ما به عنوان جمهوري اسلامي ايران، يک حاکميت مذهبي متکي بر مردمسالاري ديني با وجود ولي فقيه با شرايط ويژه که در هيچ کشوري يافت نميشود و نمونه آن وجود ندارد، هيچگاه درپي استفاده غيرصلحآميز از انرژي هستهاي نبوده و نخواهيم بود.
اکنون هم که در زمينه فعاليتهاي هستهاي صلحآميز پيشرفتهاي بزرگي به دست آوردهايم، در انديشه ساخت سلاح هستهاي هم نيستيم چراکه هم از نظر شرعي و هم از نظر عقلي ساخت سلاح هستهاي در سياستهاي ايران اسلامي جايگاهي ندارد و اين به خاطر فتواي محکمي است که رهبر معظم انقلاب اسلامي آن را صادر کردهاند.
اما اگر بر فرض بنا بر ساخت سلاح هستهاي در اهداف ايران وجود داشت، تاکنون چنين کاري را انجام شده بود و هيچ کشوري هم نميتوانست جلوي اين کار را بگيرد، همانطور که همين کشورها نتوانستند، از توليد سلاح هستهاي در کره شمالي، هندوستان، پاکستان و... جلوگيري کنند. اکنون اين کشورها سلاح هستهاي دارند، اما ايران چنين هدفي را دنبال نکرده است. رهبر معظم انقلاب در اين زمينه گفتهاند؛ «... آنها ميگويند ما نگراني داريم که شما به سمت توليد سلاح هستهاي برويد... خب، اگر ما ميخواستيم سلاح هستهاي درست کنيم، شما چطور ميتوانستيد نگذاريد؟»
اين که چند کشور براساس يک ادعاي بيسند و مدرک سعي دارند، روند فعاليتهاي صلحآميز هستهاي ايران را به خاطر اين که احتمال ميدهند در آينده جمهوري اسلامي سلاح هستهاي توليد تعليق كنند، مصداق همان سخن رهبر معظم انقلاب است که فرمودند، «شما چطور ميتوانستيد نگذاريد؟»
اگر ايران قصد ساخت سلاح هستهاي داشت، با اتهامزنندگان بيسند و مدرک پاي ميز مذاکره مينشست و با آنها گفتوگو ميکرد؟!
اما اکنون که ايران تصميم جدي گرفته است تا دروغ بزرگ آمريکا و ديگر کشورهاي رهرو او را به اثبات برساند و با قاطعيت بگويد که فعاليتهاي هستهاياش صلحآميز است، حتي در روند كار مذاكرات هم از سوي آنها کارشکني انجام ميشود.
آژانس بينالمللي انرژي اتمي هم هيچگاه نتوانسته است، ثابت کند که فعاليتهاي هستهاي ايران با انحراف به سوي توليد سلاح هستهاي همراه بوده است.
پس ماهيت اين ادعاي پوچ، بر سر موضوع هستهاي ايران چه ميتواند باشد؟
مهمترين دليل فشارهايي که به خاطر موضوع هستهاي به ايران وارد ميشود، همانگونه که از محتواي اظهارات مقامات آمريکايي برداشت ميشود، خنثي کردن خطر بالقوه ايران است. در حالي که جمهوري اسلامي ايران اثبات کرده است که هيچگاه به سمت توليد سلاح هستهاي نرفته و نخواهد رفت چون نيازي به آن ندارد. همچنين تاكنون ايران عليه هيچ كشوري اقدام نظامي نكرده است، چگونه ميتواند براي امنيت منطقه خطرساز باشد؟
مهار ايران و تضعيف آن هدف اصلي آمريکاييهاست، جمهوري اسلامي پلههاي ترقي علمي را به خوبي بالا ميرود و اين پيشرفتهاي علمي در حوزههاي گوناگون در شرايطي به دست آمده است که، هيچ کمکي از سوي ديگر کشورها براي پيشبرد اين پيشرفتها نشده و حتي در راه رسيدن به آن کارشکنيهاي بسياري هم انجام شده است.
خطر جلوه دادن ايران در افکار عمومي منطقه و جهان، براي انحراف از ديگر خطرات جدي است که از سوي آمريکا، رژيم صهيونيستي و سران مرتجع برخي کشورهاي عربي منطقه از جمله آلسعود در منطقه دنبال ميشود.
وجود رژيم صهيونيستي با داشتن صدها کلاهک هستهاي در منطقه خاورميانه، خطر بالفعل براي امنيت جهاني است يا جمهوري اسلامي ايران که تنها حامي مردم مظلوم و تحت ستمي است که از سوي رژيمهاي دست نشانده سرکوب ميشوند و حتي اجازه تجاوز به ديگر کشورها و قتلعام آنها را به خود ميدهند.
اگر مطرح ميشود که در جريان گفتوگوهاي هستهاي ايران و ۱+۵ يکي از شروط توافق به رسميت شناختن رژيم غاصب، جنايتکار و کودککش صهيونيستي باشد که البته چنين اتفاقي نخواهد افتاد و ايران هيچگاه اين رژيم اشغالگر را به رسميت نخواهد شناخت، اين يک خواسته غيرقانوني و نامتعارف است، اما اين خواسته ايران ميتواند و بايد در دستور کار باشد که برنامههاي هستهاي - نظامي رژيم صهيونيستي تحت بازرسيهاي بينالمللي و آژانس انرژي اتمي قرار گيرد. بايد سلاحهاي هستهاي رژيم اسرائيل از بين برود، اين رژيم بايد پايبندي خود را به قوانين بينالمللي اثبات کند. اين رژيم اکنون داراي صدها کلاهک هستهاي است، اين کلاهکها خطر جدي براي صلح و امنيت بينالمللي است.
قرار است نشست بازنگري «انپيتي» (خلع سلاح اتمي سازمان ملل) در نيويورک برگزار شود، در اين نشست تيم هستهاي ايران هم شرکت ميکند و قرار است، ادامه گفتوگوهاي هستهاي در آن پيگيري شود، موضوع رژيم صهيونيستي ميتواند، محور سخنان نمايندگان ايران در اين اجلاس باشد.