براساس نتايج انتخابات رياست جمهوري سوريه؛ بشار اسد براي يک دوره هفت ساله ديگر رئيسجمهوري اين کشور شد. بشار اسد که به مدت ۱۴ سال رئيسجمهوري سوريه بود، با کسب ۷/۸۸ درصد آرا معادل ۱۰ ميليون و۳۱۹ هزار و ۷۰۳ راي، پيروز انتخابات رياست جمهوري سوريه شد. کميته عالي قضايي انتخابات رياست جمهوري سوريه در بيانيهاي اعلام کرد: از ۱۵ ميليون و۸۴۰ هزار و ۵۷۵ نفرکه در انتخابات سوريه واجد شرايط راي دادن بودند ۱۱ ميليون و ۶۳۴ هزار و ۴۱۲ نفر در انتخابات شرکت کردهاند. ميزان مشارکت مردم سوريه در انتخابات ۴۲/۷۳ درصد بوده است همچنين ميزان آراي باطله نيز ۸/۳ درصد بوده است. منابع سوري اعلام کردندکه بشار اسد، ۱۷ ژوئن (۲۷ خرداد) به عنوان رئيسجمهور سوريه سوگند ياد ميکند. اينك با توجه به انتخابات برگزارشده رياست جمهوري در سوريه و برگزيده شدن بشار اسدكه آشكارا به معناي كيش و مات آمريكا با همپيمانان ايشان است؛ بيان چند نكته در اين خصوص و مرور برخي مسائل پيرامون سوريه از زمان ناآراميها، خالي از لطف نميباشد:
يكم) اطلاعات دقيق نشان ميدهد که چند هفته پيش از انتخابات رياست جمهوري سوريه، رايزنيهاي آمريکايي - اروپايي انجام شده که محورش انتخابات رياست جمهوري سوريه بوده است. يک مسئول آمريکايي به همتايان اروپايي خود گفته است: «وقتي براي نشست ژنو ۲ خود را آماده ميکرديم، به روسها و ايرانيها پيشنهاد داديم که بشار اسد در منصب خود بماند اما بدون اجراي انتخابات. پاسخ مسکو و تهران اين بود که اسد مانند هر شهروند ديگر سوري حق دارد نامزد انتخابات شود و بهتر است تصميمگيري در اين خصوص که چه کسي را ميخواهند، به مردم سوريه واگذار شود».
دوم) هشدارهای بینالمللی مانع از آن نگرديد که مسئولان سوری از حق قانونی خود برای برگزاری نخستین انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ این کشور پس از پنج دهه و در سایه جنگ داخلی گسترده، چشمپوشی کنند.
سوم) كارشناسان معتقدند؛ در سوریه سیاستهای غلط آمریکا و همراهان او به خصوص کشورهای ترکیه، عربستان و قطر دو محصول داده است: اول اینکه جنگ طولانی داخلی ماهیت تروریستی و مزدوری گروههای مسلح را آشکارکرد و اکنون در این جنگ دو قطب حضور دارند. ارتش ملی سوریه که میخواهد کشور را از چنگال تروریستها آزاد سازد و گروههای تروریستی گوناگون که به نام اسلام، آدمکشان حرفهای شدهاند و تخریب و کشتار هدف اصلی آنها شده است. دوم اینکه آمریکا، ترکیه و عربستان با دلارهای بسیار تلاش کردند تا یک گروه را به نام «شورای ملی سوریه» شکل دهند و با استقرار این گروه در کشور ترکیه آن را دولت رسمی سوریه در خارج از این کشور نامیدند. اوباما هرگونه راهحل سیاسی برای پایان بخشیدن به جنگ کثیف در سوریه را منوط به سقوط بشار اسد و کنارهگیری او از ریاست دولت سوریه ميدانست؛ در حالي كه انتخابات سوريه و برگزيده شدن بشار اسد خط بطلاني بر انديشه استكباري غرب وهمپيمانان آنان بود و اين انتخابات اثبات كرد دموكراسي واقعي را مردم در عرصه اجتماعي و در صحنه سياسي به دنيا نشان خواهند داد و در عمل مشت محكمي بردهان ياوهگويان يانكي گستاخ خواهند زد، كه اين اتفاق در انتخابات چند روز پيش سوريه به منصه ظهور رسيد.
