زمانی که ساختار ساماندهی میراث فرهنگی و تولید صنایعدستی و اشاعه سیاحت جهانگردان در قالب ایرانگردی از باز شدن دروازههای هنر در دوران سلسله صفویه شکوفا شد و در ادامه نهادهایی تحت عنوان بانی و متولیان خاص نسل به نسل مسئولیت راهبردی را به عهده داشتند و ارگانهای دولتی پسازآن تلاشی نمیکردند و تنها از پشت میزهای اداری و بر اساس بخشنامه به کسب درآمد و ارزآوری میاندیشند.
این خود هنرمندان و بازار مستقل پایاپای و تهاتر بود که میتوانست به صنایعدستی فرصت و فضای عرضاندام بدهد اما در ادامه و بر اساس میدان سازی برای بکارگیری گروهی تحت عنوان مدیر و مدبر در این زمینه، دولتها بهعنوان متولی به پهنه هنر سایه انداختهاند تا بنبستها به امروز ختم و این سایه به ابری سیاه تبدیل گردد که هرکدام از دستاندرکاران عاشق به هنر گسترده صنایعدستی بخصوص در کلانشهر و استان اصفهان به بیماری لاعلاج چه کنم چه کنم مبتلا شوند! خاتمکار دستخالی برای تهیه اقلام ساخت و تولید هنر ظریفه خود نیازمند مفتول برنجی و استخوان شتر و دیگر اقلام ضروری چون چوب چنار وارداتی است که حالا باید هرکدام از آنها را که روزگاری در همین کشور فراهم میشد و برای نمونه شهرستان نجفآباد مرکز تأمین استخوان شتر بود، از طریق پاکستان و بنگلادش و ترکیه وارد کند که نیازمند ارز گران و دور از دسترس است و وقتی از دریافت وام بانکی آنهم به سفارش و توصیههای توخالی وزارت متولی ناامید میشود به سراغ صرافیهای بازار سیاه با تابلوی بانک! میرود تا مغازه و مسکن خود را هم که میراث گذشتگان است به رهن بگذارد و از این طریق با دریافت تسهیلات با بهره حداقل سی درصد اقدام به ساخت اقلام خاتمکاری شده بپردازد؛ اما اداره پست از پذیرش و ارسال آنها که جنبه صادراتی دارد همچون تختهنرد و شطرنج بهعنوان اقلام عتیقه شانه خالی میکنند و از سوی دیگر گمرکها نیز در این زمینه گربهرقصانی مینمایند! که قبلا همین اتفاق برای یک دست میز کنفرانس منحصربهفرد ۱۲ نفره همراه با صندلیهای تمام خاتم سفارشی و ارزشمند که حاصل چهار سال کار یک گروه حرفهای بود، افتاد تا کارشناسان گمرک نظر دهند عتیقه است و در انبارهای نمناک بازار فرسوده شوند و بانک نیز ملک به رهن گرفته برای وام را به حراج بگذارد!
