيهايي نيز در اين زمينه داشته است. فرانسويها بر اين ادعايند كه با اين رويكرد ميتوانند صلح را در خاورميانه در مدت يك سال برقرار سازند. آنها مسئله قدس و بازگشت آوارگان را نيز به عنوان مولفههاي حاشيهاي مطرح كردهاند. 2) ايتاليا نيز آمادگي خود را براي ميزباني نشست سازش مطرح كرده و تاكيد دارد كه توان ايفاي نقش خود را در اين حوزه را دارا ميباشد. اين اقدام پس از سفر نتانياهو نخست وزير صهيونيستها به ايتاليا صورت گرفت. ايتالياييها نيز مدعي هستند كه طرح آنها جامع ترين طرح براي پايان دادن به بحران خاورميانه است. 3) روسيه كه پيش از اين نيز تحركاتي براي روند سازش خاورميانه داشته با شروط خود بر اجراي اين طرح در مسكو تاكيد كرده است. البته روسيه حضور تمام گروههاي فلسطيني را به عنوان بخشي از روند سازش خواستار شده است. روسها در بازي چند جانبه برآنند تا مواضع تمام طرفهاي حاضر در تحولات فلسطين را در نظر داشته باشند. مشغول شدن كشورهاي غربي به جنگ ليبي فضا را براي بازيگري بيشتر روسيه فراهم آورده هر چند كه اروپا نيز تكاپوي بسياري در اين حوزه داشته است. 4) آمريكا با اعزام دنيس راس و ديويد هيل به منطقه دور جديد بازيگري خود را در روند سازش آغاز كرده است. پس از استعفاي جرج ميچل نماينده ويژه آمريكا در امور خاورميانه اين نخستين حركت جدي آمريكا در اين حوزه است هر چند كه آمريكا بر خلاف گذشته چندان حركت گستردهاي در اين حوزه صورت نميدهند. البته بازيگري اين بار آمريكا با تبليغات گسترده صورت نگرفته و واشنگتن تلاش كرده با چراغ خاموش وارد صحنه شود. البته موضع باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا مبني بر اينكه صرفا تابع خواست و نظر تلآويو خواهد بود از هم اكنون موضع و نگاه آمريكا به روند سازش را نشان ميدهد. 5) آلمان با اعزام وستروله وزير امور خارجه به سرزمينهاي اشغالي و نيز ميزباني از سران رژيم صهيونيستي سعي دارد در جمع بازيگران خاورميانه و روند سازش باشد هر چند كه نگاهي كاملا صهيونيستي بر طرحهاي اين كشور حاكم است. 6) كاترين اشتون مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا نيز ادعاهايي را در زمينه روند سازش خاورميانه مطرح كرده و در اين چارچوب به نمايندگي از اتحاديه اروپا راهي سرزمينهاي اشغالي فلسطين شده است. كاترين اشتون در اين چارچوب سفري دورهاي به سرزمينهاي اشغالي فلسطين رام الله، مصر و اردن داشته است. وي در كنار تلاش براي به اصطلاح احياي روند سازش، سعي كرده تا كارنامهاي نسبتا موفق از خود به نمايش گذارد تا شايد از ميزان انتقادها از ناكارامديهايش در سمت مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا بكاهد. اهداف طرح: تركيب كشورهاي مذكور نشان ميدهد كه هر كدام از آنها به دنبال منافعي در منطقه ميباشد اما در نهايت تمام آنها به منافعي واحد ميرسند كه براي هر كدام داراي اهميت ميباشد كه بعضا به هماهنگيهايي ميان طرفين منجر ميگردد. برخي از اين اهداف عبارتند از : الف : سرپوش بر بحرانهاي داخلي كشورهاي غربي اكنون با چالشهاي گسترده داخلي مواجه هستند. بحران شديد اقتصادي از يك سو و اتخاذ مواضع سئوال