این روزها شاهد تحرکات رسانهای اصلاحطلبان در مخالفت با حمایت ایران از مردم یمن به گوش میرسد.
جالب آنجاست که این گروه پیشتر از این نیز با تحرکات ایران در عراق و سوریه و مبارزه با داعش به انواع مختلف مخالفت میکرد و از این که حتی ایران با کشورهای دیگر در نابودی گروههای تکفیری مشارکت دارند ابراز نگرانی میکردند.
این گروه بدون بدون توجه به وقایع منطقه و با خطای شدید محاسباتی به جای حمایت از فعالیتهای دفاعی کشورمان درمقابل جریانات تروریستی، راه حمایت از تئوریهای غرب را پیش گرفتند و نظریهپردازان و وزنههای فکری این جریان سیاسی تحلیلهای غلطی را از خود ارائه میدادند که به نظر میرسید گویا آنها از طرفداران تمام شدن جنگ به نفع داعش هستند.
طرح مطالب شگفتآور
در زمان مبارزه با گروه داعش شاهد اظهار نظرهای بدیعی از سوی طرفداران اصلاحات بودیم .از جمله محمدرضا خاتمی از حامیان اصلی این جریان سیاسی در مصاحبهای گفته بود که داعش برای ما خطرناک نیست و از نظر اصلاحطلبان حضور نظامی در سوریه خیلی معنا ندارد.
وی در اینباره افزود: اصولاً اصلاحطلبان معتقدند که راه و روش دیپلماسی جواب میدهد. مسئله اصلی این است که آیا حضور نظامی ما در سوریه منطقی و قابل قبول است یا نه؟ از نظر اصلاحطلبان این حضور نظامی خیلی معنا ندارد. البته این تبلیغات و شعار وجود دارد که اگر ما آنجا نجنگیم باید با آنها در شیراز و اصفهان بجنگیم. البته من نمیدانم این چقدر واقعیت داشته باشد. بالقوه داعش برای همه خطرناک است اما به علت تفاوتهای زبانی، مذهبی و روشنفکری ایران خیلی امکان نفوذ آنها در کشور وجود ندارد.
غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی نیز در سخنرانی خود در حمله به مدافعان حرم گفته بود: در سوریه و لبنان و یمن و همه اینجا صلح برقرار شود. دفاع از مظلوم شود. شیعیان آنجا تقویت بشوند. ولی آیا این کار فقط با پول دادن و اسلحه خریدن و کشتن و زدن اینها حاصل میشود. این دولت با غیرت دینی میگوید که بگذارید که ما از توان دیپلماسی برای حل مسائل منطقه استفاده کنیم. توان دیپلماسی بزرگان دیپلماسی که شش تا ابرقدرت را جلوی خودش بنشاند و بزرگترین مسئله تحریم که شورای امنیت بوده را حل بکنه میتواند با توان دیپلماسی بیاید این مسائل را حل کند. مگر ما این جوانهای عزیز را از سر راه آوردیم همینطوری بفرستیم تا شهید شوند. ما دلمان میسوزه که جوانهایمان چرا باید شهید بشوند. چرا مردم باید کشته بشوند»
اخیراً مصطفی تاجزاده از عناصر اصلی اصلاحطلبان طی مصاحبهای با یک هفتهنامه، بلندگوی کشورهای غربی، اسرائیل و مرتجعین منطقهای آنها شده و جمهوری اسلامی ایران را عامل جنگهای منطقهای در سوریه و باعث گسترش آن در منطقه معرفی کرده است.
وی در این گفتوگو با حمله به سپاه و نیروی قدس آنان را مقصر اصلی معرفی میکند ومعتقد است سیاستهای ایران، اسراییل را به حاشیه امن کشانده است. تاجزاده همچنین خواستارحذف سپاه از معادلات سوریه و انجام مذاکره با قدرتهای جهانی شده است.
ادامه تئوری مطرح در فتنه ۸۸
این نوع مخالفتها در حقیقت ادامه همان تئوری نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران است که در فتنه ۸۸ از سوی این گروه مطرح شد.