چهارم) سیاست غلط غرب (آمریکا و اروپا) درباره سوریه موجب شد تا بسیاری از شخصیتهای سیاسی سوریه را که در شرایط عادی میتوانستند «آلترناتیو» یا گزینه سیاسی در برابر بشار اسد باشند سوزاند و باطل کرد. از سوی دیگر مردم سوریه بعد چند سال جنگ داخلی و مقابله با تروریستها، اکنون نمیخواهند آینده کشور خود را به دست این گروههای خونریز و سفاک بسپارند. سرنوشت کشور خود را با بشار اسد گره زدهاند و برای نجات و رسیدن به آرامش نسبی آینده سوریه، بشار اسد را به عنوان رئیسجمهور خود برگزيدند. اكنون بشار اسد رسماً رئيسجمهور شده است و با اتكا به آراي مردم دولت آینده را در سوریه تشکيل خواهد داد.
پنجم) در سوریه انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد آمریکا و همراهان آن در اروپا این انتخابات را غیرقانونی دانستهاند و آن را رد کردهاند. خوبست به يادآوريم كه؛ هجوم مداوم خبری - تبلیغاتی علیه شخص بشار اسد و دولت او از سوی شبکههای وسیع رسانهای در غرب از آغاز جنگ داخلی در سوریه تا امروز ادامه داشته و دارد. آمریکا با همراهی انگلیس و فرانسه تنور مخالفت سیاسی با دولت سوریه و تلاش برای منزویسازی بشار اسد در سازمان ملل را از دست ندادهاند. جبهه سیاسی علیه دولت سوریه بیش ازسه سال است به وسیله آمریکا و همراهان او ادامه دارد و بخش دوم و موازی درکنار جنگ نظامی در بحران سوریه است. باز خوب است به يادآوريم؛ بعد از سه سال و آغاز سال چهارم این بحران، که هم میدان نظامی و هم جبهه سیاسی دارد، همه محافل سیاسی دریافتهاند که جبهه نظامی در سوریه به مرز پایانی نزدیک میشود و پیروز این جبهه، ارتش ملی سوریه و بشار اسد است. مهمتر از این پیروزی نظامی، برای بشار اسد این است که دو واقعیت در سوریه کاملاً آشکار شده است. اول ماهیت بحران و جنگ داخلی به واقعیت مقابله با تروریستها از چندین تشکل به نام تروریستی مبدل شده است. دوم، در حالیکه فاز نظامی بحران سوریه به پایان نزدیک میشود، آزادسازی شهرها، روحیه جدیدی برای مردم بخصوص جوانان سوریه ایجاد کرده است. تروریستها به انزوا میروند و معارضین سیاسی بشاراسد نیز مقبولیت مردمی ندارند. آمریکا در بیرون از سوریه برای نجات این کشور شعار میدهد، اما در درون سوریه منفور ملت سوریه شده است. زیرا سوریها آوارگی، ویرانی وجنگ خانمانسوز درکشور خود را ناشی از سیاستهای غلط و سلطهگر آمریکا میدانند که دست در دست رژیم صهیونیستی در خاورمیانه دارد.
ششم) آمریکا بهصورت آشکار در برابر این انتخابات ایستاده بود و با برگزاري آن مخالفت می نمود. برخی از گزارشها حکایت از اين داشت آمریکا و اسرائیل طرح اجرای یک حمله نظامی جدید، اما وسیع از کناره مرزهای جنوبی سوریه از اردن و اسرائیل را تدارک دیدهاند. که هدف آن، برهم زدن آرامش نسبی در سوریه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و ایجاد وحشت عمومی است تا انجام انتخابات، امکان عملی پیدا نکند. این حمله جدید از مرزهای جنوب سوریه برای به دست گرفتن مجدد بخش دیگری از سوریه است، آن هم در حالیکه روز به روز ارتش ملی سوریه بر سراسر خاک کشور مسلط میشود. برخی از محافل سیاسی از امکان بروز انفجارهای جدید در دمشق و چند شهر دیگر سوریه خبر میدادند که در روزهای نزديك به انتخابات برای بایکوت انتخابات انجام خواهدگرفت! زهي خيال باطل چراكه مردم و ملت سوريه باحضور بهنگام خود در انتخابات تمامي معادلات استكبار غرب را درهم كوبيد و سحر آنان را باطل نمودند.
