خرمشهر. این کلمه شما را به یاد چه میاندازد؟
من که تا آنجا که حافظهام یاری میکند، همواره پس از شنیدن این واژه به یاد یک صدا میافتم. یاد یک صدای تاریخی. یاد جملاتی که طعم شیرین عسل داشت. یادتان نیامد؟ منظورم این جملات است: "شنوندگان عزیز توجه فرمایید. شنوندگان عزیز توجه فرمایید. خرمشهر، شهر خون، آزاد شد. الله اكبر، الله اكبر" و بعد هم آن مارش حماسی.
هرسال وقتي شصت و پنجمين روز بهار فرا میرسد، نام خرمشهر سر زبان ها میافتد و در كشورمان مدام آن روز تاريخي را يادآوري میكنند. آن روزي كه خونين شهر دوباره خرمشهر شد. آن روزي كه مام ميهن دوباره اين شهر را در آغوش گرفت.
توی این سالهای پس از فتح خرمشهر، اتفاقات زیادی افتاده است. فیلمهای سینمایی متعددی نظیر «بلمی به سوی ساحل»، «مهاجر»، «دكل»، «روز سوم» و... ساخته شده است، سریالهای تلویزیونی با موضوع خرمشهر یا با پرداخت به آن روز خدایی مانند «خاک سرخ» و «در چشم باد» بر صفحه تلویزیون نشسته است، در حوزه موسیقی هم از آلبوم و سمفونی میتوان شنید. در همه شاخههای هنری نظیر ادبیات، نمایش و تجسمی هم از مقاومت و خرمشهر اثر هست. کارهایی که اتفاقا برخی از آنها دارای ارزشهای فراوانی هستند. کارهایی که یادگاریهای خوبی از خالقانشان خواهند بود و اتفاقا در بزرگداشت سوم خرداد و حماسه مردم این سرزمین نقش داشته و دارند.
با این همه تقریبا هیچکدام از این کارها به طور ویژه به بزرگی آن روز بزرگ نپرداختهاند. البته سهم فرهنگ و هنر باز هم به نسبت سایر مسئولان بیشتر پرداخت شده است.
اما به نظر شما اين همه آنچيزي است كه بايد از خرمشهر گفت؟ آيا خرمشهر فقط متعلق به يك روز است؟ شهري كه به فرموده امام راحل خدا آزادش كرده بايد فقط براي يك روز نامش را بر زبانمان بياوريم؟ همین یک روز که در تقویم رسمی کشور ثبت شده برای آن همه مجاهد و مجاهدتها کفایت میکند؟ آیا ما با همین کارهای شعاری و دستوری دینمان را به این شهر نجیب ادا کردهایم؟ جواب همه شما قطعا منفي است اما با اين جواب بايد به كجا بينديشيم و چه كنيم؟
از سوم خرداد ۱۳۶۱ چند سال میگذرد؟ چند تا سوم خرداد گذشته است و ما آن حماسه و شور و عشق را جشن گرفتهايم؟ چقدر برنامههای ويژه براي آن روز ساختهايم و چند ويژهنامه را به چاپخانهها سپردهايم؟ چند بار مسئولان کشور و نهادهای اجرایی از اهمیت خرمشهر گفتهاند؟ چند کوه و خرمن از وعدهها برای مردم این سرزمین ثبت شده است؟ جواب "خيلي" است.
اما چه قدر براي خرمشهر تلاش كردهايم؟ چقدر براي مردمانش انجام وظيفه كردهايم؟ خرمشهر اين روزها چقدر به نامش نزديك است؟ چقدر کار کردهایم تا «خونینشهر» دوباره «خرمشهر» بشود؟ جواب با خودتان كه برويد و از نزديك ببينيد. جواب با مدیرانی که حواسشان نیست، آن سرزمین هنوز «خرم» نشده است. سرزمینی که خاکها و خیابانهایش معطر به خون شهداست. حواسمان هست کجا پا میگذاریم؟
توی این دوران نزدیک به ۳۰ سال، هر دولتي كه آمده است، قدري در راستاي بهبود شرايط مردمان آن ديار تلاش كرده است. تلاشي نه به اندازه توان و وظيفه، نه به اندازه شأن و شکوه مردمانش كه بيشك نمي از يمي بوده است.
خرمشهر همان شهر خون كه ۲۹ سال پيش از شر ارتش بعثي خلاص شد، حالا نيازمند آباداني و خرمي است. نيازهايي كه حقش و حق مردمانش است. ما طي سالهاي پس از جنگ وقتي اسرايمان آزاد شدند، روي دوشمان گرفتيمشان و طاق نصرت بستيم و سعي كرديم ارزش رشادت هايشان را از خاطر نبريم. اما براي خرمشهر چه كردهايم؟ مسئولان چقدر سعي كردهاند اين شهر را به مانند نامش خرم كنند؟ آيا ما دينمان را به اين شهر و مردمان دليرش ادا كردهايم؟ آیا فردا میتوانیم در چشم این مردم نگاه کنیم و بگوییم شرمنده نیستیم؟ خدا میداند.