به نوعی به نظر میرسد که اگر این گروه در این انتخابات پیروز میدان بودند، در حال حاضر کشور به سمت و سوی دیگری هدایت شده بود و ما امروز شاهد امنیت و ثبات داخلی و منطقهای ایران نبودیم. باید در نظر داشت که بر خلاف ادعای این آقایان، ایران از ابتدا اقدام به ارسال نیروی نظامی نکرد و تمام تلاش خود را به لحاظ سیاسی انجام داد تا جهان را متقاعد کند که کانون ترور و تروریسم در سوریه متوقف نمیماند و به دنبال همه منطقه و کشورهای منطقه را درگیر میکند.
در حقیقت این ماجرای سوریه دنباله تلاشهای امریکا برای روی کار آوردن طالبان در افغانستان بود که در سالهای قبل روی داده بود و در همان زمان هیلاری کلینتون به صراحت گفته بود که برای ساقط کردن حکومت طرفدار شوروی شروع به ترویج اسلام وهابی و تقویت طالبان کردیم و برای مقابله با روسیه القاعده نیز از این گروه نشات گرفت.
همانند همین حرکت هم در سوریه شکل گرفت، یک برنامه کاملا روشن و برنامهریزی شده توسط کشورهای غربی و مرتجع منطقه برای ساقط کردن حکومت سوریه شکل گرفت تا جبهه مبارزه با اسراییل دچار چالش شود.
بنابراین ایران زمانی اقدام به اعزام نیروی نظامی کرد که احساس کرد هم منافع ملی کشورمان در خطر است هم به خاطر جلوگیری از نفوذ و گسترش تروریسم و هم به خاطر حمایت از خط مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی وارد میدان شد. با این حال با حضور نظامی ایران همزمان اقدامات سیاسی نیز ادامه داشت، همواره ایران در تمام اجلاسهایی که برای صلح در سوریه گذاشته شد، شرکت کرد.
در عین حال همزمان با سوریه، عراق نیز در معرض خطر قرار میگرفت و در نتیجه مرزهای کشورمان در مرز خطر بود. شاهد بودیم که بارها فرماندهان نظامی یادآوری کردند که اگر با این گروه در عراق و سوریه روبرو نمیشدیم ناچار بودیم که در شهرهای کشورمان با آنها بجنگیم.
این نکتهای بود که رهبر معظم انقلاب نیز بارها به آن اشاره داشتند از جمله اینکه در دیدار با خانواده شهدای حرم تاکید فرمودند: «حقیقتاً هـم شـهدای شـما، هـم خانوادههـا، پـدران، مـادران و فرزنـدان آنـان، حـق بزرگی بر گـردن همـه ملت ایـران دارند. ایـن شـهدا امتیازاتـی دارند: یکـی ایـن اسـت کـه اینهـا از حریـم اهلبیـت در عـراق و سـوریه دفـاع کردنـد و در ایـن راه بـه شـهادت رسـیدند... امتیـاز دوم ایـن شـهدای شـما ایـن اسـت کـه اینهـا رفتنـد بـا دشـمنی مبـارزه کردنـد کـه اگـر اینهـا مبـارزه نمیکردنـد ایـن دشـمن میآمـد داخـل کشـور... اگـر جلویش گرفتـه نمیشـد مـا باید اینجـا در کرمانشاه و همـدان و بقیه اسـتانها بـا اینهـا میجنگیدیم و جلـوی اینهـا را میگرفتیم. در واقع ایـن شهدای عزیـز ما جـان خودشان را در راه دفاع از کشـور، ملت، دیـن، انقلاب اسلامی فـدا کردند. امتیـاز سـوم هـم این اسـت کـه اینهـا در غربـت بـه شهادت رسیدند، ایـن هـم یـک امتیـاز بزرگـی اسـت، این هـم پیش خـدای متعـال فرامـوش نمیشـود».
این اظهارات دقیقاً به اثبات رسید، عملیات تروریستی نیروهای داعش در حرم امام خمینی(ره) و مجلس شورای اسلامی نشان داد که این پیشبینیها کاملاً صحیح بوده است.
