سال ۲۰۱۸ در حالی آغاز شد که همچنان عرصه بینالملل صحنه بحرانها و چالشهای بسیاری است که بسیاری از آنها ادامه بحرانهای سال ۲۰۱۷ و برخی نیز چالشهای جدید نظام بینالملل است. روندی که نشان میدهد سال ۲۰۱۸ نیز سالی پر فراز و نشیب و بحران خیز است که شاید زمینهساز شکلگیری ساختار جدید معادلات جهانی شود.
یکی از نکات قابل توجه در این روند اقدامات و مواضع آمریکا در قبال تحولات داخلی جمهوری اسلامی ایران است. همزمان با بروز آشوبها در برخی شهرهای ایران که برگرفته از اقدامات ضد نظام و ضد مردمی آنان بود که به دنبال موجسواری بر مطالبات و اعتراضهای به حق مردم بودند، گویا برای آمریکاییها روزنه امیدی برای ایجاد فضای آشوب در ایران فراهم شده، تحرکات گستردهای را علیه ایران و ایرانیان در پیش گرفتهاند.
از ترامپ رئیسجمهور آمریکا گرفته تا سایر مقامات سیاسی و امنیتی این کشور که تماما پای کار آمدند و با اقدامات مداخلهجویانه سعی در ایجاد فضای التهاب در ایران داشتند. جالب توجه آنکه در رفتار آمریکاییها یک اصل مشخص شد و آن اینکه ادعاهای آمریکا که میگوید به دنبال تغییر رفتار ایران هستند ادعایی کاملا واهی بوده چراکه آنها رسما خواستار سرنگونی نظام و تکرار سلطه بر ملت ایران شده و در این راه نیز از هیچ اقدام و جنایتی فروگذار نخواهد بود. آمریکاییها که با هوشیاری ملت ایران نتوانستهاند فتنههایشان را علیه ایران در خیابان محقق سازند به دنبال آن خواهند بود که فضای ضدایرانی ایجاد شده - که البته اروپاییها نیز در آن نقش داشتهاند - برآنند تا از این شرایط به عنوان بهانههای جدید برای اعمال تحریمها و فشارهای اقتصادی و به نوعی استمرار نقض برجام بهره گیرند.
نکته قابل توجه آنکه آمریکا در حالی سعی دارد تا چنان وانمود سازد که محور اصلی تحولات جهانی است و همراهان و پیروان زیادی در صحنه جهانی دارد که بررسی روند تحولات بینالملل نکته قابل توجهی را نشان میدهد. پاکستان که حداقل از سال ۲۰۰۱ تا به امروز از متحدان آمریکا بوده و در این راه هزینههای بسیاری پرداخته، طی روزهای اخیر رسما اعلام میکند که آمریکا بر سر این کشور کلاه گذاشته و هرگز صداقتی در رفتارهایش نداشته است. پاکستان رسما اعلام میکند که دیگر حاضر به همکاری با آمریکا نبوده و به این اتحاد پایان میدهد.
افغانستان نیز که از سال ۲۰۰۱ تاکنون تحت سیطره نیروهای آمریکایی است بارها اعلام کرده که این حضور جز بحران برای این کشور نتیجهای نداشته و دیگر پذیرنده حضور نیروهای آمریکایی نیست.
متحد دیگر آمریکا یعنی ترکیه نیز مواضعی قابل تامل دارد. اردوغان رئیسجمهور ترکیه، آمریکا را متهم به دخالت در امور کشورها کرده و تاکید میکند که واشنگتن و رژیم صهیونیستی محور بحرانسازی در جهان هستند. وی با حمایت از ایران در برابر مداخلات خارجی تاکید میکند که ریشه ناآرامیهای اخیر ایران دخالت آمریکا و شرکای آن است سایر مقامات ارشد ترکیه نیز بر لزوم دوری کشورشان از آمریکا به دلیل دخالت در کودتای سال گذشته در کشورشان و نیز رفتارهای غیرمنطقی و مداخلهجویانه آمریکا در منطقه تاکید کردهاند.
نکته قابل توجه دیگر در رفتارهای کره جنوبی است. کرهای که در ماههای اخیر تحت فشار آمریکا رویکرد تقابلی به کرهشمالی داشت با کنار نهادن این مواضع به بهبود مناسبات با پیونگ یانگ روی آورده که خود بیانگر رویکرد مستقل کره از مطیع بودن در برابر آمریکاست.
در کنار رفتارهای یک جانبه متحدان آمریکا به دوری از این کشور مواضع صورت گرفته در سازمان ملل نیز قابل توجه است. در قبال تحولات فلسطین و اقدام آمریکا در معرفی قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی در مجمع عمومی سازمان ملل ۱۲۸ کشور علیه اقدام آمریکا رای دادند به گونهای که آمریکا برای پنهانسازی این رسوایی اقدام به جنجالسازی علیه ایران و نقش ایران در یمن پرداخت و سپس سعی کرد تا افکار عمومی را به داخل ایران معطوف سازد.
اما روند ناکامی آمریکا در سازمان ملل به همین جا ختم نشد و طرح آن در شورای امنیت علیه ایران با مخالفت اعضاء مواجه شد. واکنش کشورها در مجمع عمومی و شورای امنیت بیانگر دوری جهان از آمریکاست.
مجموع این تحولات در رفتار مستقل متحدان آمریکا و چه در مجامع جهانی، بیانگر آن است که در دنیای امروز دیگر آمریکا آن هژمونی ادعایی نیست بلکه هر روز از جایگاه آن کاسته شده و این کشور در مسیر تزلزل و به حاشیه رفتن حرکت میکند. فرآیندی که نشان میدهد آمریکا دیگر آن کدخدای ادعایی نیست و جهان در برابر یکجانبهگرایی آن صف کشیده و شعار مرگ بر آمریکا و دوری از این کشور به اصلی جهانی مبدل شده است.
نویسنده: قاسم غفوری