روی سخن این نوشتار با آنهایی است که مدتی است، «حیا را خورده، آبرو را قی کردهاند» آنهایی که نه فهم درستی از شرایط دارند و نه درک مناسبی از شعور خود، به همین خاطر اختیار زبان و رفتار خود را نداشته اراجیف میبافند که همسو با صداهایی است که از آن سوی آب مخابره میشود.
اسمشان ایرانی است، به زبان شیرین فارسی سخن میگویند، از هوای وطن استنشاق میکنند، نان و نمک همین میهن را میخورند و نمکدان میشکنند و کفران نعمت میکنند.
این آدمهای فاقد فهم از هر نظر، نمیبینند واویلای منطقه را، نمینگرند که چه غوغایی است دنیا، سرشان را همچون کبک در برف فرو کردهاند و آن بخش از بدن را بالا گرفتهاند و چون چیزی نمیبینند، بیحیایی میکنند.
شاید هم آن قدر سرسپرده و واداده هستند، آنچنان مرعوب و وطنفروش شدهاند که تن به خودفروشی میدهند، آن هم برای خوشرقصی و خودشیرینی اربابانشان، بردههای مدرنی هستند که دستورات ارباب را نشخوار میکنند.
وقاحت تا چه حد و اندازه است که دلاوران این مرز و بوم را به سخره میگیرند و دهان شیطانی خود را باز میکنند و هر آنچه لایق خودشان است، بیان میکنند و هوای پاک میهن را با نفس آلوده خود ناپاک میکنند.
مردم این سرزمین این دیار کهن، مامن و ماوای سیاوشان با نفس آن وقیحان مسموم نخواهند شد، بگویید و بکوبید بر سر طبل رسوایی خویش، هر چه محکمتر، صدای بیآبرویی شمایان نزد مردم ایران رساتر خواهد بود، بگذارید بشناسند آن دیوسیرتان و شیطان صفتانی که مدافعان حریم و حرم پاک این سرزمین را با یاوههای خود به تشویش مینشینند، غافل از آن که یاوران و پاسداران این مرز پرگهر، عهد و پیمان باخدا بستهاند و رزق و روزی خود را هم از او میگیرند.
چه موجوداتی هستند که میگویند، نروند، شهید نشوند، ما خودمان میتوانیم از خود دفاع کنیم!، چرا بر سر ما منت میگذارید؟! وای بر چنین آدمهایی که نام آدم هم برای آنها زیاد است!
آنگاه که پای تکفیری وهابیهایی که رحم نمیدانند و از انسانیت همچون شماها بویی نبردهاند به خیابانها و کوچههای دیارمان باز میشد، قدر عافیت پایدار ایران را میدانستید.
شرم بر شما که اینگونه قدردان زحمات دلاوران و سلحشوران میهن هستید! وای بر شما!
هنوز که هنوز است، جنگ افروزان وجنگطلبان جنگ دوم جهانی به سربازان و کشتههای خود میبالند و افتخار میکنند، میدان سرباز گمنام بنا میکنند، مردم به آن احترام میگذارند، تا یادشان نرود برای کشورشان چه جانهایی فدا شده است. نادانی و سرسپردگی برخی آدمها تا چه اندازه که فریاد میکشند، جوانان ما را به کشتن ندهید، هر چند اندک هستند و ناچیز، اما پاسخشان را ندهیم، جریتر خواهند شد.
شهدای ما، مدافعان حرم و حریم ایران، مزدور نیستند، دل سپردهاند به عشق معشوق و معبود خویش، مزدوران و خودفروختگان این معرکه شمایانی هستید که چشم دیدن این جانبازی را ندارید. شما هم در این معرکه و نبرد سرنوشت، سهم خود را از امنیتی که آن دلاوران برای ایران ارزانی کردهاند، بردهاید. پس زبان به کام بگیرید و صدای خود را خفه کنید، اگر یاریرسان سربازان ایران اسلامینیستید. حداقل وطنپرست باشید، آدم باشید و شعور انسانی خود را به کار گیرید. هیچ نگویید. آسمان پرستاره ایران با وجود کریه شما تیره و تار نخواهد شد.
نویسنده: سیاوش کاویانی