نظام بینالملل این روزها صحنه معادلاتی است که بسیاری از ناظران سیاسی آن را زمینهساز فضایی جدید و ابهامبرانگیز میدانند که دارای ویژگیها و شرایطی خاص است. از شرق آسیا با محوریت شبه جزیره کره و هوچیگریها و تهدیدات هستهای آمریکا گرفته تا تحرکات نظامی ناتو در آسیای مرکزی و قفقاز، از افزایش حضور نظامیان آمریکایی در افغانستان گرفته تا تحرکات نظامی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی در غرب آسیا در چارچوب حمایت از تروریسم و فروش تسلیحات به ارتجاع عربی برای ایجاد فضای ناامنی در منطقه، از تحرکات نظامی رژیم صهیونیستی تا جنایات سعودی در یمن، از تنشهای گسترده میان روسیه و آمریکا گرفته تا وضعیت نابسامان و درگیریهای شدید در ساختار درونی اروپا، در حالی که همزمان شاهد تنشها میان اروپا و آمریکا و حتی ناتو و آمریکا به عنوان متحدان سنتی هستیم.
آنچه فضای بینالملل را بیشتر بحرانزده میسازد تروریسمی است که به واسطه سیاستهای غیراصولی و استکباری در سراسر جهان گسترش یافته و اکنون نمیتوان نقطهای را یافت که از تهدید تروریسم به دور باشد.
روند تحولات نشان میدهد که معادلات قدرت دیگر نه بر اساس اصل تعامل و تنش زدایی و تعامل بلکه در قالبهای جدیدی تعریف میشود. امروز جهان در قالبی قدرت مدارانه تعریف میشود بگونهای که هر کرنش و تعاملی که از روی قدرت برتر نباشد یا به عبارتی میز مذاکره بر اساس دیدگاه دیگران چیده شده باشد به تسلیم شدن و نابودی کشورها ختم میشود. برآیندها نشان میدهد که قدرتهای جهانی بویژه آمریکا که در حوزه اقتصاد و سیاست جهانی با تزلزل مواجه شدهاند به دنبال رویکرد تعاملی و یا تنشزدایی نیستند و هر کشوری که با آنها وارد این عرصه شود در نهایت یک اصل را از او مطالبه میکنند و آن تسلیم شدن صرف است.
نابودی توان اقتصادی، امنیتی و تحقیرسازی در عرصه جهانی به عنوان کشوری ضعیف و مطیع هدفی است که در لوای نام مذاکره از سوی قدرتها پیگیری میشود. رفتارهای آمریکا تماما بر اصل بیان اقتدار جهانی و زانو زدن سایر کشورها از دوست و دشمن در برابر این اقتدار استوار است و لذا هر کوتاه آمدنی در برابر مطالبات و خواستههایش را برابر با گامی برای تسلیمسازی میداند و لذا با تشدید فشارها پیگیر این سیاست است که گواهی بر اصل عدم رویکرد آمریکا به اصل دیپلماسی و تنشزدایی است چراکه ساختار آمریکا بر اصل تنشآفرینی استوار است.
در همین حال تروریسم جاری در جهان نیز بر اصل تنشآفرینی شکل گرفته و نمیتوان انتظار تنشزدایی داشت چراکه قطعا تروریسم قابل مذاکره نیست. با توجه به این حقایق میتوان گفت که اصل تنشزدایی و رویکرد به آنچه صلح و دوستی نامیده میشود عملا در دنیای امروز امکانپذیر نیست و هر کشوری که به جای رویکرد اقتدارگرایانه به این سمت حرکت کند جز خسران و نابودی دستاوردی نخواهد داشت.