در گفت و گوی سیاست روز با عضو هيات علمی و دانشيار دانشگاه صنعتی مالک اشتر عنوان شد؛
اشاره: اخلاق حرفهای از جمله نیازهایی است که باید به آن توجه ویژه شود و به افراد و کارکنان و مدیران خود آموزش دهیم. برخی جامعهشناسان معتقدند اخلاق حرفهای کار در ایران آن چنان که باید و شاید تعریف نشده و نیازمند بازنگریهایی است. اینکه اخلاق فردی وسازمانی در این میان چه میزان تاثیرگذار است، سوالیست که باید پاسخ داده شود.
در همین خصوص با آیت الله دکتر حسین تاجآبادي عضو هيات علمي و دانشيار دانشگاه صنعتي مالک اشتر گفتو گویی داشتهایم تا بدانیم سیره و روش بزرگان در حین کار چه بوده است و چگونه میتوان با الگوبرداری از آنها رفتار اخلاقی و حرفهای خود و جامعه را بهبود بخشیم. در ادامه بخوانید مشروح گفت و گوی سیاست روز با این استاد دانشگاه را:
عوامل اثرگذار بر رفتارهاي اخلاقي را چه میدانید؟
پیشفرضها و انتظارات دو عامل اثر گذار بر اخلاق هستند که به علم اخلاق جهت می دهند.
پيشفرضهاي دانشمندان و نظريهپردازان در هر علمي مؤثر هستند و تفاوتي ندارد که آن علم، علم اخلاق باشد يا ساير علوم. به عنوان مثال کسي که با پيشفرض سکولار به اخلاق نگاه ميکند و از آن منظر اخلاق را ارزيابي ميکند و معتقد است که دين هيچ گونه مرجعيتي در امور اخلاقي ندارد و عقل خود بنياد و علوم تجربي را تنها مرجع تنظيم و متعادل کردن رفتارها ذکر ميکند، با کسي که اين ايده و انديشه را ندارد و معتقد است جهان خدايي دارد و آخرت و جهان ديگري هست، دیدگاه متفاوتی دارد.
توجه به ويژگيهاي اخلاق سکولار نشان میدهد چطور اين پيشفرضها در حوزه اخلاق تأثير ميگذارد. بايد گفت از ويژگيهاي اخلاق سکولار غيرديني بودن آن است و هر گونه متن يا شخص ديني در اخلاق سکولار مردود است.
ويژگي دیگر اخلاق سکولار دنيوي بودن آن است. از ديدگاه فرد سکولار آنچه که براي انسان ارزش دارد خود دنياست؛ قدرت، شهرت، نام، نان و آنچه که در حيطه لذتهاي دنيايي جا ميگيرد اینها مولفههاي يک فرد سکولار را مشخص ميکند.
نکته دومی که در اخلاق تأثير می گذارد، نسبت آزادي و اخلاق است. اخلاق سکولار وقتي نسبت بين آزادي و اخلاق را ميسنجد، سهم بيشتر را به آزادي و سهم کمتر را به اخلاق ميدهد و دست انسان را باز ميگذارد و ميگويد که انسان بايد حداکثر آزادي را داشته باشد. تنها قيدي که براي آزادي در دنياي سکولار معروف است، اين که جلوي آزادي ديگران را نگيريد و جز اين هر کاري ميتوان انجام داد.
ويژگي ديگر اين است که سکولارها اخلاق را امري شخصي ميدانند. انسان از دو بعد فردي و اجتماعي قابل ارزيابي است. سکولارها ميگويند اخلاق در حوزه اجتماعي سهمي ندارد و هيچ کس حق اظهار نظر در مورد رفتار ديگري را ندارد؛ مثل اينکه ما در حوزه سلايق ديگران نميتوانيم ورود کنيم. مثلا کسي دوست دارد موهايش را بلند کند ویا کسي دوست دارد لباسش فلان رنگ باشد، ما حق نداريم به او بگوييم چرا ! اين موضوع تأثير بزرگي بر اخلاق و رفتار ميگذارد. پس آنها اخلاق را امر شخصي ميدانند.
