ملکسلمان برادر عبدالله در ۲۳ ژانويه ۲۰۱۵ توانست به عنوان پادشاهي دست يابد در حالي که مقرن به سمت وليعهد دست يافت. نکته مهم آنکه سلمان تصميمات عبدالله را لغو و به جاي پسر عبدالله، نايف را در مقام جانشين وليعهد معرفي نمود. اما تغييرات به همين جا ختم نگرديد و مقرن با عنوان خواست شخصي از قدرت کنارهگيري کرده و نايف جانشين وي گرديد در حالي که در اقدامي قابل تامل سلمان، فرزند جوان خود را به سمت جانشين وليعهد انتخاب نمود.۲۳ ژانويه ۲۰۱۵ در حالي سلمان در راس ساختار جديد سعودي قرار گرفت که اکنون يک سال از آن دوران کارنامه سران سعودي نکات قابل توجهي را نشان ميدهد.
در حوزه داخلي عربستان دو نکته مهم مشاهده ميشود. نخست بحران سياسي در خاندان سعودي است آنچه در ساختار سياسي سعودي مشاهده ميشود آن است که عملا سلمان قدرت را در دست ندارد و اين شاهزادگان هستند که براساس نظر شخص برنامهريزي و اقدام ميکنند که نتيجه اين رفتارهاي خودسرانه نسل کمتجربه سعودي بحرانهاي شديد در داخل عربستان و عرصه منطقه گرديده است از يک سو بحران اقتصادي شديد با کسري بودجه چند صد ميليارد دلاري خاندان سعودي را فرا گرفته و از سوي ديگر زنجيرهاي از تحرکات راديکالي از سوي سعودي در منطقه شکل گرفته که همگرايي گسترده با آمريکا عليه امنيت منطقه نظير حملات گسترده ائتلاف سعودي آمريکايي به يمن، کشتار مردم سوريه و عراق از جمله اين رفتارها بوده است.
دوم آنکه در عرصه داخلي عربستان با موج گستردهتر اعتراضهاي مردمي همراه گرديد که البته پاسخ همه آنها با سرکوب بوده چنانکه عفو بينالملل در گزارشهاي متعددي عربستان را به نقض گسترده حقوق بشر متهم ساخته است. از جمله ابعاد مهم اين جنايات اعدام شيخ نمر عالم برجسته جهان اسلام بود که مولفهاي براي اجراي طرح صهيونيستها و آمريکا در ايجاد اختلاف و چنددستگي در جهان اسلام مبدل گرديده است.
اما در حوزه بيروني آنچه در رفتار سعودي مشاهده ميشود تشديد اقدامات راديكالي است. افزايش حمايتهاي گسترده و آشكار از گروههاي تروريستي در عراق و سوريه، اعمال فشار بر گروههاي سياسي لبنان براي عدم تعيين رئيس جمهور جهت استمرار بحران سياسي در اين كشور و اعمال فشار بر حزب الله، انجام عمليات نظامي مستقيم عليه مردم يمن كه به گفته نهادهاي حقوق بشري بيش از ۷ هزار كشته و دهها هزار زخمي برجاي گذاشته است، همگرايي آشكار با صهيونيستها بگونهاي كه اين رژيم رسما در كشتار مردم يمن مشاركت ميكند، روي دادن فاجعه منا و عدم مسئوليت پذيري در قبال هزاران مسلمان كه قرباني بيتجربگي و سياستهاي خودسرانه سران سعودي شدند، اعدام شيخ نمر كه دردي بزرگ بر پيكر جهان اسلام بود در حالي كه براي پنهان سازي عمق جنايت خود و اعتراضهاي جهاني به اين جنايت ضد بشري، سياست هوچيگري عليه جمهوري اسلامي را در پيش گرفت و... تنها بخش كوچكي از كارنامه بحران ساز سعودي در منطقه است.
مجموع اين تحولات نشان ميدهد كه سعودي در دوراني بس بحراني گرفتار آمده كه هر لحظه احتمال فروپاشي آن وجود دارد و اگر نباشد منافع كشورهاي غربي بويژه آمريكا و انگليس تاكنون اين فروپاشي در جنگ شاهزادگان صورت گرفته بود.