دیروز نماینده ایران در بازیهای آسیایی به تیم ژاپنی باخت ولی در عین حال روزی متفاوت برای آموزش و پرورش رقم خورد.
فینال لیگ قهرمانان آسیا بین دو تیم پرسپولیس و کاشیما روز گذشته برگزار شد و متاسفانه تیم ایرانی ناکام این بازی شد. دانشآموزن با دستور وزیر آموزش و پرورش، اجازه تماشای این بازی در مدرسه را پیدا کردند. این اجازه وزیر بار دیگر چالش مهم عدالت امکانات آموزشی در کشور را به میان کشید تا جاییکه برخی در فضای مجازی این موضوع را پیش کشیدند که اگر وزیر آموزش و پرورش پخش فوتبال از رادیو در مدارس را آزاد میگذاشت به عدالت نزدیکتر بود.
آن چیزی که محل بحث است تصمیم وزیر آموزش و پرورش مبنی بر اجازه دیدن بازی فوتبال در مدرسه نیست که به صورت مجرد به نظر میرسد این تصمیم رویکرد قابل دفاعی است و در بازی ایران - استرالیا نیز مسبوق به سابقه است؛ اما موضوع اصلی این است که این روزها هر تصمیمی در هر سطحی اتخاذ و ارائه میشود تبدیل به محل بحث درباره امکانات آموزشی در کشور میشود.
واقعا دیروز کدام دانشآموزن توانستند به تماشای فوتبال بنشینند؟ فارغ از اینکه مدیران مدارس در سطح کشور تا چه اندازه از این تصمیم و در سطحی «دستور» وزیر آموزش و پرورش استقبال کردند، موضوع این است که آیا عدالت آموزشی در کشور به گونهای مهیاست که مسئولان یک مدرسه بتوانند یک وسیله صوتی و تصویری ساده برای مشاهده مستقیم فوتبال را برای همه دانشآموزن مهیا کند؟
در جایی که بسیاری از مدارس هزینه سرو سامان دادن به وضعیت فرسودگی مدارس را ندارند که با جان دانشآموزن در ارتباط است، در شرایطی که مدارس سرانه خود را دریافت نمیکنند و برای تهیه کوچکترین مایحتاج روزمره خود وابسته به کمکهای مردمی هستند، در روزگاری که برخی مدارس کشور حداقلهای امکانات آموزشی را ندارد و از سوی دیگر برخی مدارس غرق در امکانات متنوع هستند و.... آیا این دستور وزیر آموزش و پرورش میتواند خوانشی داشته باشد که به نفع این وزارتخانه تمام شود و به دور از بحثهای عدالت آموزشی به آن نگاه کرد؟
آیا در این شرایط اگر دغدغه وزیر آموزش و پرورش توجه به خواسته دانشآموزن برای مشاهده بازی فوتبال بود تعطیلی مدارس به عدالت نزدیکتر نبود؟ اما از سوی دیگر آیا وزیر آموزش و پرورش با سنجیدن تمام جوانب از جمله اینکه بیشتر مخاطب این دستور دانشآموزن پسر هستند و اینکه دوستداران فوتبال در میان جمعیت دانشآموزی به طور دقیق روشن نیست، اصلا امکانپذیر بود در راستای تعطیلی مدارس دستوری صادر کند؟
واقعیت این است که همین یک موضوع ساده به آسانی نشان میدهد که وزیر آموزش و پرورش با چه چالشهای جدی در وزارتخانه خود روبهروست. حتی وقتی بخواهد رویکرد مدرسهمحوری و یا توجه به روحیه و نیاز روزمره دانشآموزن را جدی بگیرد انبوهی از نقدها به سمتش روانه میشود که خاستگاه این نقدها البته جای درستی است و بیعدالتی در توزیع امکانات ساده آموزشی در کشور را نشانه میرود.
در همه جای دنیا دانشآموزن یک مدرسه اگر درخواستی در این سطح داشته باشند به راحتی میتوانند با مسئولان مدرسه در میان بگذارند. آنقدر مدارس در کشورهای توسعه یافته آزادی عملکرد دارند که خارج از دستوری از بالاترین مقام، این امکان را فراهم کنند و قاعدتا برای آنها تهیه چنین امکانی چالشبرانگیز نیز نیست.
داشتن امکانات صوتی تصویری در دنیا یکی از راههای آموزش است و مانند کشور ما یکی از وسایل تجملاتی یک سری مدارس به حساب نمیآید.
پرسپولیس باخت اما بازی دیروز درس دیگری را به تمام ذینفعان آموزش و پرورش و کارشناسان و منتقدان داد؛ تا وقتی مدرسهمحوری به شکل واقعی در دل و جان آموزش و پرورش رسوخ نکند و همچنین عدالت آموزشی تبدیل به مهمترین خواسته این وزارتخانه نشود، صحبت کردن درباره بسیاری از مفاهیم آموزشی و پرورشی و صحبت درباره تغییر روحیه مدارس باز هم نگاهی از بالا به پایین و موقتی خواهد بود. مهر