ورود به اندیشه و شخصیت امام خمینی(ره) به مجالی بیشتر نیازمند است، لیکن اشارهای اجمالی به برخی از ابعاد وجودی ایشان با عنایت به تحولات کنونی و پیرامونی آن هم در آغاز بيست و پنجمين سالروز رحلت جانگداز حضرتش، ضروری مینماید.بنیانگذار انقلاب اسلامی در مقطعی از تاریخ قرن بیستم ظهور نمود که جهان اندیشه، به نحوی در تملک دو ایده ماتریالیستی غرب و شرق بود، چنان که هر فکر مغایر با انگارههای ذهنیشان را مردود و مطرود اعلام میکردند.
امام خمینی(ره) توانست با ارائه گفتمان متفاوت از گفتمانهای موجود، بشریت سرگشته و حیران را که ناکام از سراب معرفتشناسی راهبردهای غرب و شرق بود، معطوف به پارادایم متافیزیکی خود نماید که ابتنای آن بر آموزههای اسلامیاست. تحول شگرف در تطور شخصیتی افراد که جوامع و محیط پیرامونی آنها را دستخوش تغییرهای بنیادین نمود، اقدامی بس بزرگ و ستودنی است که با ابزارها و معیارهای موجود امکان آنالیز آن وجود ندارد. حضرت امام(ره) با دید متمایز از مناسبات موجود جهانی، مختصات فکری و دریافتهای استراتژیک اتاقهای فکر آکادمیهای با سابقه غرب را در هم ریخت و آنها را به عجز و ناتوانی در شناخت این حرکت الهی وادار نمود. تا قبل از ظهور و بروز اندیشه بنیانگذار انقلاب اسلامی، ملاک برتری ثروت، گستره جغرافیای مستعمرات، نفوذ در سازمانهای بینالمللی، حضور در ائتلافها و اتحادیههای نظامی و اقتصادی، برخورداری از فناوریهای مدرن نظامی و صنعتی و... محسوب میشد و هر کشور و شخص مدعی که محاسبات وزن شخصیتی آنان با این مؤلفهها نسبت نداشت، از دید کارشناسان و مردم شکست خورده، بیحاصل تلقی میگردید. در این فضای ذهنی غالب، حضرت امام(ره) با حرکت توفنده الهی همه برآوردها و محاسبات ماتریالیستی آنها را فاقد منطق علمی و رئالیستی معرفی و با این حرکت به جهانیان اثبات نمود که سرمایه دیرینه شما با وجود پشتیبانی گسترده جهانی در مقابل بیداری و حضور در صحنه امت اسلامی بر باد فناست، «میشل فوکو» اندیشمند پستمدرن فرانسوی، در این زمینه معتقد است: «هر انقلابی که در قرن بیست اتفاق افتاده در راستای پستمدرنیته بوده، الا وقوع انقلاب اسلامیکه در جهت خلاف مدرنیته بوده است.»
راه رهایی ملتها از منظر امام خميني(ره)
موج بیداری اسلامی بیانگر تأثیر عنصر الهامبخش اندیشه امام است که همواره بیداری و سربلندی را صرفاً برای ایران و ایرانی پیگیری نمیکرد، بلکه فراتر از آن جغرافیای اندیشه اسلامی و حتی جهان مستضعفان، مورد نظر امام بود. اسقف کاپوچی، اسقف بیتالمقدس در این زمینه معتقد است: «قلب آزادگان دنیا و تمام مستضعفان و محرومان دنیا برای امام خمینی(ره) میتپد. او فقط بهایران تعلق ندارد، بلکه تمام محرومان دنیا چه مسلمان و چه غیرمسلمان، او را نجاتدهنده خود میدانند.»
امام خمینی(ره) پس از توصیف غمبار اوضاع ملتهای تحت ستم و افشای رفتار و عملکرد استعمارگران و مهرههای داخلی و منطقهای آنان، راه رهایی را به ملتها نشان میدهند و چنین اظهار مینمايند: «و شما ای مستضعفان جهان و ای کشورهای اسلامی و مسلمان جهان، بپاخیزید و حق را با چنگ و دندان بگیرید و از هیاهوی تبلیغاتی ابرقدرتها و عمال سر سپرده آنان نترسید و حکام جنایتکار را که دسترنج شما را به دشمنان شما تسلیم میکنند از کشورهای خود برانید و خود و طبقات خدمتگزار متعهد زمام امور را به دست گیرید و همه در زیر پرچم پرافتخار اسلام مجتمع و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخیزید.»