هفتم) گرچه این انتخابات در نزدیک به ۸۰ درصد وسعت سوریه و در میان تهدیدهای بیشمار تروریستها برگزار شد، اما آنچه مشخص است این که در صورت برگزار شدن ایــــــن انتخابات در سراسر سوریه، آمار مشارکت در آن به مراتب بالاتر از این میرفت. مردم سوریه که بعد از اعلام رسمی نتایج انتخابات ریاست جمهوری کشورشان، همچنان مشغول جشن و پایکوبی هستند درباره اظهارات غربیها مبنی بر «بیارزش خواندن» رای آنها و «ساختگی بودن انتخابات»، این سخنان را ناشی از محکم بودن سیلی زده شده به صورت آنان تلقی میکنند. موضعی که فیصل مقداد، معاون وزیر امور خارجه سوریه آن را به صورتی دیپلماتیک بیان کرد وگفت: ما از هیچکس نمیخواهیم که انتخابات ریاست جمهوری سوریه را به رسمیت بشناسد و فقط مردم سوریه هستند که به رهبران خود مشروعیت میدهند نه هیچ کشور دیگری.این انتخابات نشان داد که ۴۰ ماه تلاش و برنامه و توطئههای وسیع و سازمانیافته بینالمللی و منطقهای در عرصههای سیاسی، نظامی، رسانهای و اقتصادی، برای ساقط کردن نظامی که اکثریت قاطع یک ملت از آن حمایت میكند، راه به جایی نبرده است و بعد از این هم نخواهد برد.
جان كلام:
۱- انتخابات سوریه، از يكسو سندها و مدارک لازم برای استحکام بشار اسد و نظام سوریه را نشان داد و از سوي ديگر نشانه شکست تبلیغاتی، سیاسی و نظامی دنیای غرب بود که طی سه سال گذشته درصدد براندازی نظام حاکم بر سوریه وحکومت بشار اسد بوده است.
۲- مخالفان همواره سعی کرده بودند که اینگونه وانمود کنند كه بشار اسد پایگاه مردمی در سوریه ندارد و نظامش نظام دموکراتیک نیست و در حقیقت برگزاری انتخابات در سوریه نشانه دموکراتیک بودن نظام سوریه است که از این منظر هم میتواند همه دروغهای غرب را در این زمینه افشا کند.
۳- طبق پیشبینیها و افکارسنجیهای صورت گرفته و با توجه به اجتماعاتی که در سوریه انجام گرفته بود، پیشبینی میشد که برنده انتخابات آقای بشار اسد باشد؛ همان کسی که دنیای غرب معتقد بود باید تا قبل از سال ۲۰۱۴ و پیش از پایان یافتن زمان ریاست جمهوریاش کنار برود که دیدیم چنین اتفاقی نیفتاد و اگرچه آنان دوست داشتند وی دیگر در صحنه انتخابات حضور پیدا نکند اما ديديم که بشار اسد شرط آنان را کاملا نادیده گرفت و ديديم که برای دوره بعد نیز دوباره توسط مردم انتخاب گرديد که این شکست تبلیغاتی دیگر دنیای غرب است که نباید آن را نادیده گرفت.
۴- اکنون با پایان یافتن انتخابات ریاست جمهوری سوریه، مرحله جدیدی در این کشور آغاز میشود و نظام و ارتش سوریه میتوانند محکمتر از قبل و با دستانی قویتر و بازتر به برخورد با گروههای تروریستی و مسلح اقدام کنند.
۵- كارشناسان معتقدند؛ بشار اسد که سه سال گذشته او را پختهتراز خیلی سیاستمداران مسنتر منطقه کرده، اینک با اعتماد سوریها، مرحله جدید، اما سختتری برای اداره کشورش پیشرو دارد که پایان دادن به اقدامات تروریستها، بازگرداندن امنیت به سراسر کشور، زمینهسازی برای بازگشت آوارگان به خانه و کاشانهشان و بازسازی ویرانههای جنگ از جمله آنهاست.