فرامرز اصغري: هر چند كه تحولات كشورهاي عربي حوزه خليج فارس و شمال آفريقا افكار عمومي جهان را به خود مشغول داشته اما در روزهاي اخير بار ديگر فلسطين به يكي از اصليترين كانونهاي تحولات جهاني مبدل شده است. در كنار تحولات داخلي و عملكردهاي فلسطين و صهيونيستها، رويكردهاي خارجي براي آغاز دوباره روند سازش و نيز مقابله با اعزام كاروان آزادي غزه به اين منطقه از نكات قابل توجه در اين تحولات ميباشد. در اين چارچوب مقامات كشورهاي غربي از جمله فرانسه، ايتاليا، اسپانيا، روسيه، آمريكا وآلمان آمادگي خود را براي ارائه طرحها و راهكارهايي جهت از سرگيري روند سازش اعلام كردهاند. در اين چارچوب نيز برخي مقامات غربي از جمله وستروله وزير خارجه آلمان و كاترين اشتون رئيس سياست خارجي اتحاديه اروپا نيز از سرزمينهاي اشغالي ديدار داشتهاند. اين تحركات در حالي تشديد شده كه در ماههاي گذشته عملا روند سازش در حاشيه قرار گرفته و تحركي براي آن صورت نگرفته است. آخرين مذاكرات جدي در اين حوزه در شهريور ماه در واشنگتن بود كه باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا ميزبان ابومازن رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين و نتانياهو نخست وزير صهيونيستها بود. در آن زمان به رغم ادعاهاي صلح طلبانه واشنگتن اين نشست با شكست همراه شد به گونهاي كه بسياري بر پايان روند سازش تاكيد كردند. پس از آن نيز آغاز قيامهاي مردمي در كشورهاي عربي حوزه خليج فارس و شمال آفريقا عملا روند تحولات منطقه را دگرگون ساخت به ويژه اينكه در اين قيام مبارك رئيس جمهور مصر به عنوان ركن اصلي سازش سقوط كرده و غرب اصليترين مهره خود را از دست داد. حركتهاي مردمي نيز براي حمايت از مقامات و دوري از غرب از ديگر علل اصلي فروپاشي روند سازش بوده است كه غرب را در حاشيه تحولات خاورميانه و فلسطين قرار داد. بحران اقتصادي حاكم شده بر اروپا و آمريكا و تشديد مخالفتهاي مردمي با سياست خارجي دولتمردانشان را نيز بايد به اين امر افزود. هرچند كه پيروز شدن بر اين چالشها و بازگرداندن خاورميانه به شرايط گذشته از اهداف اصلي حاضران در روند سازش است اما تركيب اين كشورها نشانگر مولفهاي واحد ميان آنان است و آن رويكرد آنها به خدمت رساني به رژيم صهيونيستي است هر كدام از اين كشورها از روسيه گرفته تا فرانسه و آمريكا، ايتاليا و آلمان و حتي اتحاديه اروپا روابط و نزديكيهايي با صهيونيستها دارند و بعضا براي تحقق خواستههاي آنها فعاليت ميكنند. بررسي كارنامه صهيونيستها نشان ميدهد كه آنها اكنون در شرايط مناسبي قرار ندارند و هر روز بر زوال دروني و تزلزل موقعيت جهاني آنها افزوده ميشود. در حوزه داخلي بحران اقتصادي و ناتواني سران اين رژيم در تحقق خواستههاي شهرك نشينان عملا صف آرايي شهرك نشينان و حتي جريانهاي سياسي در برابر نتانياهو نخست وزير صهيونيستها را به همراه داشته است. اين بحرانها حتي در حوزه امنيتي نيز مشاهده ميشود چنانكه صهيونيستها ميليارد دلار را هزينه طرح گنبد آهنين و خريد تسليحاتي كردهاند. بسياري از ناظران سياسي تاكيد دارند كه اين رژيم از درون با زوال و گسست سراسري مواجه شده و صرفا با برخي اقدامات حاشيهاي به دنبال سرپوش نهادن بر اين چالشها هستند. در حوزه فلسطين نيز آشتي ملي گروههاي فتح و حماس پس از چهار سال،گسترش انتفاضه به كرانه باختري و قدس و حتي اراضي اشغالي 1948 در كنار بازگشايي مرز رفح ميان مصر و غزه، رويكرد جهاني به حمايت از مقاومت و شكستن محاصره غزه، خشم و هراس صهيونيستها را به همراه داشته به گونهاي كه مقامات رژيم اشغالگر صراحتا از آغاز موج جديد انتفاضه ابراز ترس كرده و خواستار آمادگي كامل نظاميان شدهاند. ملت فلسطين اكنون با تكيه بر مقاومت خواستار انتفاضهاي جديد هستند كه دامنه آن سراسر فلسطين را در بر ميگيرد. اين حركت مردمي تا كنون دستاوردهايي نيز داشته كه تخريب ديوار حائل در منطقه نعلين و آزاد شدن بخشهايي از اراضي اشغالي بخشي از آن است. در حوزه منطقهاي نيز تضعيف دولتهاي عرب سازشكار با تشديد قيامهاي مردمي به ويژه سقوط مبارك رئيس جمهور مصر، نگراني صهيونيستها را به همراه داشته است هرچند كه آنها در كنار سران عرب سازشكار و غرب به دنبال مصادره قيامهاي عربي بودهاند اما تاكنون در رسيدن به اين مساله ناتوان بودهاند چنانكه نمود آن را در حركت عظيم منطقهاي در مراسم روزهاي «نكبت و نكسه» ميتوان مشاهده كرد. دگرگوني در ساختار منطقه و تقويت جبهه مقاومت به كابوسي براي صهيونيستها مبدل شده به ويژه اينكه در روزهاي اخير دولت ميقاتي نيز در لبنان تشكيل شده و اين كشور به سمت آرامش گام برميدارد. در حوزه جهاني نيز از يك سو ملتها به دنبال حمايت از مقاومت و اعزام كاروانهاي امدادرسان به غزه هستند و از سوي ديگر دولتها در سازمان ملل طرح رسميت يافتن تشكيل كشور مستقل فلسطين در روزهاي 1967 را پيگيري ميكنند. روند تحولات مذكور آشكارا چالشهاي گسترده صهيونيستها در صحنههاي مختلف را نشان ميدهد. در اين شرايط غالب براي كاهش فشارها بر صهيونيستها نيز به انحراف كشاندن روند تحولات بارديگر ادعاي سازش را مطرح كرده است. ادعايي كه براساس آن تلاش ميشود تا بار ديگر حقوق ملت فلسطين به حداقلها كاهش يابد در حالي كه در كنار آن اهداف صهيونيستها براي ادامه اشغالگري و دوري جهاني از فلسطين و تحولات منطقه پيگيري ميگردد. اقداماتي كه ايستادگي ملت فلسطين تنها راه مقابله با آن است امري كه تاكنون تحقق بخش حقوق ملت فلسطين بوده و جهانيان نيز به حمايت از اين روند تاكيد دارند.