بیداری اسلامی دغدغه امام خميني(ره)
بیداری اسلامی دغدغه حضرت امام(ره) برای کشورهای اسلامی بود.اینک با حضور میلیونی مردم و دومینوی سقوط دیکتاتورها آرمان استقلال ملتهای اسلامی در حال وقوع است، به نحوی که امام خمینی(ره)، تحقق آرمان پیروزی را در وصیتنامه خود با وعده الهی همراه کردند و نوشتند: «به امید آن روز که خداوند تعالی وعده فرموده است.» این، همان تضمین الهی است که انقلاب اسلامی نیز با تکیه بر آن پیروز شد و همین نمونه که در عصر حاضر و در میان شگفتی جهانیان رخ داده کافی است که مسلمانان را به قطعی بودن این وعده الهی مطمئن نماید.
رهبري بينظير امام(ره) در رويارويي با قدرتها
بيداري اسلامي هرچند پيش از انقلاب در ايران، و در دو سده اخير در كشورهاي مختلف شكل گرفته بود اما اگر بيداري اسلامي را در يك منحني رسم كنيم، امام را در طي اين ۲۰۰ سال در قله اين منحني ميتوان ترسيم نمود. با توجه به رهبري بينظير امام در رويارويي با قدرتها و به پيروزي نشاندن يك انقلاب و راهبري موج بيداري اسلامي و مواجهه با مسائل آن، بررسي مشكلات و موانع اين پديده از ديدگاه آن بزرگ مرد تاريخ، از اهميت زيادي برخوردار است.تحليل و بررسي اين موانع، مبتني بر يافتههاي امام، بايد دستاوردي گرانسنگ براي اسلام خواهان، صاحبنظران و رهبران جنبشهاي اسلامي تلقي شود.
امام خمینی(ره) در برابر مدل مبتذل دموکراسی غربی
امام خمینی(ره) در برابر مدل مبتذل دموکراسی غربی که اتفاقا در طول چند قرن اخیر سرمنشأ همه گرفتاریهای جوامع بشری بوده و عملا مجوزی برای مشروعیت بخشی به جنایتهای بیشمار ضد بشری دولتهای استعمارگر غربی به حساب میآید، متقابلا مدل حکومت اسلامیمبتنی بر اصول اسلام ناب محمدی(ص) را پیشنهاد میدهند. به هر صورت به آسانی قابل درک است که دموکراسی غربی از یک دوگانگی غیرقابل هضم رنج تاریخی میبرد؛ از یک سو برای رسیدن به جامعه مدنی! عاری از تعدیات بشری و تثبیت پایههای حکومتی«دولت رفاه» مزورانه شعارهای جذابی را مطرح میکند و از سوی دیگر با خودخواهیهای شیطانی برای تامین رفاه شهروندان خویش یک جریان تمامعیار تعدی به حقوق دیگر ملل مستضعف را سازماندهی و عملیاتی میکند و به راحتی برای تامین رفاه جوامع غربی مجوز غارت منابع و سرمایههای مادی و معنوی ملل محروم را صادر میکند. در حقیقت کسی تردید ندارد که در حال حاضر اردوگاه استکبار جهانی متشکل از ۲ بلوک شرق و غرب است که در روزگاری نه چندان دور مردم ساکن درآن مناطق درپی دستیابی به مدینه فاضلهای بودند که ظلم اجتماعی - سیاسی در آن هیچ نمودی نداشته باشد و همه انسانها در کمال خوشی به زیست جمعی مشغول باشند.
تبیین شفاف ریشه اصلی گرفتاریهای ملل مسلمان
اختلاف در جوامع اسلامی و پناه بردن به دامن اسلام آمریکایی یکی از ریشههای اصلی گرفتاریهای ملل مسلمان است. امام خمینی(ره) در بخش تبیین شفاف ریشه اصلی گرفتاریهای ملل مسلمان تحت ستم دولتهای غربی میفرمایند: «علما و دانشمندان سراسر جهان بویژه علما و متفکران بزرگ اسلام، یک دل و یک جهت در راه نجات بشریت از سلطه ظالمانه این اقلیت حیلهباز و توطئهگر به پاخیزند و این کتابهایی را که اخیرا با دست استعمار منتشر شده و دامن به اختلاف بین طوایف مسلمین میزنند نابود کنند و ریشه اختلاف که سرچشمه همه گرفتاریهای مظلومان است را برکنند و یکدل و یکسو بر این رسانههای گروهی که بیشتر ساعات شب و روز به فتنهانگیزی و نفاقافکنی عمر خود را میگذرانند، پرخاش کنند». همچنین امام خمینی(ره) در سال ۱۳۶۱ در دیداری که با مسئولان وقت وزارت امور خارجه کشور داشتند با صراحت توصیه میفرمایند: «سعی شودکه سفارتخانهها تحت سلطه دیگران نباشند و تصرفاتی در آنها از ناحیه دیگران نباشد. هر قدمیکه برمیدارید به فکر این باشید که آیا رو به وابستگی میرویم یا به طرف رهایی و آزادی و رابطه با کشورهای خارجی که نمیخواهند ما را ببلعند باید باشد و با آنها که میخواهند از طریق روابط ما را وابسته بکنند هیچ لزومیندارد و باید با احتیاط با آنها برخورد شود. وزارت خارجه تنها وزارتخانهای است که با اسلامی شدنش بیشتر از دیگر وزارتخانهها میتواند موجودیت اسلامیما را به خارج نشان دهد و بالعکس صدماتی که بهاین کشور ممکن است وارد آید و در سابق از ناحیه سفارتخانههای خارجی در اینجا و سفارتخانههای ما در خارج برکشور وارد شده بیشتر از دیگران است».
رسالت تاریخی انقلاب اسلامی
بیشک در شرایط کنونی که جریان سلطه در گرداب گریزناپذیری به نام بیداری ملل گرفتار شده، یکی از دستاوردهای حیاتی انقلاب اسلامیکمک به پیچش نسیم روحبخش بیداری اسلامیدر کشورهای منطقه است. به رغم فشارهای استکبار جهانی انقلاب اسلامی رسالت تاریخی دارد تا با احیای اسلام ناب محمدی(ص) و سرمایهگذاری معنوی تحولات نوینی را در مناسبات ظالمانه دولتهای غربی با ملل محروم رقم زده و همانند صدر اسلام طبقه مستضعف را در جهت حفظ کرامت انسانی و تقابل همهجانبه با جبهه زیادهطلب مستکبران یاری برساند. درحال حاضر موفقیت حضرت امام(ره) در آشناسازی تودهها با ریشه اصلی گرفتاریهایشان و توفیق بینالمللی ایشان در پیریزی ساختارهای اصولی بنیان یک قدرت سیاسی جهانشمول جدید در چارچوب تعالیم و اصول اصیل اسلام ناب محمدی(ص) موجب شده مبارزه ملل تحت ستم با موجودیت جریان جهانی سلطه در چارچوب قواعد دینی و شریعت آسمانی اسلام هویت نوینی یابد.
نقش امام(ره) در جنبشهاي جهان اسلام
انقلاب اسلامي ايران، به رهبري امام خميني، در تولد و تحرك بسياري از جنبشهاي اسلامي در جهان اسلام نقش داشته است. افول قومگرايي، ناسيوناليسم، لائيسم، راه را براي حضور قدرتمندانة اسلامگرايي در منطقه مهيا كرد و انقلاب اسلامي و انديشههاي امام خميني هم تأثير فراواني در اين روند گذاشت. در ميان رهبران بيداري اسلامي در جهان عرب، انديشههاي سيد قطب تا حدي به انديشههاي امام نزديك بود. «آيتالله خميني و سيد قطب هر دو راهحل نهايي مسائل را در راهي ميديدند كه براي فهم اسلام داشتند. هر دو جهان را به صورت تقابل ما و آنها در نظر ميگرفتند.آيتالله خميني دو قطب اين تقابل را مستضعف و مستكبر ميناميد و سيد قطب آن دو را جاهليت و اسلام؛ هر دو آن دسته از بخشهاي جهان كه نظام اسلامي بر آن حاكم نيست و در اين جا ما ميتوانيم آن بخشهايي را نيز كه رفتار ديني برآنها حاكم نيست به آن دسته اضافه كنيم قلمرو جاهليت و استكبار دانستهاند». در نظر انديشمنداني چون امام و سيد قطب، اسلام هم دين است وهم دولت و ارزشها و الگوهاي رفتاري غرب نميتواند با ارزشهاي اسلامي سازگار باشد.
جان كلام
كاوش در ابعاد شخصيتي و انديشههاي سياسي امام خميني(ره) براي همه و به ويژه نسل جوان و دانشجو، ضرورتي انكار ناپذير است به گونهاي كه هر كسي در اين دوره و زمانه، ادعاي خط امام(ره) دارد واز امام(ره) و انديشههاي امام(ره) صحبت ميكند، ولي خلاف سيره امام(ره) اقدام ميكنند. امام خميني(ره) در قرن بيستم،كه گفتمان غالب، انديشه مدرنيته بود و دين جايگاهي در آن نداشت، با تكيه بر اسلام ناب كوشيد تا با تصرف در جوهره مدرنيته، آن را به نفع دين و ارزشهاي اسلامي مصادره و تأويل نمايد. بدين ترتيب، رهبر كبير انقلاب اسلامي با احياي دين و معنويت، اميد تازهاي در دل !ملتها و نهضتهاي اسلامي دميد كه بيداري اسلامي را درپي داشت و بر پايه اين بيداري، انقلاب اسلامي در ايران به پيروزي رسيد و نقطه آغازي شد بر مقابله جديتر ملتهاي مستضعف در مقابل قدرتهاي استكباري.