دهه چهل شمسی را میتوان آغاز ترانهسرایی برای خوانندگان خوشالحانی چون قاسم جبلی دانست زیرا صدایی خوش داشت و متولد 1305 در خوزستان و شهر هنرمندان یعنی اهواز بود که پایگاه ترانهسرایی و موسیقی محلی ایران بهحساب میآمد. او از نخستین کسانی بود که سبک عربی را در موسیقی عامیانه ایرانی رواج داد چون به هر دو زبان تسلط کامل داشت و در سفری که در سن 23 سالگی به مصر کرده بود این سبک را تکمیل نمود و مدتها افتخار شاگردی یکی از خوانندگان عرب را داشت. او در سال 1326 رسما وارد رادیو ایران شد و کارش را با آهنگهای محلی و ترانههای عامیانه شروع کرد. صدای قاسم جبلی برای نخستین بار از رادیو ارتش آنزمان شنیده شد و بعد به رادیوی نیروی هوایی راه یافت تا آهنگسازانی چون برادران معروفی، عباس شاپوری، شاپور نیاکان، عباس تجویدی، اسدالله ملک، عماد رام، ابراهیم سلمکی و منوچهر گودرزی ساختههای خود را برای خواندن به او بسپارند. قاسم جبلی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 پا به دوران پنجاهسالگی و میانسالی میگذاشت آرامآرام این هنر را کنار گذاشت تا بالاخره در تاریخ سوم اسفند 1391 دارفانی را وداع گفت و در قطعه هنرمندان بهشتزهرا هم به خاک سپرده شد.
از این هنرمند آثار زیادی بهجامانده که ترانه دنیا ساخته ابراهیم سلمکی از معروفترین آنهاست. یکی از دلایل گسترش هنرهای دراماتیک در دهههای 30 تا 40 را میتوان علیرغم محدود بودن امکانات ارتباطی، توجه مدیران وقت رادیو که اکثرا از خود هنرمندان بودند به این مسئله دانست تا فضا برای نسل نو آماده باشد که اگر یکی از زیرمجموعههای هنرپروری و نظارتی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی امروز هم سازندگان فیلم و صدا و بخصوص مستندسازان را به دلایل واهی محدود نمیکرد، میتوانستند مسائل مثبت هنری قبل از انقلاب اسلامی را به تصویر بکشند و اینگونه از نسلهای موجه زنده یا دارفانی را وداع گفته آن دوران در همه زمینهها قدردانی نمایند؛ زیرا بعضی از این ساختهها نقش ارزندهای در بیداری مردم از سال 1342 تا 1357 داشته است.
اگرچه به نظر میرسد امروز جبلی دیگری هم بانام کوچک پیمان تا حدودی توانسته رسانه ملی را از جزیرهای بودن در پارهای موارد خارج و فرصت دهد تا استعدادهای شکفته بتوانند از این فضا به ارائه ساختههایشان بپردازند. به شرطی که با وزارت فرهنگ و ارشاد و مرکز گسترش مستندسازی هماهنگ باشند.
پیمان جبلی نیز با توجه به تشابه فامیلی با قاسم جبلی در سال 1345 در شمیران تهران متولد شده است و تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان نیکان طی کرده، کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی است و سالها کارمند صدا و سیما بوده و در معاونت سیاسی رسانه سمتهای مختلفی داشته تا بالاخره در سال 1372 فارغالتحصیل کارشناسی ارشد معارف اسلامی و تبلیغ از دانشگاه امام صادق شد و در سال 1383 مدرک دکترای فرهنگ و ارتباطات را هم دریافت و در ادامه به معاونت برونمرزی این نهاد انتخاب گردید و عضو هیئتعلمی دانشگاه صداوسیما، معاون سیاسی اخبار خارج بخش شامگاهی رادیو، دبیر اخبار خارجی و مدیر دفتر شبکه العالم در بیروت، معاون رسانهای دبیر شورای امنیت ملی بوده است تا امروز بهعنوان رئیس این رسانه ملی خدمت کند اما هنوز نتوانسته چالشهای موجود در آن را که بیشتر از قلت بودجه رنج میبرد حلوفصل نماید که این نهاد بهظاهر مرفهترین و در باطن یکی از فقیرترین آنها در بین ادارات دولتی و وابسته به دولت باشد هرگز نتواند پا بهپای بنیاد مستضعفان گام بردارد که مدیران آن در سطح استانها و شبکههای فراوان برای تامین بودجه تلاش به جلب آگهیهای مختلف کنند که شاید بعضیها در شأن این رسانه معتبر جهانی نباشد.