آخرين مولفهاي که در خصوص اخلاق سکولار ميتوان گفت نسبيتگرايي اخلاق سکولار هست. يعني هيچ آموزه و گزاره اخلاقي در حوزه اخلاق سکولار نميتوان یافت که ثابت و ماندگار باشد. همه آنها از يک امر نسبي برخوردار هستند. يعني امري ممکن است امروز شايسته باشد و در شرايط ديگری ناشايست باشد.
اما اخلاق اسلامي، اخلاق را امر دروني ،عقلاني، وحياني، قلبي و شهودي ميبيند. بر خلاف اخلاق سکولار که ميگفت مبناي اخلاق، فقط عقل خود بنياد و تجربه هست، مبناي اخلاق در اسلام غير از عقل، وحي و قلب و شهود نیز هست و گزارههاي اخلاقي در اخلاق اسلامي ثابت ومانا هستند. مثلا ظلم هميشه بد است، به عبارت کلاسيک اسلام براي اخلاق حسن و قبح ذاتي قائل است.
نکته ديگر؛ فراگیربودن اخلاق اسلامي است. يعني اختصاص به يک گروه خاصي ندارد و اخلاقي که اسلام بيان ميکند براي تمام انسانها اعم از سياه و سفيد، شرق و غرب، امروز و فرداست.
اخلاق اسلامي اين جهاني و آن جهاني است. اما در سکولاريسم، آن گونه که گفته آمد عمدتا از زاويه دنيا فقط به اخلاق نظاره ميشود. نظر گاه اسلام هر دو جهان است و هر دو را تنظيم مي نماید. ويژگي ديگر اخلاق اسلامي اين است که بر خلاف اخلاق سکولار داراي الگو است. در اخلاق سکولار هيچ فردي به عنوان الگو شناخته نميشود. چون اخلاق را شخصي معرفي کرده و موضوعي که براي فردي شايسته است، ممکن است براي فرد ديگر شايسته نباشد.
از مجموع موارد فوق به دست ميآيد که يکي از فاکتورهاي موثر و کلان در رفتار، پيشفرضهاست. يعني با چه پيشفرضهاي ذهني وارد اخلاق در حوزه کسب و کار ميشويم. با بينش سکولار يا با بينش اسلام. اگر با مولفههاي اخلاق سکولار که گفته شد، به اخلاق کسب و کار نگاه شود، يک تعريف و اگر با مولفههايي که در بينش اسلامي وجود دارد وارد اين حوزه شويم، شرايط کاملا متفاوت خواهد بود. عامل دوم موثر بر رفتارهاي اخلاقي، انتظارات ماست. چون انتظارات ما به علوم جهت ميدهد. به عنوان مثال والديني که از فرزندشان انتظار علم و دانش دارند، تمام افعالي را که از فرزندشان ميبينند در راستاي اين نگرش توجيه و تفسير ميکنند. در مقابل خانوادهاي که انتظار دارند فرزندشان ورزشکار قوي باشد، تجزيه و تحليل متفاوتي از رفتارهاي فرزندشان خواهند داشت که مطابق با همان ديدگاهشان است. بنابراين انتظار ما از يک علم، جهت خروجي آن علم را ميتواند مشخص کند. اگر انتظار داشته باشيم که علم در حوزه شهود يا جهان آخرت نظريهپردازي کند، علم اخلاق را به شيوه خاصي تفسير ميکنيم. بنابراين دو فاکتور کلي موثر بر اخلاق؛ پيشفرضها و انتظارات ما از اخلاق هستند.
