«تکرار»؛ نخستین چیزی است که با بررسی سوالات رئیس جمهور در نشست خبری هفته گذشته می توان به آن رسید. در حقیقت خلاصه کنفرانس خبری رئیس جمهور که بعد از یکسال و چند ماه برگزار شد سوالات تکراری و جوابهای تکراری بود که نشان می داد که همچنان خبرنگاران به پاسخ های خود دست نیافته و در انتظارند که شاید معجزه ای شده و اینبار جواب متفاوتی را از زبان رئیس جمهور بشنوند.
دراین میان اگر چه مدت طولانی برگزار نشدن نشست مطبوعاتی رئیس جمهور از سوی برخی از اهالی رسانه به قهر رئیس جمهور تعبیر شده بود، اما خیال رسانه های منتقد هم راحت بود چون می دانستند مانند همیشه تنها تعداد اندکی از آنها اجازه طرح پرسش پیدا می کنند، سوالاتی که پیش از برگزاری نشست خبری به صورت الکترونیکی ثبت شده بود.
در این نشست که رئیس آن را قضای نشست های خبری با خبرنگاران عنوان کرد ، موضوعاتی چون برجام ، بحران سوریه و مسائل منطقهای، رابطه با آمریکا، مواجهه تهران و ریاض، مسائل اقتصادی و بحثهایی از این دست، باز هم مطرح شد و آقای روحانی در باره هیچ یک از آنها اطلاعات جدیدی به خبرنگاران نداد. این نشست به گونه ای بود که رسانه های خارجی آن را هیاهوی بسیار برای هیچ نامیدند .
افکار عمومی و انتظاری که برآورده نشد
باید گفت مباحث تکراری مطرح شده از سوی رئیس جمهور نه برای رسانه ها و نه برای مخاطبین آنها و افکار عمومی قابل توجه نیست، که اگر فرصت طرح پرسش به رسانههایی که امکان طرح دیدگاههای انتقادی از رئیس جمهور را داشته باشند، در این نشست به خبرنگاران داده می شد و تیم رسانه ای دولت نگران از پیامدهای طرح پرسش خبرنگاران منتقد نبود، شاید نشست رسانه ای رئیس جمهور از وضعیت تکرار خارج می شد و با کیفیت بهتری برگزار میشد.
شاید نشستهای خبری کم حاشیه رئیس جمهور برای تیم رسانهای دولت قابل پذیرش باشد، اما اظهارات تکراری در برابر پرسشهای راحتالطرح، نمیتواند افکارعمومی را راضی کند و تنها فاصله دولت را با مردم افزایش می دهد.
توفع افکار عمومی
سوال این است که وقتی حرفی از پرسشهای اصلی نیست و رئیس جمهور در نشست خبری خود می خواهد با صحبتهای رسمی و طرح مسائل تکراری که برای افکار عمومی چندان جذاب نیست، از پاسخگویی به مردم طفره رفته و به این وسیله شکاف موجود میان دولت و ملت را پر کند راه به جایی نمی برد. در حال حاضر افکار عمومی در انتظار انجام وظایف و مسئولیت هایی است که شخص رئیس جمهور و دولت بر اساس قانون اساسی بر عهده دارد ولی اجرا نمی شود .
رئیس جمهور در این نشست تاکید کرد که دولت نه خسته است نه ناکارآمد، دولت برنامه ریز و توانمند است و قادر است از سخت ترین بحران های اقتصادی در کوتاه ترین زمان ممکن خارج شود؛ اما مردم نمی توانند معنی کوتاه ترین زمان را درک کنند ، بیش از دو سال است که از ریاست روحانی بر دولت دهم می گذارد اما اتفاق خاصی برای بهوبد شرایط نیفتاده است. در حال حاضر افکارعمومی میخواهد بداند که عالیترین مقام اجرایی کشور برای کنترل نرخ ارز چه برنامهای دارد و چرا موجی از گرانی دلار و کاهش نرخ پول ملی در کشور به وجود آمده است؟
همچنین در انتظار تشریح برنامه دولت برای پرداخت یارانهها است و اینکه چرا جمع کثیری که از مردم هر ماه از شمول دریافت یارانه خارج میشوند و ذخیره پول آنها کجا میرود؟
همچنین مردم می خواهند بدانند که سرنوشت مسکن مهر چه شد. ماجرای حقوقهای نجومی چه شد؟ سرمایهگذاری خارجی که قرار بود بعد از برجام به نتیجه برسد، به چه سرنوشتی دچار شد؟ اعتبار پاسپورت ایرانی کجا رفت؟ وضعیت وام دهی بانک ها، اوضاع مالی ورشکسته کارخانه ها و کارگاه های تولیدی ، آمار غیر ملموس و هزاران مسئله و مشکل لاینحل کشور به کجا انجامید. حسن روحانی، در این نشست باز هم موضوع همه پرسی را مطرح و اظهار داشت ؛ «برای حل مشکلات میتوان از این ظرفیت استفاده کرد.» با این حال، این نخستین اظهارات وی درباره رفراندوم نبوده است. سوال اینجاست که این همه پرسی چه فرجامی برای حل مشکلات مردم خواهد داشت؟ رئیس جمهور از قربانی شدن خود سخن می گفت و این سوال مطرح میشود چه جلسه ای قرار است با دیگران انجام بگیرد که رئیس جمهور قرار است در آن برای ملت ایران حضور یابد و قربانی شود اما منافع ملت ایران در آن تامین شود؟
مردم می گویند راضی نیستیم رئیس جمهور برای برداشته شدن فشار و تأمین منافع ملت ایران قربانی شود اما باید در مدت باقیمانده تا انتخابات دوازدهم، فکری جدی برای تحقق وعدهها و رفع دغدغه های مردم بکند تا مانع از بی اعتباری دولت در میان افکار عمومی و دور شدن از مردم شود.
بر اساس قانون اساسی، رئیس جمهور در حدود اختیارات و وظایفی که به موجب قانون اساسی و یا قوانین عادی به عهده دارد، در برابر ملت و رهبر و مجلس شورای اسلامی مسئول است و به تعبیری اگر پاسخگو بودن را از مصادیق مسئولیت پذیری بدانیم میتوان گفت یکی از وظایف رئیس جمهور پاسخگو بودن در برابر ملت، رهبری نظام و مجلس شورای اسلامی است. بهتر خواهد بود در فرصت باقی مانده ۲ ساله تا پایان کار دولت تدبیر و امید، رئیس جمهور و اعضای تیم او سعی کردند به وظایف خود در چارچوب قانون اساسی بپردازند، بسیاری از وظایف دولت در این زمینه روی زمین مانده است که نیازمند کار و تلاش مضاعف است، هر چند آقای روحانی کمبود اختیارات را دلیل ضعفها میداند،اما او با علم به چارچوب موجود در حوزه اختیارت ریاست جمهوری در قانون اساسی نامزد شد و رأی آورد.
نویسنده: کتایون مافی