کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

فیلسوف یا طنزپرداز؟ به بهانه سال روز تولد دنی دیدرو

30 بهمن 1389 ساعت 10:57


حامد سعيدي‌راد: چرخ عصر روشنگری در اروپا را متفکرین بسیاری چرخاندند. از «ولتر» و «منتسکیو» بگیر تا «روسو» و «دالامبر». «دنی دیدرو» هم یکی از همین نویسنده‌های عصر روشنگری است. مولف اولین دایره‌المعارف جهان. برافروخته شدن مشعل‌های عصر روشنگری هم زمان گشت با عطش توده جامعه اروپایی به کسب علم از طرفی و نیاز به منبعی مورد اطمینان و کامل که تکیه‌گاهی شود برای بنا کردن برج و باروی کشفیات متفکرین تازه از گرد راه رسیده از طرف دیگر. نیاز چند سالی بود که احساس می‌شد اما کسی پا در راه نمی‌نهاد تا اینکه مرد این کار پیدا شد و او کسی نبود جز «دنی دیدرو». دیدرو گرچه قسمت اعظم بار دایره‌المعارف را خود به تنهایی به دوش گرفت و به قول محمد‌علی فروغی «صبح ها به دکان ها و کارخانه‌های پیشه‌وران می‌رفت و شب‌ها آنچه را از آن ها فرا گرفته بود در دایره المعارف می‌نگاشت» اما از کمک‌های همه روشنگران هم عصرش که از جنبه فکری با او هم نظر بودند بهره‌مند شد. روسو و ولتر و مونتسکیو و دالامبر (اصحاب دایره المعارف) و ... همه و همه سهم خود را در تکمیل مقالات ایفا کردند تا پس از بیست سال تلاش شبانه‌روزی دایره‌المعارف دیدرو در بیست و یک جلد زیر چاپ برود. هدف از نگارش دایره‌المعارف آشنایی عوام با علوم و همچنین منبعی قابل اتکا برای پژوهشگران و اهل تحقیق آینده بود از همین رو موضوعات علمی دایره‌المعارف به ساده‌ترین وجه ممکن تشریح شده است. اما اشتهار دیدرو تنها به خاطر کار عظیم دایره‌العارف نیست. دیدرو را در ایران بیشتر با «ژاک قضا و قدری و اربابش» می‌شناسند که همین چند سال پیش یعنی بعد از گذشت حدود دویست سال از چاپ نسخه اصلی، به فارسی ترجمه شد. بعضی ضد رمانش می دانند و بعضی رمانی که باید پانصد سال بعد از دوران زندگی دیدرو نگاشته می شد. اما اگر از دریچه انصاف به ساختار رمان نگاهی بیندازیم واقعا با یک رمان قرن بیست و یکمی طرفیم. ژاک قضا و قدری ستایش شده مارکس و گوته و برشت و ژید است. این تازگی‌ها هم میلان کندرا شیفته ژاک و اربابش شده است. رمان ساختاری چند خطی دارد. خود داستان ساده است و بی‌پیرایه و در کمال بیمزگی اما دیدرو با قضایای جانبی که توسط پنج راوی (راوی اصلی کتاب، ژاک، ارباب، مهمان خانه‌دار، و یک مرد دیگر) ایجاد می‌کند‌، به حد کفایت جذابیت می‌آفریند. داستان از آنجا شروع می شود که ژاک قصد می کند ماجرای عاطفی و عشقی‌اش را برای ارباب تعریف کند که تا انتهای رمان مشخص نمی شود آیا ژاک قضیه را تعریف کرد یا نه، چرا که با انبوه داستان‌هایی که توسط راویان مختلف روایت می شود مواجه می‌شویم. رمان اگر نه یک ضد رمان اما یک ساختار شکن واقعی است. زمان و مکان در «ژاک قضا و قدری» معنا ندارد و همه چیز در هم می‌آمیزد‌. راوی وقتی که شخصیت‌های رمان خوابند برای اینکه حوصله خواننده سر نرود