در ابتدای تشکیل دولت یازدهم، این احتمال داده میشد که در ساز و کار نظام یارانهها بازنگری اساسی صورت گیرد. جمعبندی دولت اما این بود که قطع یارانه، نارضایتی عمومی ایجاد میکند و به نوعی به سمت روش انصراف داوطلبانه پیش رفتند که این روش هم شکست خورد. درواقع دولت باید این سیاست را اعمال میکرد که هیچکس مشمول دریافت یارانه نمیشود مگر اینکه جزو دهکهای فقیر جامعه باشد.
اما دولت ریسک حذف یارانه بگیران را گردن نگرفت تا این که اخیرا تصمیم گرفتهاند یارانه نقدی اقشار خاص را سه برابر کنند که شامل مستمریبگیران سازمان بهزیستی و کمیته امداد میشود؛ این سیاست قطعا بهتر از این است که دولت به همه اقشار جامعه به یک اندازه یارانه بپردازد؛ اما آیا این سیاست در دولت آینده هم تداوم خواهد داشت؟
برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید جمعبندی مختصری از سیاست هدفمندی یارانهها داشته باشیم. شاید بتوان گفت شفافیت اقتصادی، توزیع عادلانه یارانهها و استفاده بهینه ازمنابع انرژی کشور، سه هدف اصلی و اساسی درطرح هدفمندی یارانهها بوده است؛ اکنون میتوان گفت با اجرای این سیاست، نه تنها هیچ یک از اهداف مورد اشاره محقق نشده بلکه چنانچه محاسبه دقیقی داشته باشیم، متوجه میشویم از اهداف اصلی طرح دور شدهایم.
در مقوله شفافیت، آمارها نشان ازاین دارد که نه تنها سیر نزولی طی کردهایم که بااجرای غلط وناقص این طرح، پیشبینی پذیرش اقتصادکشور را غیر ممکن کردهایم؛ توزیع یارانهها نیز صحیح نبوده و عدالتی که مقصود بوده به دست نیامده است.
در زمینه مصرف انرژی نیز تحولی به وجود نیامده و هم چنان جزو پر مصرفترینهای جهان هستیم؛ از اواخردولت دهم و اوایل دولت یازدهم همواره از حذف هدفمند یارانه بگیران سخن به میان آمده و هدف این بوده که یارانه افراد پر در آمد و غنی حذف شود؛ اما نه دولت قبل و نه دولت فعلی و نه هیچ دولتی حاضر به قبول چنین ریسکی نشده و نخواهد شد؛ ضمن اینکه سابقه نشان داده تدوین سازوکار این کشف نیز در توان دولتها نبوده و نخواهد بود.
با یک نگاه ساده متوجه میشویم که حتی اگرچنین امکانی هم وجودداشت بازهم عدالتی برقرارنمیشد. همین امروز هنوز یارانه مستتر درقیمت حاملهای انرژی به مراتب بیش از مبلغی است که به عنوان یارانه نقدی، به حساب افراد واریز میشود. عملا امروز ثروتمندان جامعه چند برابر یارانهای که دریافت میکنند، ازیارانه مستتر در قیمت حاملهای انرژی منتفع میشوند. حال آن که فرودستان جامعه از چنین امکانی برخوردار نیستند. برای مقایسه میتوان زندگی خیلی از شهرنشینان و طبقه متوسط جامعه را بااهالی روستا مقایسه کرد.
به هر میزان که استفاده ازبرق وگازوبنزین وگازوئیل درزندگی این دو قشر متفاوت است به همان میزان استفاده آنها از یارانههای مستتر درقیمت حاملهای انرژی تفاوت دارد. محاسبات اولیه متوسط پنج برابری رانشان میدهد.
حال باتوضیح کوتاهی که آورده شد، باید ببینیم دولت دوازدهم چه راهکاری برای طرح معیوب هدفمندی یارانهها در پیش خواهد گرفت تا بیشتر از قبل به اهداف اصلی این طرح نزدیک شود.
محسن جلال پور