درحالیکه پیمان جبلی باید این جزیرهای بودن اقتصادی در زیرمجموعه خود را از بدنه رسانه ملی زدوده و دست به یک تحول تازه بزند تا بتواند اینگونه به بودجه دولتی متکی نبوده و مولد باشد و برای نمونه روش اقتصادی درون محوری بیشتر کشورهای دنیا را بررسی و پیاده کند که اکثرا خدمات خود را به مخاطبان همانند شرکت مخابرات در مقابل دریافت هزینه از طریق شبکههای کابلی ارائه میدهند و این امر موفق بوده تا رادیو و تلویزیونها علاوه بر اینکه باری بر دوش دولتهای خود نباشند، درآمدهایی را هم برای آنها به دست آورند و اینهمه جوان تحصیلکرده در رشتههای هنری ازجمله مستندسازی بهجای فعالیت و شکوفایی و ایجاد بازار نو و متحول برای رسانه ملی کشور خودشان مهاجرت نکنند، ویا ناچار به انجام کارهای درآمدزای صوری و مخل اقتصاد کشور نگردند.
امروز مدیران کل رسانه ملی در سراسر کشور با سیلی صورت زیرمجموعه خود را سرخ نگه میدارند و نمیتوانند رقمی خارج از شمول محدود بودجه هزینه کنند که اکثر این ادارات حتی قادر به رقابت یا همسویی با دیگر ارگانهای استان خود نیستند که این امر باعث میشود افراد توانا و بااستعداد، ساختهها و محتواهای ارزشمند خود را به بخش خصوصی و شبکههای خانگی بسپارند و درنتیجه این نهاد که میتواند با استفاده از توانایی و وسعتی که دارد از این طریق هزینههای خود را نیز در حد معقول تأمین نماید تا همچنان درجا نزند و با به روی آنتن بردن تکراریها قناعت نماید که اگر سیاستهای متمرکز این اجازه را نمیدهد حداقل در زمان بستن اعتبارات کشور، مدیریت این نهاد به جای حضور در برنامههای غیرضروری به دفاع از بودجه موردنیاز زیرمجموعه خود بپردازد!
از این هنرمند آثار زیادی بهجامانده که ترانه دنیا ساخته ابراهیم سلمکی از معروفترین آنهاست. یکی از دلایل گسترش هنرهای دراماتیک در دهههای 30 تا 40 را میتوان علیرغم محدود بودن امکانات ارتباطی، توجه مدیران وقت رادیو که اکثرا از خود هنرمندان بودند به این مسئله دانست تا فضا برای نسل نو آماده باشد که اگر یکی از زیرمجموعههای هنرپروری و نظارتی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی امروز هم سازندگان فیلم و صدا و بخصوص مستندسازان را به دلایل واهی محدود نمیکرد، میتوانستند مسائل مثبت هنری قبل از انقلاب اسلامی را به تصویر بکشند و اینگونه از نسلهای موجه زنده یا دارفانی را وداع گفته آن دوران در همه زمینهها قدردانی نمایند؛ زیرا بعضی از این ساختهها نقش ارزندهای در بیداری مردم از سال 1342 تا 1357 داشته است.