بارها شاهد گزارشهای وزارت اطلاعات و سربازان گمنام امام زمان درمورد خنثیسازی عملیات تکفیریها بودهایم. جالب آنجاست که اصلاحطلبان از مذاکره با غربیها و معامله با آنها بر سر این موضوع سخن میگفتند. آیا آنها مطمئن بودند که عملکرد غربیها در این مورد نیز چون برجام نخواهد بود. شاید اگر مردم به توصیههای این گروه دل میبستند، معلوم نبود که بایستی در منافع ملی خود تا چه جایی عقبنشینی میکردیم.
این آقایان که مذاکرات برجامی را مثال میزنند نمیدانند که اگر اقتدار و نفوذ ایران در منطقه نبود مذاکره کنندههای ایرانی قدرتی برای مذاکرات نداشتند.
آقایان اصلاحطلب که خودشان را به غفلت زده و برنامهریزیهای محیرالعقول برای آینده کشور ارائه میدهند، آیا نمیدانند به وجود آمدن این گروههای تروریستی اساسا کار غربیها است و خود ترامپ هم به این مسئله اعتراف کرده است. حال چگونه میخواستند با غربیها در این باره مذاکره کنند؟
حتی شاهد حمایت اصلاحطلبان تندرو از جداییطلبی کردستان عراق بودیم و این همان اشتباه راهبردی و محاسباتی است که سالها درباره سوریه و جبهه مقاومت ارائه میدادند.
گویی آنها نمیدانستند که تجزیه یک کشور در منطقه به معنای شروع دمینوی سرسامآور و خونین تجزیه دیگر کشورهاست.
چنین افکاری نه تنها منافع ایران را در آن شرایط تامین نمیکرد بلکه حتی میتوان تصور کرد که اگر این رویکرد در برنامه کشور قرار میگرفت شاهد ورود بحران به سمت مرزهای ایران بودیم. حالا نیز نوبت به اظهارات این گروه راجع به یمن و کمک مستشاری ایران به این کشوررسیده است.
باید توجه داشت که ایران به طور سیاسی از مردم یمن دفاع میکنیم و از طریق رسانهها پیامهای آنها را به جهان مخابره میکنیم تا همگان جنگ بیرحمانه و خشن علیه بیگناهان این کشور را درک کنند. از سوی دیگر ایران، حمایت از جبهه مقاومت در این کشور را در دستور کار دارد. حمایت ایران از جبهه مقاومت در کشورهای مختلف تفاوتی نمیکند و هرکجا که ظلم باشد انقلاب اسلامی نیز حضور دارد و از مردم مظلوم دفاع میکند. به گفته سردار جعفری ایران در یمن نیز بنابه درخواست مردم و حاکمیت مستقل در آن کشور در صورتی که نیازی به کمک وجود داشته باشد، قطعا این کمکها از سوی ایران انجام خواهد شد.
در حقیقت منتقدین این اقدام نمیدانند که عربستان سعودی بهدلیل هراس از نفوذ ایران و تلاش برای نفوذ استراتژیک خود در جهان عرب حاضر نیست یمن را از دست بدهد، دلیلی که آنها برای جمهوری اسلامی قائل به آن نیستند.
داشتن متحدان در اقصی نقاط جهان یک امتیاز اساسی برای امنیت کشور است و محدودیت جغرافیایی نمیشناسد، دقیقاً کاری که این روزها آمریکا انجام میدهد و از هزاران کیلومترها دورتر به خاورمیانه آمده و یا کاری که عربستان سعودی در ماههای اخیر برای نفوذ در عراق و سوریه انجام میدهد و معلوم نیست که چرا اصلاحطلبان مخالف نقش و تأثیر جمهوری اسلامی ایران در معادلات جهانی و منطقهای هستند؟
در نهایت باید گفت که امروز همه مردم ایران میدانند که منافع ملی کشورمان در حال حاضر در کل کشورهای منطقه تعریف میشود موضوعی که تئوریسینهای اصلاحطلب به آن عقیدهای ندارند.