مدیران و تصمیم گیران پشتمیزنشین باید توجه داشته باشند مشتری اینگونه هنرهای دستی تنها گردشگران و سیاحان خارجی بخصوص همسایگان سواحل خلیجفارس هستند که حالا سالهاست اگر هم کسانی وارد کشور و درنهایت شهر تاریخی اصفهان میشوند از سرزمینهای فقیر و تهیدست هستند که میآیند تا در پی اشغال بازار کار باشند و بالطبع خریدار صنایعدستی نخواهند بود و آنهایی هم که قصد خرید دارند در اثر سهلانگاری مدیران کل تحمیلی زیر چتر سرپرست و همچنین پاییندستیهای میراث فرهنگی نگران تقلبی بودن آنچه در بازار و پشت ویترینهای تزیینشده با نور چراغهای رنگارنگ شده و از خرید منصرف میشوند و تکلیف بناهای تاریخی و بهجامانده هم با وجود چنین متولیان بیتفاوت و کمتجربه که ملاک کارشان ساعت اداری است مشخص میشود تا پیش از دو هزار اثر شناختهشده موجود و هزاران میراث ملموس در این کلانشهر غریبانه از دست بروند و اینجاست که تنها بناهای تاریخی و حمایتشده در امر نگهداری از سوی شهرداری اصفهان همچنان پابرجا باشند و بهواسطه نظم حاکم بر آنها با استقبال بیشتر گردشگران مواجه شوند درحالیکه آنچه در اختیار متولی اصلی یعنی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی است در تمام این سالها با نوعی سکته ناقص و کما روبروست و خانههای میراثی مالک دار نیز همچنان در حال فرونشست هستند و ساختمانهایی چون اداره معارف قدیم و فرهنگ سابق و آموزشوپرورش فعلی، اگرچه با تلاش صادقانه متولیان تعلیم و تربیت روی پای خود ایستاده اما با استنکاف میراث فرهنگی در تأمین آجرهای مخصوص بهمنظور تعمیر فونداسیون آن مواجهاند که هیچیک از مدیران میراث استان پاسخگوی آنها نیستند و برایشان تره هم خورد نمیکنند!
نوروز امسال و ایام عید فطر یعنی از اواخر اسفند تا پایان فروردین جاری را میتوان یکی از بهترین تعطیلات گردشگری و سیاحت سالهای اخیر دانست چون یکماه طول کشیده درحالیکه این درازا باید هنرمندان و فروشندگان صنایعدستی را شادمان میکرد اما شاهد بودیم همه مسافرانی که در بافت مرکزی و سنتی کلانشهر دست به خرید زده بودند با اقلامی که اکثرا وارداتی و تقلبی بود به شهر و دیار خود برگشتند زیرا هنوز نظارتها توسط متولی قانونی صنایعدستی در این استان فراگیر نشد که این بهترین دلیل برای همت به برچیده شدن وزارت متولی است تا همه وظایفش چون گذشته به بخش خصوصی واگذار و تنها بر آن نظارت شود و اینگونه یکی از موارد اصل ۴۴ قانون اساسی نهادینه گردد.
مسئله بااهمیت دراینباره همانا ضعف مدیریت ارتباطات جمعی و اطلاعرسانی بهموقع در اینگونه دستگاههاست که متأسفانه تعداد آنها کم نیست زیرا مسئولیت روابط عمومی بهطور عام به کسانی سپرده میشود تا در اولین گام ملیجک مدیران ارشد خود باشند و اصولا به آنها تفهیم نشده که پل ارتباطی میان دستگاه و آحاد جامعه هستند و هرگز نباید طرفداری از یک گروه و جریان خاص کنند. چون نقش میانجی و حلقه اتصال را به عهده دارند و شاید تنها کسانی هستند که موظفاند پاسخگوی همیشگی از طریق گوشیهای همراه خود باشند و این بدعت ناپسند یعنی ارتقا به روش مدیریتهای بالادستی با قطع رابطه با آحاد جامعه و پاسخ نگفتن به تماسها را رقم نزنند!
اما متاسفانه دستگاهها هرقدر فربهتر میشوند، به همان مقدار بیمسئولیتتر و مدیران آن بخصوص در بخش ارتباطجمعی خود را پشت حصارهای بلند نخوت مخفی میکنند که اخیرا دکتر محمدمهدی برادران در آیین تقدیر از سرآمدان روابط عمومی در مرکز همایشهای صداوسیما اینگونه بگوید «اگر باور داریم روابط عمومی چشم و گوش شنوای سازمان است، بنابراین میتوان روابط عمومی را قلب تپنده سازمان دانست که ارائه خدمت بهتر به مشتریان و نوآوری در این زمینه باید در دستور کار روابط عمومیها بهویژه در حوزه صنایع وجود داشته باشد. متأسفانه هنوز بسیاری روابط عمومی را مترادف با تشریفات و تبلیغات میدانند. نتایج پژوهشهای کاربردی که توسط وزارتخانهها و سازمانها انجام میشود باید در ایجاد روابط استراتژیک بین واحد روابط عمومی بهعنوان مغز هدایتکننده سازمان و سایر بخشها به کار گرفته شود که پایه آن جامعهشناسی سازمان و شناخت کامل محیط است. سه موضوع برای حفظ سرزمین مطرح است که شامل محیط جغرافیایی و حفاظت از محیطزیست، جوانی جمعیت و فرزندآوری برای حفظ و بقاء نسل و سومین موردتوجه به زبان و فرهنگ فارسی است؛ لازم است، روابط عمومی سازمانها در این سه حوزه نیز تلاش کرده و مسئولیت اجتماعی سازمانشان را محقق سازند.»
