از امروز ثبت نام داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی آغاز میشود و طبعا به صورت روزانه و در طی یک هفته، شاهد نامنویسی جمعی از نامزدها در حوزههای تعیین شده خواهیم بود. با این حساب، اجرایی شدن انتخابات مجلس، کلید خورده است اما بنده بر این باورم که هر انتخابات قبل از آن که به صورت اجرایی در آید، نیازمند یک استراتژی کلانی است که اهداف کلی و جهتگیری آن را نشان میدهد. این استراتژی کلان، باید روشن کند که ما در پی کدامین هدف اصلی یا اهداف ضمنی هستیم و راه رسیدن به این اهداف را چگونه ترسیم کردهایم.
متاسفانه، انتخابات در ایران، صرفا ابزاری برای شکلگیری نهادهای سیاسی کشور نیست بلکه سازوکاری برای نشان دادن دلبستگی مردم با نظام و همراهی آنان با مسئولان هم محسوب میشود و ای کاش چنین نبود. در واقع ای کاش مسئله انتخابات مانند بسیاری از کشورهای دنیا، در حیطه «کارآمدی» تعریف میشد و ربطی به حوزه «مشروعیت» نداشت. مگر در کشورهای غربی، شرکت نکردن مردم در انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری را کسی حمل بر مشروع ندانستن نظام سیاسی تلقی میکند؟ آنان مفروض گرفتهاند که نظام سیاسی موجود در کشورشان مورد قبول مردم بوده و انتخابات صرفا ابزاری برای شکلگیری نهادهای قدرت در جامعه است. با این حساب، نه شرکت زیاد مردم، بر مشروعیت نظام میافزاید و نه کاهش مشارکت، نظام سیاسی را نامشروع جلوه میدهد. در ایران امروز متاسفانه چنین نیست و ما برای حضور مردم در انتخابات، کارکردی دوگانه قائلیم که مهمترین آن، اعلام وفاداری مردم به اصل نظام است و طبعا کاهش آرای مردم در انتخابات، میتواند پیام متفاوتی را به همراه داشته باشد.
در چنین شرایط و با وجود این تلقی از مشارکت مردم، استراتژی کلان انتخابات باید بر «مشارکت حداکثری» مردم بنا شود یعنی هدف اصلی را باید این نکته دانست که مردم، انگیزه مشارکت در انتخابات را داشته باشند و با مشارکت خود، به همه دنیا اعلام کنند که همچنان به نظام و آرمانهای کلان آن وفادارند و در ضمن، مسئولان و نمایندگان مورد نظر خود را نیز بر میگزینند. این مشارکت حداکثری، به تمام دنیا نشان میدهد که انقلاب اسلامی در نزد مردم، همچنان مقبول است و جمهوری اسلامی، در میان مردم دارای پایگاه جدی است و طبعا دشمنان هم از اجرایی و عملیاتی کردن توطئههای تدارک دیده شده، منصرف میشوند و بسیاری از خطرات، از بالای سر ملت دور خواهد شد.
اگر این استراتژی کلان را بپذیریم، در آن صورت برگزاری یک انتخابات رقابتی و با حضور همه طیفهای سیاسی کشور اعم از اصلاحطلبها و اصولگراها و مستقلین، باید در دستور کار قرار گیرد زیرا مشارکت حداکثری مردمی که دارای سلیقهها و گرایشهای سیاسی متفاوتی هستند، نیازمند نامزدی و مشارکت کاندیداهایی است که نماینده همه گرایشهای سیاسی کشور باشند. در واقع مردم در میان نامزدهای موجود، باید کسانی را بیابند که با نظرات و خواستههای آنان، تطبیق داشته باشند و انگیزه مشارکت در انتخابات را به آنان منتقل کنند. هر نامزد انتخابات و هر کسی که اقدام به رقابت انتخاباتی میکند، بخشی از مردم را متوجه مواضع و دیدگاههای خود کرده و آنان را به رای دادن به خود، تشویق میکند. مشارکت حداکثری مردم، هنگامی محقق میشود که برای همه سلایق سیاسی، کسانی در عرصه رقابت انتخاباتی باشند و شوق مشارکت در مردم را دامن بزنند.
این گونه رقابت انتخاباتی هنگامی به مشارکت جدیتر مردم منجر خواهد شد که تشکلهای سیاسی برجسته و مهم کشور، با یکدیگر رقابت کنند و احزاب و گروههای سیاسی دارای برنامه و مدافع شخصیتهای صاحبنظر، وارد عرصه رقابت شوند. کافی است دو لیست اصلاحطلب و اصولگرا در انتخابات با یکدیگر رقابت کنند تا شاهد حضور باانگیزه مردم در انتخابات به صورت گسترده و فراگیر باشیم و الا در غیاب اصلاحطلبها ولو آن که اصولگرایان در قالب تشکلهای مختلف با یکدیگر رقابت کنند، بايد كمي در مشارکت مردم شائبه داشت. تاکید میکنیم که حضور اصلاحطلبها به عنوان جریانی با سابقه و وفادار به انقلاب مد نظر است که مردم آنان را میشناسند نه هر کسی که با شعار اصلاحطلبی به صحنه بیاید.
علي اشرفي