به داستان‌سرایی می‌پردازد و کلی شیرین‌کاری بدیع و نو‌ی دیگر انجام می‌دهد این نحوه نگارش در تاریخ رمان‌نویسی آن هم در آن دوره عصا قورت داده و مرتب و منظم یک معجزه واقعی است. عده‌ای ژاک و اربابش را فیلسوف‌مآب دانسته‌اند و رمان را داستانی با مایه‌های فلسفی. می‌گویند رمان به جبر و اختیار می‌پردازد و دئیسم و دترمینیسم را شرح و نقد می‌کند. می‌گویند تیپ انقلابی آن روز‌های فرانسه در کتاب معرفی می‌شود و چیز‌های دیگر اما هرچه هست ژاک و اربابش عقیده مدون و شسته رفته‌ای به خواننده منتقل نمی‌کنند. خود من که برای اولین بار کتاب را خواندم داستان به نظرم بیشتر یک مطلب فکاهی جهت سرکار گذاشتن خواننده به نظر آمد تا یک رمان فلسفی و نويسنده هم یک چیزی شبیه به کاریکاتوریست یا طنز پرداز تا فیلسوف. «دنی دیدرو» کتاب‌های دیگری هم دارد اما هیچکدام نشانگرهیچ‌گونه نوآوری فلسفی یا عقیده استوار و مدونی نیستند. آنچه مسلم است دیدرو طرفدار شیوه استقرایی بیکن در کسب علم بوده و تجربه و مشاهده و آزمایش را در اولویت اول قرار می‌داده است. او به همین خاطر از منتقدین دکارت که معتقد بود علم مبتنی بر ریاضی است محسوب می‌شود. دیدرو طبیعت را مثل روسو عاشقانه می‌ستایید اما بر خلاف روسو و هم جهت با سایر روشنگران‌، علم را برای پیشرفت و سعادت بشری واجب ولازم می‌دانست. او کلیسا را قبول نداشت و معتقد بود کلیسا خداوند را در معابد زندانی کرده است اما بعضی از نوشته‌هایش حاکی از خداپرستی اوست. دیدرو ظاهرا چندان به قضا و قدر معتقد نبوده است و بر این باور بوده که انسان‌ها برای پوشش خطای خود همواره به دنبال عاملی می‌گردند تا تقصیر را گردن او بیندازد و نقش این عامل را از زمان ظهور مذاهب خداوند ایفا کرده است. او معتقد بود که «آنچه در پایین هست را در بالا ننوشته‌اند بلکه در پایین نوشته‌اند و بر عکس آنچه در بالا هست را هم در پایین نوشته اند». دیدرو معتقد بود ما نباید به اشیاء به صورت موجودشان نگاه کنیم بلکه باید نگاهمان به گونه‌ای باشد که بتوانیم در‌یابیم این شئ چگونه و با چه وسایلی به وجود آمده است. دنی دیدرو مولف اولین دایره المعارف جهان در 20 فوریه 1713 در فرانسه چشم به جهان گشود. او در 15 سالگی به پاریس آمد و خیلی زود جذب محافل ادبی و روشنفکری پاریس شد. دیدرو از دوستان صمیمی روسو بود و از عقاید او الهامات فراوانی گرفت. فروق شمع دنی دیدرو در شعاع پرتو مشعل‌های عصر روشنگری مثل ولتر و روسو ناپیدا و کم‌رنگ شد و شهرتش زیر آوار عظمت بزرگان عصر روشنگری مدفون ماند با این حال او با تالیف دایره‌المعارف و هم چنین ابداع سبک جدیدی در رمان‌نویسی، دریچه نوینی را بر روی جامعه بشری گشود و تا امروز منشا اثر قرار گرفت‌. دنی دیدرو در 31ژوئیه 1784 در اثر ورم معده در پاریس چشم از جهان بست.


کد مطلب: 58248

آدرس مطلب :
https://www.siasatrooz.ir/fa/news/58248/فیلسوف-یا-طنزپرداز-بهانه-سال-روز-تولد-دنی-دیدرو

سیاست روز
  https://www.siasatrooz.ir