سرانجام نشست سران کره شمالی و آمریکا در سنگاپور برگزار شد و اون و ترامپ در پایان بر ادامه مذاکرات ابراز امیدواری کردند. براساس گزارشهای منتشره توافقی چند مادهای میان طرفین امضا شده تا زمینه ساز مذاکرات آینده باشد که شاید چنانکه اون از ترامپ خواسته درو بعدی مذاکرات در کره برگزار شود.
حال این سوال مطرح میشود که اهداف طرفین از این توافقات چه بوده و چرا به این سرعت بر ادامه مذاکرات تاکید کردهاند؟ پاسخ به این پرسش را در اهداف داخلی طرفین و عوامل بیرونی میتوان جستوجو کرد. نخست آنکه ترامپ در عرصه داخلی آمریکا تلاش بسیار کرده تا چنان نشان دهد که سیاستهای اوباما اشتباه بوده و این سیاست مذاکراتی ترامپ است که به نتیجه سریع و مثبت میرسد. ترامپ همواره اوباما را متهم میسازد که در برجام هزینههای بسیاری به آمریکا تحمیل کرده است در حالی که وی به راحتی میتواند با کم ترین هزینه اهدافش را محقق سازد. بر این اساس امضا توافق با کره شمالی برای ترامپ اهمیت بسیاری داشته و تلاش کرده تا چهره یک فاتح به خود بگیرد.
نکته مهم آنکه رفتارهای ترامپ در اجلاس گروه ۷ با انتقادهای داخلی بسیاری مواجه شد و لذا ترامپ سعی دارد با برجستهسازی توافق سنگاپور آن رسوایی را به حاشیه رانده و حتی آن را یک اقتدار نشان دهد. از سوی دیگر ترامپ به دنبال تمرکز بر روی خاورمیانه با محوریت معامله قرن میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی و نیز اعمال فشار بر ایران برای تغییر در برجام است. ترامپ با نمایش چهرهای مذاکرهکننده به دنبال آن است تا رضایت جهانی را برای تحقق این دو طرح جلب نماید.
دوم عملکردهای کره شمالی است. به هر تقدیر کره در داخل با چالشهای اقتصادی مواجه است و از سوی دیگر استمرار موازنه نظامی در منطقه را مغایر با امنیت خود میداند. کره امید دارد در قالب این توافقات بتواند از میزان نظامیگری در منطقه که به تحریک آمریکا صورت میگیرد بکاهد تا بر حوزه امنیت خود بیفزاید. البته باید به این مهم نیز توجه داشت که کره شمالی بخش عمدهای از سیاستهایش براساس اهداف و خواستههای چین و روسیه صورت میگیرد لذا باید مواضع و اهداف آنها را نیز در این مذاکرات در نظر داشت.
کاهش فضای نظامی و بحرانی در منطقه برای این کشورها دارای اهمیت بسیاری بوده در حالی که امید دارند تا در لوای این توافقات بتوانند آمریکا را به کاهش تعرفههای گمرکی علیه چین متقاعد نمایند. به هر تقدیر میتوان گفت آنچه در سنگاپور روی داد بیش از آنکه رویکرد مذاکراتی واقعی باشد نمایشی بوده که براساس منافع طرفین برگزار شده و حتی این احتمال وجود دارد که روند مذاکرات با چالشهایی همراه باشد و حتی به قعط آنها منجر شود.
نویسنده: فرامرز اصغری