اما آنچه باید برای اختتام این بخش عنوان کرد تبعات ترک فعلها در حفظ میراث فرهنگی است که آخرین میخ کوبیده شده بر تابوت فرهنگ و هنر نصب بنری بلند از طریق شرکت پست به دیوار مخروبه ساختان نوستالژی و تاریخی تلفنخانه قدیمی اصفهان در خیابان سپاه و نبش گذری به همین نام است که پس از دو تلفنخانه قدیمی تهران و تبریز مقام سوم را بهعنوان بنایی یک قرنی به خود اختصاص داده اما بهمرورزمان این ساختمان پررمزوراز به در حال فروریختن است تا میراث فرهنگی به ریش آن بخندد و به مخروبهای تبدیل شود که آگهی مزایده فروش و حراج آن از طریق شرکت پست تزیین دهنده این ویرانه باشد و بازهم میراث فرهنگی که مدیریت آن همچنان سرپرست باقی مانده است، روابط عمومی را ملیجکهای مدیریتی فرض کنند که چهبهتر اگر متولی اصلی اینگونه اماکن ارزشی توان اداره امور محوله را ندارند، شهرداری اصفهان و معاونت اجتماعی و فرهنگی آن همچنان جورکش باشد؛ همانند دیگر آثار ارزشمندی چون مجموعه علیقلی آقا، هتل جهان چهارباغ عباسی، ساختمان سلطانی چهارباغ پایین، عصارخانه شاهی و دهها مجموعه دیگر این بنای پرخاطره را هم خریداری و بازسازی کند.
این خود هنرمندان و بازار مستقل پایاپای و تهاتر بود که میتوانست به صنایعدستی فرصت و فضای عرضاندام بدهد اما در ادامه و بر اساس میدان سازی برای بکارگیری گروهی تحت عنوان مدیر و مدبر در این زمینه، دولتها بهعنوان متولی به پهنه هنر سایه انداختهاند تا بنبستها به امروز ختم و این سایه به ابری سیاه تبدیل گردد که هرکدام از دستاندرکاران عاشق به هنر گسترده صنایعدستی بخصوص در کلانشهر و استان اصفهان به بیماری لاعلاج چه کنم چه کنم مبتلا شوند! خاتمکار دستخالی برای تهیه اقلام ساخت و تولید هنر ظریفه خود نیازمند مفتول برنجی و استخوان شتر و دیگر اقلام ضروری چون چوب چنار وارداتی است که حالا باید هرکدام از آنها را که روزگاری در همین کشور فراهم میشد و برای نمونه شهرستان نجفآباد مرکز تأمین استخوان شتر بود، از طریق پاکستان و بنگلادش و ترکیه وارد کند که نیازمند ارز گران و دور از دسترس است و وقتی از دریافت وام بانکی آنهم به سفارش و توصیههای توخالی وزارت متولی ناامید میشود به سراغ صرافیهای بازار سیاه با تابلوی بانک! میرود تا مغازه و مسکن خود را هم که میراث گذشتگان است به رهن بگذارد و از این طریق با دریافت تسهیلات با بهره حداقل سی درصد اقدام به ساخت اقلام خاتمکاری شده بپردازد؛ اما اداره پست از پذیرش و ارسال آنها که جنبه صادراتی دارد همچون تختهنرد و شطرنج بهعنوان اقلام عتیقه شانه خالی میکنند و از سوی دیگر گمرکها نیز در این زمینه گربهرقصانی مینمایند! که قبلا همین اتفاق برای یک دست میز کنفرانس منحصربهفرد ۱۲ نفره همراه با صندلیهای تمام خاتم سفارشی و ارزشمند که حاصل چهار سال کار یک گروه حرفهای بود، افتاد تا کارشناسان گمرک نظر دهند عتیقه است و در انبارهای نمناک بازار فرسوده شوند و بانک نیز ملک به رهن گرفته برای وام را به حراج بگذارد!
