«همه باید انتقاد شوند، استثناء ندارد، تمام مسئولین در کشور قابل نقد هستند، ما در کشور معصوم نداریم، حالا یه وقت اگر امام دوازدهم اگر ظهور کرد، آن وقت هم میشود نقد کرد.» این جمله از سوی آقای روحانی رئیسجمهور محترم در تاریخ ۱۸ دیماه ۱۳۹۶ و در دیدار وزیر و معاونین وزارت امور اقتصادی و دارایی گفته شده است. جناب آقای رئیسجمهور همواره در سخنانش چهرهای نقدپذیر از خود نشان داده و دیگران را نیز به این روش فرا میخواند، یعنی همگان نقدپذیر باشند و از آن نقد عصبانی نشوند و اجازه دهند تا فرهنگ نقد و نقدپذیری در جامعه نهادینه شود.
البته که چنین منش و روشی مطلوب است و اگر نقدی سازنده و در راستای اصلاح امور مطرح شود و طرفی که نقد به آن شده آستانه تحمل بالایی داشته باشد و از آن نقد پند بگیرد، اتفاق مبارکی است، اما اگر نقدی بر اساس تخریب و تضعیف ارائه شود و باعث زیان گردد، آن نقد نه تنها سازنده نیست بلکه ویرانکننده است، البته نقد در بیشتر مواقع به افرادی میشود که در جامعه مسئولیتی دارند و به خاطر آن مسئولیت ضعفهایی نیز در عملکرد آنها دیده میشود که نیازمند نقد سازنده و دلسوزانه برای اصلاح امور است.
اما نقد به معصوم آن هم شخصیتی بی مانند همچون حضرت مهدی(عج) چه صیغهای است؟ امامی که با ظهورش تنها تبعیت محض را میطلبد، محض به معنای خالص، ناب و بدون ترکیب است و به همین خاطر ترکیب نقد از امام معصوم و بنابر گفته آقای رئیسجمهور امام دوازدهم، نه تنها جایز نیست بلکه غیرقابل قبول و غیرقابل باور است. آیا میتوان هم تابع ولایت پیامبر(ص) و ائمه بود و هم آنها را نقد کرد؟ آیا میتوان یک نمونه ریز از رفتار آن بزرگواران یافت که بتوان نقد کرد؟ هیچ نمونهای از یک رفتار و عملکرد اشتباه از آن بزرگواران که دارای عصمت متعالی هستند وجود ندارد.
کسی که بخواهد پیامبر و ائمه را نقد کند، در تبعیت آن باید شک کرد، چراکه به حقانیت الهی آنها تردید دارد، به همین خاطر است که دست به نقد میزند، اما اگر برای آگاهی بیشتر و دستیابی به مدارج تبعیت از ولایت معصوم پرسشی مطرح کند، که این موضوع همواره از سوی پیامبر مکرم اسلام و ائمه اطهار(ع) با تأکید همراه بوده است اتفاق مبارکی است. پرسشگری با نقد تفاوت بسیار دارد. نقد به معنی عیبجویی و ایراد گرفتن است. حال آیا معصوم با آن ویژگیهای الهی، دارای عیب و ایراد است که بخواهد مورد نقد قرار گیرد؟!
پس از آن که آقای روحانی در ۱۸ دی ماه جاری آن سخن را مطرح کرد، واکنشهایی به آن جمله و گوینده آن شد، تا به روز گذشته ۲۵ دی ماه جاری رسید که از سوی دفتر آقای روحانی تکذیبیهای منتشر شد.
دفتر رئیسجمهور درباره جمله آقای روحانی چنین نوشته و آن را تکذیب کرده است؛ «... مطالبی همچون قابل نقد بودن معصومین علیهم السلام که با تقطیع و تحریف هدفمند جملات رئیسجمهور، ابتدائاً از سوی یک چهره سیاسی بیان شد و متأسفانه زمینه ساز قضاوت و موضعگیری گروهی از رسانهها، اشخاص و برخی تشکلهای حوزوی گردید، کاملاً کذب است و از جمله، به هیچ عنوان عبارت امام زمان(عج) هم قابل نقد است نه در سخنان ایشان وجود داشته و نه از آن قابل استنباط میباشد...»
البته این که آقای روحانی پس از گذشت یک هفته از طرح موضوع درباره نقد معصومین و حتی امام دوازدهم پاسخ داده و آن را از سوی دفتر خود تکذیب کرده است، اتفاق خوبی است، اما ای کاش دست اندرکاران دفتر ایشان یکبار با دقت فیلم سخنان رئیسجمهور محترم را میدیدند و گوش میکردند آنگاه دست به قلم شده و پاسخی با محتوای تکذیب منتشر میکردند.
حرف دفتر رئیسجمهور درست است، در سخنان آقای روحانی عبارت «امام زمان(عج) هم قابل نقد است» وجود ندارد. آقای رئیسجمهور چنین گفته است، عین عبارت ایشان نعل بالنعل پیاده شده است.
ایشان گفته است؛ «همه باید انتقاد شوند، استثناء ندارد، تمام مسئولین در کشور قابل نقد هستند، ما در کشور معصوم نداریم، حالا یه وقت اگر امام دوازدهم اگر ظهور کرد، آن وقت هم میشود نقد کرد.»
اشاره آقای روحانی در این سخن به کدام گزینه از مسئولین، معصوم و امام دوازدهم ارتباط دارد؟ او در آغاز سخن همه مسئولین را قابل نقد میداند که درست است، سپس میگوید، ما در کشور معصوم نداریم، به این مفهوم که چون معصوم نداریم پس همه قابل نقد هستند، اما پس از آن میگوید حالا یه وقت اگر امام دوازدهم اگر ظهور کرد، آن وقت هم میشود نقد کرد، در این جمله اشاره به چه شخصیتی است؟ آیا تفاوتی میان امام زمان(عج) با امام دوازدهم وجود دارد؟
خوب بود به جای دفتر رئیسجمهور، شخص ایشان که وجهه و سابقه روحانیت دارد، به این شائبه پاسخ میداد و حتی به خاطر به کار بردن آن جمله، عذرخواهی میکرد. پرسش اینجاست که اگر موضوع و مسئله ای در کشور وجود دارد که قرار است طرح شود، چرا پای ائمه(ع) به میان کشیده میشود؟ در حالی که همه وجود این بزرگواران نعمت، برکت و راهگشای مشکلات کشور است، آیا نهجالبلاغه که به یادگار مانده از امیر مؤمنان علی(ع) است، چراغ راه حکومتداری نیست؟!
نویسنده: سیاوش کاویانی