اخلاق کسب و کار تا چه ميزان بر روابط درون و برون سازماني اثر ميگذارد؟
براي روشن نمودن اين مسئله اول بايد ببينيم حرفه اصلا چيست. هفت رکن در حرفه قوامبخش هستند: اول بحث ارتباط است. اگر به تعريف حرفه نگاه کنيم، که حرفه يک فعاليت اجتماعي است بنابراين يک نوع ارتباط را ميطلبد. پس حرفه نميتواند بدون ارتباط باشد اما در گذر زمان حرفهها و نوع ارتباطشان تغيير کرده است؛ زماني سنتي بوده و زماني مدرن. اقتضاي حرفه به لحاظ اينکه يک فعاليت اجتماعي هست، ناگزير از برقراري ارتباط است. اين ارتباط هم بنا به تغيير زمانه از سنتي به مدرن تغيير پيدا میکند. در يک دورهاي اين ارتباطات اجتماعي بسيار ساده بود و رفته رفته ارتباطات گستردهتر شد و از شهر به استان و به کشور و نهايتا بينالمللي شده است.
يعني امروز بحث ارتباط، جهاني است و البته منظور از ارتباط هم ارتباط درون سازماني و هم ارتباطات برون سازماني است.
رکن دوم، سرمايه است. دو نوع سرمايه داريم، يکي سرمايههاي مادي که هر کارخانه و هر کارگاه که ميخواهد فعاليتي داشته باشد، ناگزير از تهيه سرمايه براي شروع فعاليتش است. اين سرمايه مادي شامل محيط، ابزار، منابع انساني، پول و ... است. يک نوع سرمايه هم سرمايه معنوي است که مهمترين بخش آن، رفتار و اخلاق حرفهاي است. هر حرفهاي يک سلسله مقرراتي دارد که در گذشته تحت عنوان فتوتنامهها تعريف ميشد که افراد بايد مقررات اخلاقي تعيين شده در فتوتنامهها را رعايت ميکردند و در آن براي خودشان يک سلسله مباني و اصول را تعيين ميکردند. مثل فتوتنامه چيتسازان، فتوتنامه آهنگران و ... امروزه اين موضوع در غالب چشمانداز يا منشور اخلاقي يا مأموريت اين موضع بيان ميشود.
مأموريتي براي سازمان تعريف ميشود که در حقيقت اصول اخلاقي را در آنجا درج کرده است. اگر چنانچه کسي نتواند ارتباط درست و ارتباطي که اخلاقي باشد در حرفهاش رعايت کند، طبيعتا اسباب تزلزل و کاهش فعاليت خودش را پديد میآورد.
اخلاق بر روابط درون و برون سازمان موثر است چراکه اولا خود حرفه يک فعاليت اجتماعي است که نياز به ارتباط دارد و اخلاق بر ارتباطات تأثير ميگذارد. دوم آنکه خود اخلاق يک سرمايه است و اگر اين سرمايه نباشد، يعني بخش عظيمي از سرمايه در کارگاه از دست رفته است.
يعني صرفا با توليد خوب، استخدام نيروي انساني ماهر و داشتن سيستمهاي بهروز توليدي نميتوان حرفه را پيش برد چون بخش عظيمي از آن حرفه، اخلاق است که سرمایه معنوی حرفه است. نمونههایی از این موضوع وجود دارد که تاثیر اخلاق را بر روابط درون و برونسازمانی مشخص میکند.
به عنوان مثال تحقیقی در ارومیه در مورد کارکنان سازمان برق این شهرستان انجام شد و پرسشنامهای را در اختیار ۱۱۳ نفر با روش سرشماری کامل قرار دادند. این پرسشنامه شامل سه قسمت «اخلاق حرفهای»، «مسئولیت اجتماعی» و «پاسخگویی سازمانی» بود. نتایجی که از این تحقیق گرفته شده جالب توجه است و میگوید که بین اخلاق حرفهای و مسئولیت اجتماعی و همچنین بین مسئولیت اجتماعی و پاسخگویی رابطه مثبت و معنیداری هست. یعنی اخلاق حرفهای، رابطه مثبت با پاسخگویی قوی و خوب را در بین نیروهای آن سازمان با مردم ایجاد کرده است که نشان میدهد بین اخلاق و پاسخگویی خوب و مناسب، یک رابطه معنادار و مستقیم هست. البته با تعهد هم ممکن است رابطه پیدا کند، اما به صورت غیرمستقیم. یعنی هر جا اخلاق بالا برود، پاسخگویی به مردم و ارتباط با آنها هم بهتر خواهد شد و بالعکس.