مدیران و تصمیم گیران پشتمیزنشین باید توجه داشته باشند مشتری اینگونه هنرهای دستی تنها گردشگران و سیاحان خارجی بخصوص همسایگان سواحل خلیجفارس هستند که حالا سالهاست اگر هم کسانی وارد کشور و درنهایت شهر تاریخی اصفهان میشوند از سرزمینهای فقیر و تهیدست هستند که میآیند تا در پی اشغال بازار کار باشند و بالطبع خریدار صنایعدستی نخواهند بود و آنهایی هم که قصد خرید دارند در اثر سهلانگاری مدیران کل تحمیلی زیر چتر سرپرست و همچنین پاییندستیهای میراث فرهنگی نگران تقلبی بودن آنچه در بازار و پشت ویترینهای تزیینشده با نور چراغهای رنگارنگ شده و از خرید منصرف میشوند و تکلیف بناهای تاریخی و بهجامانده هم با وجود چنین متولیان بیتفاوت و کمتجربه که ملاک کارشان ساعت اداری است مشخص میشود تا پیش از دو هزار اثر شناختهشده موجود و هزاران میراث ملموس در این کلانشهر غریبانه از دست بروند و اینجاست که تنها بناهای تاریخی و حمایتشده در امر نگهداری از سوی شهرداری اصفهان همچنان پابرجا باشند و بهواسطه نظم حاکم بر آنها با استقبال بیشتر گردشگران مواجه شوند درحالیکه آنچه در اختیار متولی اصلی یعنی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی است در تمام این سالها با نوعی سکته ناقص و کما روبروست و خانههای میراثی مالک دار نیز همچنان در حال فرونشست هستند و ساختمانهایی چون اداره معارف قدیم و فرهنگ سابق و آموزشوپرورش فعلی، اگرچه با تلاش صادقانه متولیان تعلیم و تربیت روی پای خود ایستاده اما با استنکاف میراث فرهنگی در تأمین آجرهای مخصوص بهمنظور تعمیر فونداسیون آن مواجهاند که هیچیک از مدیران میراث استان پاسخگوی آنها نیستند و برایشان تره هم خورد نمیکنند!
نوروز امسال و ایام عید فطر یعنی از اواخر اسفند تا پایان فروردین جاری را میتوان یکی از بهترین تعطیلات گردشگری و سیاحت سالهای اخیر دانست چون یکماه طول کشیده درحالیکه این درازا باید هنرمندان و فروشندگان صنایعدستی را شادمان میکرد اما شاهد بودیم همه مسافرانی که در بافت مرکزی و سنتی کلانشهر دست به خرید زده بودند با اقلامی که اکثرا وارداتی و تقلبی بود به شهر و دیار خود برگشتند زیرا هنوز نظارتها توسط متولی قانونی صنایعدستی در این استان فراگیر نشد که این بهترین دلیل برای همت به برچیده شدن وزارت متولی است تا همه وظایفش چون گذشته به بخش خصوصی واگذار و تنها بر آن نظارت شود و اینگونه یکی از موارد اصل ۴۴ قانون اساسی نهادینه گردد.