برانگيز در قبال تحولات جهاني از جمله ادامه جنگ ليبي و افغانستان از سوي ديگر دولتهاي غربي را در برابر ملتهايشان قرار داده است. شرايط داخلي بسياري از كشورهاي غربي در آستانه انفجار قرار دارد از آنها با رويكرد به برخي تحركات حاشيهاي نظير روند سازش خاورميانه برآنند تا ضمن دور ساختن افكار عمومي از تحولات داخلي به نام بازيگري در روند صلح خاورميانه تا حدودي از فشارهاي داخلي بر دولتهاي خود بكاهند . به عبارتي ديگر فلسطين بار ديگر قرباني ناكار آمديهاي داخلي و سياست بازي غرب شده است. ب) نفوذ در خاورميانه با آغاز قيامهاي مردمي در كشورهاي عربي حوزه خليج فارس و شمال آفريقا، كشورهاي اروپايي، بسياري از منافع خود در منطقه را از دست دادهاند بويژه اينكه ملتها علل نابسامانيهاي خويش را وابستگي به غرب ميدانند. در همين حال حركتهاي صورت گرفته در منطقه بويژه در حوزه فلسطين عملا از چارچوب بازيگري غرب خارج بوده بگونهاي كه نقش تصميم گيرنده در آن نداشته است. آشتي ملي فلسطينيها حركتهاي گسترده مردمي در مراسم شصت و سومين سالگرد اشغال فلسطين روز نكبت و چهل وچهارمين سال اشغال كرانه باختري و قدس در جنگ 6 روزه اعراب و رژيم صهيونيستي نشان داد كه منطقه بدون غرب نيز قابل اداره شدن ميباشد. اين امور در كنار اصل قيامها هزينههاي سنگيني براي غرب به همراه دارد. آنها با رويكرد به فلسطين برآنند تا با نمايش چهرهاي دموكراتيك از خود از يك سو رضايت افكار عمومي را براي احياي روابط با غرب كسب كند و از سوي ديگر از تكرار حركتهاي مستقل و بدون دخالت غرب در منطقه جلوگيري كنند . آنها برانند تا به نوعي حركتهاي گذشته منطقه را نيز به اقدامات خود متصل سازند تا نقش ارزنده براي خود به نمايش گذارند. با توجه به رويكرد ملتهاي منطقه به حمايت از مقاومت ، بازيگران مدعي روند سازش برخي امتيازها را براي فلسطينيها در نظر گرفتهاند چنانكه برخي از آنها از پذيرش كشور مستقل فلسطين در مرزهاي 1967 خبر دادهاند. هدف نهايي اين كشورها آن است كه در لواي صلح خاورميانه بتوانند روابط دوبارهاي را با ملتهاي منطقه برقرار ساخته در حالي كه از پيش شرطهاي آنها براي تحقق روند صلح حفظ حاكمان كنوني در كشورهاي عربي خواهد بود كه اكنون با قيامهاي مردي در آستانه سقوط قرار گرفته اند. ج) بازيگري جهاني تحولات جديد صحنه بين الملل دگرگونيهايي در ساختار بازيگران اصلي ايجاد كرده بويژه اينكه هر كدام از كشورها با تحركات ويژهاي به دنبال ارتقاي جايگاه جهاني خود هستند. بسياري از كشورها تلاش دارند تا با چهرهاي دموكراتيك و صلح طلب به منافعي جهاني دست يابند. با توجه به حساسيت جهاني موجود در قبال فلسطين و نيز اصرار افكار عمومي جهاني مبني بر لزوم توجه به فلسطين اين كشورها برآنند تا با بازيگري فعال در حوزه فلسطين به جايگاه جهاني دست يابند. اين امر در شرايطي كه بسياري از كشورها درگير جنگ ليبي ميباشند امري ضروري قلمداد ميشود. د) خدمت به صهيونيستها از جمله نكات مشترك در تمام كشورهاي حاضر در روند سازش همگرايي آنها به رژيم صهيونيستي است بگونهاي كه برخي از اين كشورها مانند فرانسه ، آمريكا ، ايتاليا و آلمان صراحتا هر گونه اقدامي مغاير با خواست صهيونيستها را امري خلاف واقع ميدانند و به مقابله با آن ميپردازند. در مقطع كنوني صهيونيستها با چالشهاي گستردهاي مواجه شدهاند كه نيازمند كمك غرب هستند وحدت ملي فلسطينيها پس از 4 سال دوري تشديد انتفاضه و گسترش دامنه آن به اراضي اشغالي فلسطين قدس و كرانه باختري ناتواني صهيونيستها براي جلوگيري از كوچ معكوس شهرك نشينان صهيونيست ، بيداري ملتهاي منطقه و جهان در حمايت از فلسطين اوج گيري قيامهاي مردمي و تزلزل دولتهاي حاضر در خط سازش و تزلزل شديد جهاني صهيونيستها و گرايشات جهاني به تحريم و دوري از اين رژيم رويكرد دولتهاي جهاني براي به رسميت شناختن كشور مستقل فلسطين با مرزهاي 1967 در سازمان ملل و.. شرايطي سخت را براي صهيونيستها به همراه داشته است غربيها با ورود به صحنه روند سازش برآنند تا به نحوي خدماتي به اين رژيم داشته و مانع از تزلزل بيشتر آن شوند. به عبارت ديگر آنها به دنبال مصادره تحولات فلسطين و جهان در جهت خواست صهيونيستها هستند چنانكه غربيها صراحتا با هر گونه اعلام تشكيل مستقل فلسطين در مرزهاي 1967 اعلام مخالفت كردهاند. آنها در نهايت خروج مسئله فلسطين از جمع تحولات جهاني و طولاني مدت كردن آن را طلب ميكنند كه در قالب آن تمام حقوق فلسطينيها حذف ميشود. نكته بسيار مهم آنكه انزواي جهاني صهيونيستها و نيز روند حمايتهاي جهاني از فلسطين نه بر اساس طرح و بازيگري غرب بلكه برگرفته از عملكردهاي مردم فلسطين و ملتهاي منطقه ميباشد. امري كه هزينههاي بسياري براي غرب به همراه دارد. هر چند كه غرب براي جلوگيري از واكنش جهاني ادعاي حمايت از فلسطين را مطرح ميكند اما در نهايت سعي دارد جهان را از مسير كنوني به روندي بسته بندي شده بر اساس طرحهاي خود خارج سازد كه در آن ديگر نامي از فلسطين و بازيگران مستقل در احقاق حقوق ملت فلسطين وجود نداشته باشد. نتيجه گيري در جمع بندي كلي از تحولات فلسطين ميتوان گفت كه حركتهاي كشورهاي غربي براي به اصطلاح صلح خاورميانه هر چند كه اقدامي مثبت نشان ميدهد اما در عمل نميتواند دستاوردي براي ملت فلسطين به همراه داشته باشد چرا كه اكثر كشورهاي مذكور صرفا منافع خويش و صهيونيستها را در نظر دارند چنانكه تاكنون نيز گامي براي فلسطين بر نداشتهاند. البته بايد در نظر داشت كه اين كشورها بر اساس منافع خود چارچوبهاي متفاوتي را براي اجراي روند سازش طراحي كردهاند كه عملا مانع اجماع آنها براي تحقق روند صلح ادعايي ميشود بويژه اينكه كشورهاي مذكور با بحرانهاي داخلي و چالشهاي جهاني مواجه هستند كه مانع از بازيگري فعال آنان در پرونده فلسطين ميشود. با تمام اين تفاسير با توجه به سوابق اين كشورها فلسطينيها و منطقه نميتوانند دلبسته اقدامات اين كشورها شوند و همچون گذشته تنها راه رسيدن آنها به اهدافشان وحدت سراسري در سايه مقاومت است كه ميتواند آنها را به تحقق حقوقشان رهنمون سازد. البته صهيونيستها و غرب براي شكست اين اتحاد به هر ترفندي متوسل ميشوند كه همگرايي فلسطينيها اين فتنهها را نيز خنثي ساخته و آن را به آرمان نهايي شان يعني تشكيل كشور مستقل فلسطين به پايتختي قدس شريف رهنمون خواهد ساخت.