در مثال دیگری زیرساخت اخلاقی را برای سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه که ابتدا مرکز آن در اروپا بود، طراحی کردند و یک سلسله گزارههایی را برای تمام سازمانهای اقتصادی دنیا فرستادند تا آنها در سازمانهای خود رعایت کنند.
تعهد رهبران، سیاستمداران و مدیران به رعایت امور اخلاقی اولین اصلی است که این سازمان بینالمللی به سازمانهای اقتصادی دنیا اعلام میکند. همچنین استراتژی، سیاستها، قوانین و مقررات دقیق و لازم اخلاقی توصیه میشود.
سیستمها و مکانیزمهای انگیزشی برای تشویق به انجام رفتار اخلاقی از دیگر گزارههای مورد توجه این سازمان است و نشان میدهد اگر اخلاق بر یک سازمان اقتصادی تاثیر نداشت و بر ارتباط و روابط آنها تاثیرگذار نبود، هرگز این موارد توسط این سازمان مطرح نمیشد
مبحث اخلاق، دیدگاه خاصی مثل اسلام یا مسیحیت و غیره ندارد. در هر اقلیمی اخلاقیاتی تعریف شده است که از چند منبع سرچشمه میگیرد و یکی از این منبعها فطرت انسان است که نیاز به دین ندارد.
همه مادرها روی کره زمین، فرزندانشان را دوست دارند. مهرورزی مادر یک نکته اخلاقی است که ارتباطی به دین ندارد. یا اینکه همه انسانها از ظلم متنفر هستند که این موضوع ارتباط به ملیت یا اعتقادات فرد ندارد. دلایل و استدلال عقلپسند کافی برای پذیرش اخلاق از دیگر گزارههای این سازمان بود تا عقل به کار انداخته شود تا گزارههای اخلاقی خوب را بپسندند و انتخاب کنند. به دلیل امکان وجود سنتهای غلط و نابهجای اخلاقی در سازمانهای اقتصادی دنیا، مانند خرافات هر فرهنگ، این سازمان پیشنهاد کرده است که گزارههای عقلانی اخلاقی انتخاب شوند.
موارد فوق نمونهای بود از پژوهشهای علمی انجام شده در خصوص اخلاق که بر روابط فردی، اجتماعی و سازمانی اثرگذار بوده و برای موفقیت سازمانها میبایست مد نظر قرار گیرد.
چه عوامل و شاخصهايي از اصول اخلاقي کسب و کار ميتواند در ارزيابي عملکرد سازمانها مؤثر باشد؟
به منظور روشن کردن عوامل و شاخصهای اخلاقی تاثیرگذار بر ارزیابی عملکرد سازمان و ارائه پاسخ دقیق، باید ببینیم که اخلاق سازمانی اصولا دارای چه مولفاتی است. مولفات رابطه بین اخلاق و نتایج مثبت عملکرد در ارزیابیها را به خوبی نشان میدهد.
شاخصها از دو منظر، سازمانی و فردی قابل بررسی هستندو میتوان هر دو را از منظر اسلام و اخلاق حرفهای به صورت جداگانه بررسی کرد.
شاخصههای اخلاق درون سازمانی و برون سازمانی از منظر حضرت علی علیه السلام در نهجالبلاغه:
-پرهیز از رشوهخواری و رانتخواری
- ارزشیابی شایسته کارکنان :حضرت علی تاکید زیادی روی ارزشیابی شایسته کارکنان دارد .یعنی نمیشود کارکنان را رها کرد. تعبیری در مدیریت است که میگویند اعتماد خوب است، اما احتیاط بهتر است. منظور از احتیاط، ارزیابی کردن و خوب را از بد متمایز نمودن است. زمانی که فرد را ارزشیابی میکنیم بدین معنی است که فرد را در بوته نقد قرار داده، از فرد، سوالاتی شفاهی یا عمل او را کنترل میکنیم و با ارزیابی فرد، شایستگیهای او با اعتماد بی جا رها نشده است.
- نظارت عادلانه : در سازمان حتما باید نظارت عادلانه داشته باشیم و نباید به این صورت باشد که از فردی، کاه را ببینیم و از فرد دیگر کوه را نبینیم. اگر عدالت را در نظارت درنظر بگیریم، مطمئن خواهیم بود که سازمان ما یک سازمان پویا، جوان و شاداب خواهد ماند، در غیر این صورت نباید به رشد آن سازمان امید بست.
شرح صدر :درهر سازمان مدیران در سه سطح کفی، میانی و ستادی باید شرح صدر داشته باشند تا موجب رشد سازمان شوند. یعنی به عنوان مثال این طور نباشد که به استناد یک گزارش، تصمیمات کلان و اثرگذاری بگیریم که بر همه سازمان تاثیر بگذار و نباید به گزارشات دریافتی اکتفا کنیم.
مثالی هست که میگویند اگر سنگ را در حوض کوچکی بیندازیم، موج بزرگی به وجود میآید اما اگر در دریا بیندازیم، اثر زیادی نخواهد داشت. بنابراین باید دریادل شویم و این یک ویژگی اخلاق سازمانی است. چون نمیتوانیم ورودیها را ببندیم و ورودیهای ناگوار و ناخوشایند هم وجود دارند. اما مدیران تصمیمگیر در سازمانها باید با فراخ صدر، بهترین تصمیمات را اتخاذ کنند.
گزینش صحیح: همچنین اگر گزینش صحیح وجود نداشته باشد، یعنی ورودی کنترل نشده است. این همان مطلب «پیشگیری بهتر از درمان» است. در جامعهای که بیماری مثل کووید ۱۹ وجود دارد، اگر پیشگیری وجود داشته باشد، به مراتب بهتر مدیریت انجام میشود. پس منظور از گزینش این است که ورودی را تنگ بگیریم. افراد صالح، سالم و با علاقه وارد سازمان بشوند.
مشخص است که با داشتن شاخصهای فوق، در ارزیابی عملکرد سازمان نمره خوبی کسب خواهیم کرد.
شاخصهای اخلاقی برون سازمانی
برخورد قاطع با خیانت کارگزاران : از منظر حضرت علی (ع) یکی از شاخص های اخلاقی برون سازمانی برخورد قاطع با خیانت کارگزاران است . اگرچه این موضوع در خارج از سازمان بوده اما بر روی موفقیت سازمان اثرگزار خواهد بود. یعنی اگر با افراد خاطی بیرون از سازمان برخورد قاطع داشته باشیم، در اخلاق و در نهایت برارزیابی عملکرد سازمان تاثیر خواهد گذاشت. صرفهجویی در مصرف اموال عمومی: نیز اهمیت دارد. چند مدل مالکیت داریم مانند مالکیت خصوصی، مالکیت عمومی، مالکیت دولتی. در این سه حوزه اگر صرفهجویی نماییم، به تبع، یک الگو و یک متد را برای درون سازمان گذاشتهایم. چون درون نگاهش به بیرون است و این در ارزیابی عملکرد سازمان موثر خواهد بود. وقتی قواعد و چارچوبهای بیرون را درست کنیم تاثیراتش بر درون سازمان تاثیر خواهد کرد. احترام به حقوق مردم : در خصوص احترام به حقوق مردم و جامعه نیز باید گفت اگر در عدم ایجاد آلودگی صوتی، هوا، محیط، آب و جنگل و محیط زیست سعی شود و به حقوق جامعه احترام بگذاریم، بر اخلاق افراد تاثیر خواهد گذاشت و طبیعتا در ارزیابی عملکرد موثر خواهد بود.