مسئله بااهمیت دراینباره همانا ضعف مدیریت ارتباطات جمعی و اطلاعرسانی بهموقع در اینگونه دستگاههاست که متأسفانه تعداد آنها کم نیست زیرا مسئولیت روابط عمومی بهطور عام به کسانی سپرده میشود تا در اولین گام ملیجک مدیران ارشد خود باشند و اصولا به آنها تفهیم نشده که پل ارتباطی میان دستگاه و آحاد جامعه هستند و هرگز نباید طرفداری از یک گروه و جریان خاص کنند. چون نقش میانجی و حلقه اتصال را به عهده دارند و شاید تنها کسانی هستند که موظفاند پاسخگوی همیشگی از طریق گوشیهای همراه خود باشند و این بدعت ناپسند یعنی ارتقا به روش مدیریتهای بالادستی با قطع رابطه با آحاد جامعه و پاسخ نگفتن به تماسها را رقم نزنند!
اما متاسفانه دستگاهها هرقدر فربهتر میشوند، به همان مقدار بیمسئولیتتر و مدیران آن بخصوص در بخش ارتباطجمعی خود را پشت حصارهای بلند نخوت مخفی میکنند که اخیرا دکتر محمدمهدی برادران در آیین تقدیر از سرآمدان روابط عمومی در مرکز همایشهای صداوسیما اینگونه بگوید «اگر باور داریم روابط عمومی چشم و گوش شنوای سازمان است، بنابراین میتوان روابط عمومی را قلب تپنده سازمان دانست که ارائه خدمت بهتر به مشتریان و نوآوری در این زمینه باید در دستور کار روابط عمومیها بهویژه در حوزه صنایع وجود داشته باشد. متأسفانه هنوز بسیاری روابط عمومی را مترادف با تشریفات و تبلیغات میدانند. نتایج پژوهشهای کاربردی که توسط وزارتخانهها و سازمانها انجام میشود باید در ایجاد روابط استراتژیک بین واحد روابط عمومی بهعنوان مغز هدایتکننده سازمان و سایر بخشها به کار گرفته شود که پایه آن جامعهشناسی سازمان و شناخت کامل محیط است. سه موضوع برای حفظ سرزمین مطرح است که شامل محیط جغرافیایی و حفاظت از محیطزیست، جوانی جمعیت و فرزندآوری برای حفظ و بقاء نسل و سومین موردتوجه به زبان و فرهنگ فارسی است؛ لازم است، روابط عمومی سازمانها در این سه حوزه نیز تلاش کرده و مسئولیت اجتماعی سازمانشان را محقق سازند.»
اما آنچه باید برای اختتام این بخش عنوان کرد تبعات ترک فعلها در حفظ میراث فرهنگی است که آخرین میخ کوبیده شده بر تابوت فرهنگ و هنر نصب بنری بلند از طریق شرکت پست به دیوار مخروبه ساختان نوستالژی و تاریخی تلفنخانه قدیمی اصفهان در خیابان سپاه و نبش گذری به همین نام است که پس از دو تلفنخانه قدیمی تهران و تبریز مقام سوم را بهعنوان بنایی یک قرنی به خود اختصاص داده اما بهمرورزمان این ساختمان پررمزوراز به در حال فروریختن است تا میراث فرهنگی به ریش آن بخندد و به مخروبهای تبدیل شود که آگهی مزایده فروش و حراج آن از طریق شرکت پست تزیین دهنده این ویرانه باشد و بازهم میراث فرهنگی که مدیریت آن همچنان سرپرست باقی مانده است، روابط عمومی را ملیجکهای مدیریتی فرض کنند که چهبهتر اگر متولی اصلی اینگونه اماکن ارزشی توان اداره امور محوله را ندارند، شهرداری اصفهان و معاونت اجتماعی و فرهنگی آن همچنان جورکش باشد؛ همانند دیگر آثار ارزشمندی چون مجموعه علیقلی آقا، هتل جهان چهارباغ عباسی، ساختمان سلطانی چهارباغ پایین، عصارخانه شاهی و دهها مجموعه دیگر این بنای پرخاطره را هم خریداری و بازسازی کند.
حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت