«ما همواره به منتقدان احترام میگذاریم و به آنها همانند حامیان میگوییم که از حمایت دولت برخوردار بوده و خواهند بود، اما تخریب در این کشور، جایی ندارد. تخریبگران، خانه کهنه خود را ویران میکنند.»
این بخشی از اظهارات رئیسجمهور محترم در سفر هفته گذشته ایشان به استان قم بود. آقای روحانی در جمع مردم قم باز هم بر احترام دولت بر منتقدان تاکید کردند و البته در مقابل تخریبگران واکنش نشان دادند.
اما نکتهای که متاسفانه در طی این یک سال و اندی که از عمر دولت یازدهم ميگذرد، مغفول مانده است، عدم تبیین واژههاي نقد و تخریب از سوی دولت و رئیس آن است.
رئیسجمهور محترم همواره دولت خود را نیازمند نقد ميداند و اعلام ميدارد که از آن استقبال ميکند، اما همچنان مشخص نیست که منظور دولت از نقد چیست؟ آیا دولت ميخواهد برای منتقدان خود خطمشی ترسیم کند و به آنها بگوید که چه بگویند و چه نگویند؟ قطعا چنین امری از دولت انتظار نمیرود، اما چه اتفاقی ميافتد که برخی اعضای دولت هر از گاهی (حتی وقتی منتقدان سکوت کردهاند) شروع به تحقیر منتقدان ميکنند؟ چرا با ادبیاتی نه چندان مودبانه و محترمانه از خجالت منتقدان در ميآیند و برخلاف آنچه رئیس دولت یازدهم ميگوید، نه تنها از حمایت دولت برخوردار نیستند که اتفاقا با برخورد تند دولتمردان مواجه ميشوند.
شاید رجوع به سخنان رهبر انقلاب در دیدار چند ماه پیش ایشان با دولتمردان بتواند قدری موضوع را روشن کند.
حضرت آیتالله خامنهاي در دیدار با دولتمردان یکی از توصیههاي خود را به رعایت سعهصدر و آرامش در قبال انتقادهای منصفانه اختصاص دادند و گفتند: «آقای رئیسجمهور از برخی انتقادها ناراحتند که البته در برخی موارد هم واقعاً حق با ایشان است و برخی انتقادها، تند و گاهی غیرمنصفانه هستند. لزومی ندارد که انسان بخواهد به هر مطلب یا انتقادی، پاسخ دهد زیرا در برخی موارد سکوت بهتر است ضمن آنکه هر حرفی هم که بر ضد ما زده شود اینگونه نیست که حتماً در ذهن افراد جامعه تأثیر بگذارد و مورد قبول قرار گیرد. انتقاد باید باشد اما انتقاد باید با لحن خوب و منصفانه باشد و هدف از آن نیز بیآبرویی و سبک کردن طرف مقابل نباشد که این روش قطعاًَ غلط است. پاسخ به انتقادها هم باید منطقی و با خونسردی داده شود. انتقادهای منصفانه دشمنی نیست بلکه کمک به دولت است، یکی از مسائل بسیار مهم کنونی، آرامش روانی موجود در جامعه است که باید حفظ شود.»
درواقع شاخصههاي نقد و انتقاد را رهبر معظم انقلاب تبیین کردهاند و حتی چگونگی پاسخگویی به نقد را هم مشخص کردهاند. حال بد نیست دولت محترم نیز، کلاه خود را قاضی کند و بررسی کند چه میزان از انتقادات، از سر انصاف نبوده و چه میزان نیز دشمنی با دولت محسوب نمیشود؟
در مقابل رفتار دولت در برابر منتقدان چه بوده است؟ چرا برخی از اعضای دولت همه منتقدان را به یک چشم نگاه ميکنند و از هر فرصتی برای ضربه زدن به کسانی که مثل آنها فکر نمیکنند استفاده ميکنند؟ چرا دولت هنوز و همچنان علیرغم موفقیتهاي کوچک و بزرگ خود (به خصوص در زمینه اقتصادی که رئیسجمهور اخیرا اعلام کردند) نتوانسته بر اعصاب خود مسلط شود و پاسخ منتقدان خود را در نهایت خونسردی و منطق ارائه دهد؟
این موضوعی است که باید در دولت آسیبشناسی شود، بستن دهان منتقدان شاید آسانترین راه برای دولت باشد، اما قطعا بهترین راه نیست. اتفاقا بر خلاف اظهارنظر اخیر جناب رئیسجمهور که معتقدند «منتقدان همانند حامیان دولت از حمایت دولت برخوردار بوده و خواهند بود» باید این را اشاره داشت که دولت حمایت بیشتر خود را باید برای منتقدان خود بگذارد. نه از این جهت که با «زر»، قلم و کلام آنها را بخرد، نه. بلکه منتقدان منصف و حتی غیرمنصف ميتوانند نقش چراغ راه را برای دولت ایفا کنند و دولتمردان را از چالهها و چاههاي پیشرو باخبر کنند. ظرفیت منتقدان برای دولت قطعا بیش از حامیان است و صرفه بیشتری دارد. برخی حامیان، تنها به جهت حمایتشان در شرایطی قرار ميگیرند که تنها به مجیزگویی ميپردازند و اتفاقا اشتباهات و نقاط ضعف را هم به حساب نقاط و نکات قوت و مثبت تلقی ميکنند. رفتار آنها باعث خطای محاسباتی دولت ميگردد.
برخی حامیان (که البته بخشی از آنها در فکر ماهیگیری از آب گلآلود دولت هستند) سبب ميشوند تا خدای ناکرده دولت از مسیر اصلی خارج شود و تصور کند، هر آنچه انجام داده صحیح است. شاید خواندن بخشی از نامه حضرت امیرالمومنین علی(ع) به مالک اشتر موضوع را کاملا باز کند: «از خودپسندی و از اعتماد به آنچه موجب اعجابت شده و نیز از دلبستگی به ستایش و چربزبانیهای دیگران، پرهیز کن، زیرا یکی از بهترین فرصتهای شیطان است برای تاختن تا کردارهای نیکوی نیکوکاران را نابود سازد. زنهار از اینکه به احسان خود بر رعیت منتگذاری یا آنچه برای آنها کردهای، بزرگش شماری یا وعدهدهی و خلاف آن کنی. زیرا منت نهادن احسان را باطل کند و بزرگ شمردن کار، نور حق را خاموش گرداند و خلف وعده، سبب برانگیختن خشم خدا و
مردم شود.»
نکته دومی که رئیسجمهور محترم به آن اشاره کردهاند، بحث تخریب است. آقای روحانی معتقد است: «تخریب در این کشور، جایی ندارد. تخریبگران، خانه کهنه خود را ویران میکنند.»
اما سوال اینجاست که اگر قرار باشد تخریب در این مملکت جایی نداشته باشد و تخریبگران خانه کهنه خود را ویران کنند، چرا باز هم برخی از اعضای دولتی که یکی از اهدافش را احیای اخلاق قرار داده، تخریب دولتهاي گذشته را بهترین گزینه برای خود ميدانند؟ چرا برخی مسئولين تصورشان بر این است که برای انحراف افکار عمومی و جلوگیری از مطالبه به حق مردم، بهترین راه بزرگنمایی اشتباهات گذشتگان است. حتی در برخی موارد اتهامات بیپایه و اساسی مطرح ميشود که هیچ سند و مدرکی هم برای آن ارائه نمیشود.
باز هم بد نیست به سخنان رهبر انقلاب در دیدار با هیئت دولت مراجعه کنیم: «همواره دولتها نسبت به دورههاي گذشته خود منتقد بودهاند که ایرادی هم ندارد اما این انتقاد نباید حالت اغراقآمیز و تخریب پیدا کند زیرا در روحیه مردم تأثیر بد ميگذارد و آنان را نسبت به آینده نیز نامطمئن ميکند.»
مقام معظم رهبری در آن دیدار با اشاره به برخی اظهارنظرهای مبالغهآمیز و غیرمنصفانه درخصوص دولتهاي گذشته افزودند: «اگر در این اظهارنظرها بیانصافی شود، قطعاً در آینده نیز نسبت به عملکرد ما هم بیانصافی خواهد شد. اگر برخی سیاستها یا عملکردهای دوره گذشته را قبول نداریم، بهترین شیوه، اصلاح آن در عمل است و این روش، بهتر از اظهارنظر است.»
چرا رهبر انقلاب پس از یک سال از عمر دولت مجبور شدند چنین توصیههایی را به دولت داشته باشند؟ مگر رفتار دولت در برابر منتقدان چه بوده است؟ مگر دولت در برابر گذشتگان شیوه تخریب را به کار گرفته بود؟
حال اگر باز هم دولت مردان کلاه خود را قاضی کنند، متوجه برخی اشتباهات خود خواهند شد. جایی که حتی برخي عملکرد و سیاستهاي درست و منطقی گذشتگان را هم با اظهارات خلاف واقع، منفی و اشتباه به تصویر کشیدند.
آقای روحانی باید در عمل نشان دهند که به منتقدان احترام ميگذارند و از آنها حمایت کرده و ميکنند.