نشست سران شوراي همكاري خليج فارس، ۲۶ ارديبهشت در رياض برگزار شد. اين نشست در حالي برگزار شد كه يك اصل اساسي در آن پيگيري مي شد و آن، تبديل شوراي همكاري خليج فارس به اتحاديه بود. اين طرح در حالي از سوي سران عربستان مطرح شد كه از بهانه هاي آن ها براي ايجاد چنين اتحادي، تشكيل اتحاد در برابر ايران و تحكيم ارتباط كشور هاي عربي منطقه، بوده است.
ابعاد نشست
طرح اتحاديه همكاري خليج فارس در حالي از سوي رياض مطرح شده بود كه پيش زمينه آن را اجراي اصل الحاق بحرين به عربستان تشكيل مي داد. بر اساس توافقات به عمل آمده، بحرين عملاً تحت الحمايه عربستان قرار گرفته و به نوعي استقلال خود را قرباني تصميمات آل سعود مي كند. هر چند كه اين مسئله در نشست رياض محور قرار گرفت، اما بسياري از ناظران سياسي با اشاره به توافقات گذشته ميان آلسعود و آلخليفه تأكيد دارند كه رياض پيش از اين ها بحرين را زير سلطه خود در آورده و مطرح شدن آن در نشست شوراي همكاري خليج فارس از يك سو گرفتن مهر تأييد از ساير كشور ها براي توجه اين اشغالگري و نيز زمينه چيني براي الحاق ساير اعضا به رياض در آينده است. عربستان در اين توهم قرار دارد كه با تبديل شوراي همكاري خليج فارس به اتحاديه خليج فارس نقش پدر خواندگي خود را تقويت كند. با توجه به اينكه اعضاي شورا چندان تمايلي به اين امر ندارند، رياض تلاش دارد با ايجاد اتحاد با بحرين، آن را مقدمهاي براي سوق دادن ساير كشور ها به اين اتحاد قرار دهد. به عبارتي ديگر عربستان به دنبال اجراي طرح جاه طلبانه سلطه بر كل كشور هاي عربي است تا تحت فرمان آن بوده و استقلال خويش را قرباني مطامع اين كشور كنند. به عبارت ديگر آل سعود تلاش كرده تا ديدگاه هاي جهاني را به اين مسئله محك زده تا در تصميمات آينده الحاق ساير كشور ها به منطقه را اجرايي سازد.
اهداف طرح
هر چند كه اتحاد ميان اعضاي شوراي همكاري از اهداف ادعايي اين نشست عنوان شده، اما بسياري تأكيد دارند كه رياض با اين نشست، از يك سو اهداف سلطه جويانه خود را پيگيري كرده و از سوي ديگر اهداف آمريكا را در منطقه اجرا مي كند. با اوج گيري بيداري اسلامي در منطقه، منافع آمريكا در اين نقطه به شدت تهديد شده است و در حالي كه واشنگتن به صورت مستقيم توان مقابله با اين روند را ندارد، آمريكا با سوق دادن عربستان به سوي اجراي طرح اتحاد كشورهاي عربي حوزه جنوبي خليج فارس، اموري چون حفظ پايگاه نظامي اش در بحرين با تشديد سركوب مردم، ايجاد جبهه واحد سران عرب در مسير اهداف آمريكا، اجراي پروژه ايران هراسي در منطقه، ايجاد شريان دائمي انرژي به غرب توسط كشور هاي عربي مذكور و ... را اجرايي مي سازد.
نكته مهم در اين زمينه آن است كه آمريكا و عربستان در طرحي واحد با ادعاي اتحاد ميان رياض و منامه، سركوب مردم بحرين را شدت خواهند بخشيد. برآورد ها نشان مي دهد كه آل خليفه ديگر توان مقابله با مطالبات مردمي را ندارد و به زودي به سرنوشت مبارك و بن علي دچار خواهد شد. با توجه به اهميت بحرين براي عربستان و آمريكا، آن ها با واگذاري امور بحرين به عربستان عملاً نااميدي خود را از آل خليفه نشان داده و سركوب مردمي را به رياض واگذار كرده اند.
قيام هاي مردمي در کشور هاي عربي شمال آفريقا و حوزه خليجفارس در حالي به سرنگوني افرادي مانند بنعلي در تونس، مبارک در مصر، قذافي در ليبي و صالح در يمن منجر شد که همزمان برخي از کشور هاي عربي تلاش کردند تا از اين شرايط براي کسب قدرت بهرهبرداري کنند. کشورهايي مانند قطر و عربستان محور اين بازيگران را تشکيل ميدادند. کشور هايي که در کنار انجام برخي اهداف مشترک به ويژه مشارکت در سرنگوني افرادي مانند قذافي و نيز مقابله با بيداري اسلامي و جبهه مقاومت دو کشور در بسياري از جهات داراي اخلاقياتي هستند نکته اساسي در سياست هاي قطر و عربستان تلاش آن ها براي تبديل شدن به قدرت برتر منطقهاي و حتي نقشآفريني به عنوان مجري طرح هاي آمريکا است رفتار هاي دو کشور نشان ميدهد که آنها تلاش دارند تا از شرايط موجود به ويژه نياز آمريکا به وجود سده هايي براي اجراي طرح هايش در منطقه بهرهبرداري کرده و به نحوي قدرت سياسي نظامي خود را تقويت کنند.