اگرچه به نظر میرسد امروز جبلی دیگری هم بانام کوچک پیمان تا حدودی توانسته رسانه ملی را از جزیرهای بودن در پارهای موارد خارج و فرصت دهد تا استعدادهای شکفته بتوانند از این فضا به ارائه ساختههایشان بپردازند. به شرطی که با وزارت فرهنگ و ارشاد و مرکز گسترش مستندسازی هماهنگ باشند.
پیمان جبلی نیز با توجه به تشابه فامیلی با قاسم جبلی در سال 1345 در شمیران تهران متولد شده است و تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان نیکان طی کرده، کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی است و سالها کارمند صدا و سیما بوده و در معاونت سیاسی رسانه سمتهای مختلفی داشته تا بالاخره در سال 1372 فارغالتحصیل کارشناسی ارشد معارف اسلامی و تبلیغ از دانشگاه امام صادق شد و در سال 1383 مدرک دکترای فرهنگ و ارتباطات را هم دریافت و در ادامه به معاونت برونمرزی این نهاد انتخاب گردید و عضو هیئتعلمی دانشگاه صداوسیما، معاون سیاسی اخبار خارج بخش شامگاهی رادیو، دبیر اخبار خارجی و مدیر دفتر شبکه العالم در بیروت، معاون رسانهای دبیر شورای امنیت ملی بوده است تا امروز بهعنوان رئیس این رسانه ملی خدمت کند اما هنوز نتوانسته چالشهای موجود در آن را که بیشتر از قلت بودجه رنج میبرد حلوفصل نماید که این نهاد بهظاهر مرفهترین و در باطن یکی از فقیرترین آنها در بین ادارات دولتی و وابسته به دولت باشد هرگز نتواند پا بهپای بنیاد مستضعفان گام بردارد که مدیران آن در سطح استانها و شبکههای فراوان برای تامین بودجه تلاش به جلب آگهیهای مختلف کنند که شاید بعضیها در شأن این رسانه معتبر جهانی نباشد.
درحالیکه پیمان جبلی باید این جزیرهای بودن اقتصادی در زیرمجموعه خود را از بدنه رسانه ملی زدوده و دست به یک تحول تازه بزند تا بتواند اینگونه به بودجه دولتی متکی نبوده و مولد باشد و برای نمونه روش اقتصادی درون محوری بیشتر کشورهای دنیا را بررسی و پیاده کند که اکثرا خدمات خود را به مخاطبان همانند شرکت مخابرات در مقابل دریافت هزینه از طریق شبکههای کابلی ارائه میدهند و این امر موفق بوده تا رادیو و تلویزیونها علاوه بر اینکه باری بر دوش دولتهای خود نباشند، درآمدهایی را هم برای آنها به دست آورند و اینهمه جوان تحصیلکرده در رشتههای هنری ازجمله مستندسازی بهجای فعالیت و شکوفایی و ایجاد بازار نو و متحول برای رسانه ملی کشور خودشان مهاجرت نکنند، ویا ناچار به انجام کارهای درآمدزای صوری و مخل اقتصاد کشور نگردند.
امروز مدیران کل رسانه ملی در سراسر کشور با سیلی صورت زیرمجموعه خود را سرخ نگه میدارند و نمیتوانند رقمی خارج از شمول محدود بودجه هزینه کنند که اکثر این ادارات حتی قادر به رقابت یا همسویی با دیگر ارگانهای استان خود نیستند که این امر باعث میشود افراد توانا و بااستعداد، ساختهها و محتواهای ارزشمند خود را به بخش خصوصی و شبکههای خانگی بسپارند و درنتیجه این نهاد که میتواند با استفاده از توانایی و وسعتی که دارد از این طریق هزینههای خود را نیز در حد معقول تأمین نماید تا همچنان درجا نزند و با به روی آنتن بردن تکراریها قناعت نماید که اگر سیاستهای متمرکز این اجازه را نمیدهد حداقل در زمان بستن اعتبارات کشور، مدیریت این نهاد به جای حضور در برنامههای غیرضروری به دفاع از بودجه موردنیاز زیرمجموعه خود بپردازد!
حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت