بجاست امروز که گام به دهه پنجم انقلاب اسلامی گذاشتهایم از همه اتفاقاتی که طی چهل سال گذشته پیش آمده است عبرت بگیریم و تحت هیچ شرایطی به وعدههای پوشالی و بدون پشتوانه غرب اطمینان نکنیم زیرا نتیجه اجرای دکترین تعامل را در شش سال گذشته که امیدیها به آن امیدوار بودند به وضوح شاهد بودیم و دیدیم که چگونه بزرگ و کدخدای مغرب زمین در مقابل چشمهای از حدقه درآمده سران جهان امضاء اسلاف خود را در زیر توافقنامه برجام لیسید! و همهچیز به دست یک دیوانه در مسند ریاست جمهوری به قهقرا رفت و بازهم تنها ما ماندیم و سرفرازی ما در پناه آیین و ارزشهایمان که هیچ زمان قابل معامله نبوده است و خوشا به سعادت مردم این سرزمین کهن که به پشتوانه اعتقاد قلبی و دیانت باطنی خود همهچیزشان به باریکی مو میرسد اما پاره نمیشود زیرا حضور رهبری بیدار که علم و درایت اسلامی و سیطره آن بهتنهایی ستون پایدار و استوار اعتقاد و عقیده را بدون تزلزل نگه میدارد پشتوانه آن است.
گام نهادن به دامنه دهه پنجم انقلاب اسلامی همراه با سرمایهای فناناپذیر از تجربه و عبرت است که اگر به بندبند آن توجه و عمل شود در کوتاهترین زمان ممکن میتوان به اوج دست یافت و کلید مدینه فاضله را دریافت نمود زیرا دشمنان اگر چه در ظاهر سرمست از آثار فشارهای تحریم هستند اما از درون در مقابل چهل سال مقاومت پوسیده و مضمحل شدهاند و تنها منتظر آخرین ضربه از سوی جوانانی هستند که مستورههای خود را در عملیات مدافعان حرم به نمایش جهانی گذاشتند. تاریخ بشر مشابه این چهار جنگ در چهار دهه را به یاد ندارد که میتوان ادعا نمود بینظیر است زیرا هر دم با امدادهای غیبی همراه بوده که توانسته است از دم مسیحایی رهبری بهره گیرد.
دشمنان امروز همه کارتهای خود را رو کردهاند و دیگر گزینهای ندارند تا روی میز بگذارند بنابراین باید منتظر پاتکهایی باشند که از جانب امدادها به سویشان میآید زیرا هنوز هم نفسهای گرم پدران، مادران و فرزندان شهدای انقلاب اسلامی، هشت سال دفاع مقدس و مدافعان حرم انرژیبخش مردمی است که به دین و آیین خود عشق میورزند و شاهدند که چگونه چالشها و تنشهای نگرانکننده به طرفهالعین مرتفع شده و مهریه حضرت زهرا «س» در پشت سدهای کشور دپو میشود و روسیاهی برای زغال صهیونیست باقی بماند که آرزو داشت علم به دست آوردن آب را با ارزشهای ما تهاتر کند درحالیکه سرزمین غصب شده فلسطین زیر پای کافران اسرائیل تفتیده و خشکیده است!
اینها نمونهای از الطاف خفیه الهی است که در لحظه عرضه میشوند تا نیازهای مظلومیتهای ازدسترفته مرتفع و آماده کارزار با خصم شوند و یکصدا فریاد بزنند: «ما را ز سربریده میترسانید / ما گر ز سربریده میترسیدیم / در محفل عاشقان نمیرقصیدیم» همانگونه که دهه اول را با جنگ نظامی، دهه دوم را با جنگ فرهنگی، دهه سوم را با جنگ سیاسی و دهه چهارم را با جنگ اقتصادی دسته و پنجه نرم کردیم و امروز نیز آماده کارزارهای تازه هستیم، سینههای ستبر و قلبهای سبز در مقابل کینهها و نیرنگهای دشمن چهل سال تمام دوام آورد و فولاد آبدیده شد تا دیدههای منتظر، ورود موعود را نظارهگر باشند و به مسافرش نوید دهند که امانت را بهخوبی نگهداری نمودهاند تا تقدیم صاحبش کنند.
کاروانسالار این سفر طولانی نیز کسی نیست جز رهبری مدبرانه که زنگها را به صدا درآورده تا کاروانیان همیشه هوشیار باشند. اگرچه در میان آنها هستند نابخردانی خفته به خواب مرگ که هر چند وقت یکبار سر از بالین برداشته و نق میزنند! اما در مقابل صفهای فشرده و بههمپیوسته نمازهای آدینه است که با صلابت تمام به پیشواز صاحب جماعت جمعهای میروند که اگر از گرد راه رسید این لشکر صاحب زمان را همچنان آماده مشاهده نماید و امیدوار باشد که تنها نیست اگرچه خرازیها بار سفر بستهاند اما سلیمانیها همچنان هستند. چهل سال تمام اینچنین سپری شد و اگر این مسیر ناهموار چهل میلیون سال هم طول بکشد هستند کسانی که اهل کوفه نباشند تا علیها تنها بمانند.
آنها همه لحظات چهل سال سپریشده را همچون یک فیلم سینمایی بلند در حافظه خود حفظ کردهاند و میدانند آغاز سناریوی برجام و در بحبوحه روزهای پایانی دفاع مقدس از کجای تاریخ شروع شد و سیر آن چگونه بود و چه کسانی در پلانهای آن نقش منفی و مثبت داشتند تا به اینجا رسید که پس از ربع قرن ماهیت طرفهای مقابل و مدعیان آن مثل روز روشن شود! و شاعر ندا سر دهد: «من از بیگانگان هرگز ننالم / که با من هرچه کرد آن آشنا کرد»! طومار تاریخ گرد و خاکستر تنهایی و عزلت به خود میگیرد اما محتوای آن هیچوقت از یادها نمیرود تا آنزمان که باید برگهای تارعنکبوت گرفتهاش دوباره باز شوند و سخن بگویند! این همان چرخ آسیابهایی است که تابیدن آن بر چشمهای ملت طی سالهای گذشته مسیر خود را طی نموده و بازهم ادامه خواهد داشت تا بهتر بدانند «بهشت را به بها دهند نه به بهانه» و شاهد این مدعا اجتماعات عظیم کسانی است که به هر بهانه بهسوی جایگاههای مقدس دیار خود میروند تا یکصدا فریاد برآورند: مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل و مرگ بر کسانی که این شعار همیشگی را درک نکردهاند که اگر خوشبینانه به اعمال آنها نظر شود هنوز هم در عالم هپروت سیر میکنند! و پیشنهاد مذاکره میدهند درحالیکه طرفهای مقابل بارها امتحان خود را در برابر آزمونوخطاها پاسخ داده و انگشتان پر از شهد و عسل را گاز گرفتهاند و راهی بهجز ایستادن قاطعانه در مقابل آنها وجود ندارد تا این سرهای پر از باد به سنگ خورده و شکسته شوند!
نویسنده: حسن روانشید