مجموع اين مولفه ها موجب شده تا دو کشور در مواردي حتي به توطئه چيني عليه يکديگر بپردازند. بررسي کارنامه دو کشور نشان ميدهد که به رغم توانايي ها و ظرفيتهاي آن ها، عربستان با تكيه بر مولفههاي سنتي نظير برخوردار بودن از موقعيتبرتر جمعيتي، حاکميتي، نظامي و سياسي و نيز جايگاهي که در تامين انرژي جهان دارد، توانسته تا حدود زيادي برتري خود را نسبت به قطر حفظ کند. هر چند که عربستان اين تحرکات را با نام حفظ موقعيت و توسعه دامنه نفوذ خود انجام ميدهد اما کارنامه اين کشور نشان ميدهد که محور اصلي اين رويکرد ها تامين رضايت و منافع آمريکا ميباشد.
حاکمان عرب از جمله آل سعود که از جايگاه مردمي برخوردار نيستند بر اين سياستند که براي حفظ قدرت بايد در کنار آمريکا قرار داشته باشند و براساس طرح هاي آن سياست هاي خود را تدوين و اجرايي سازند. بر اين اساس نيز سياست داخلي و خارجي خود را نيز بر مبناي همين رضايتمندي تدوين و اجرا ميسازند در حالي که بسياري از اقدامات آن ها نيز براساس دشواري و نسخه هايي است که از سوي آمريکا براي آن صادر شده و آن ها صرفا مجري طرح ميباشند.
يکي از نمونه هاي اين رفتار ها را در طرح جديد عربستان مبني بر تشکيل اتحاديه همکاري خليجفارس است. عربستان بر اين ادعا است که با اين کار به دنبال آن است که شوراي همکاري خليجفارس را به اتحاديه مبدل سازد. هر چند که عربستان ادعا دارد که اين طرح از طرف اين کشور اعلام شده اما بررسي روش هاي طرح نشان ميدهد که اين اقدام عربستان برگرفته از طرح هاي آمريکا است که اهداف خاصي را پيگيري ميکند.
اولا آن ها با اين رويکرد از عربستان براي حفظ جايگاه دريايي خود در بحرين بهرهبرداري ميکند. در اين چارچوب بسياري تاکيد دارند که اتحادي که ميان عربستان و بحرين صورت ميگيرد براي اجراي طرح آمريکا جهت حفظ پايگاهش در بحرين است.
ثانيا آمريکا در منطقه با چالش بزرگ به نام عدم مشروعيت مردمي و نيز تضعيف موقعيت نظامي مواجه است. آمريکايي ها براي اين حضور با چالش هاي بسياري مواج هستند لذا به دنبال مهر هاي ميگردند که بتواند طرح هاي آن ها را در منطقه اجرا سازد. براساس استراتژي جديد آمريکا و متحدان منطقهاي بازيگراني هستند که طرح هاي آمريکا را به صورت نيابتي اجرا ميکنند. در شرايط کنوني عربستان با ايجاد اتحاديه منطقهاي و توسعه نفوذ در منطقه تلاش دارد تا از يک سو کشور هاي عرب را در يک مجموعه قرار داده تا در اين ساختار بتوانند سياستهاي آمريکا را اجرا کنند و از سوي ديگر آمريکا بدون آنکه خود را با ملت هاي منطقه درگير سازد به حفظ منافع و پايگاه هاي خود بپردازد.
ثالثا آمريکا به دنبال سياست ايران هراسي در منطقه است که عربستان با ايجاد اتحاديه منطقهاي و سياست هايي که اتخاذ ميکند عملا اين طرح را اجرايي ميسازد.
با توجه به اين مسائل ميتوان گفت که عربستان نه براساس منافع خود بلکه براساس طرحي آمريکايي طرح مذکور را ارائه کرده است و در نهايت نيز اين آمريکا خواهد بود که در وراي اين تحولات به اهدافش دست مييابد. در حالي که دستاورد آن براي عربستان فقط بد نام شدن در منطقه و تشديد اعتراض ها به مداخلات اين کشور در امور منطقه است.
چالشهاي پيش رو
هر چند كه رياض تلاش كرده تا با اين نشست اهداف خود و آمريكا را در بحرين و منطقه اجرايي سازد، اما اين طرح با چالش هاي گسترده اي همراه شده، به گونه اي كه بسياري تأكيد دارند كه اين طرح از همان ابتدا با شكست همراه شده است، چرا كه اولاً در عرصه داخلي شوراي همكاري خليج فارس برخي از كشور ها با طرح اتحاد مخالفت كردند، چنانكه سران عمان و امارات از حضور در نشست خودداري كردند و كويت نيز نارضايتي خود را از طرح الحاق بحرين به عربستان اعلام داشت. اختلافات چنان گسترده بوده كه «سعود الفيصل» وزير خارجه عربستان اعلام كرد كه بررسي پرونده اتحاد به هفت ماه ديگر موكول شده است. كشور هاي منطقه بر اين عقيده اند كه عربستان با اين اتحاديه به دنبال سلطه بر آن ها است و بايد با آن مقابله كنند. كشور هاي منطقه تاكيد دارند كه عربستان به دنبال سلطه بر آن ها است و تلاش دارد تا با ادعاي اتحاد آن ها را به زير سلطه خود در آورد.
ثانياً واكنش مردم بحرين به اين نشست نيز از ديگر ابعاد شكست طرح رياض بوده است. مردم بحرين از همان ابتدا با حضور گسترده در خيابان ها، مخالفت خود را با طرح هاي عربستان اعلام و آن را به منزله حذف استقلال كشورشان عنوان داشته اند. واكنش مردم بحرين نشان داد كه آن ها در برابر سلطه طلبي هاي عربستان تسليم نخواهند شد و با آن مقابله مي كنند. بسياري از ناظران سياسي تاكيد دارند كه بحرين لقمهاي نيست كه از گلوي آل سعود پايين رود چرا كه مردم به هيچ عنوان پذيرنده اين سلطه گري نميباشند چنانكه در طول يك سال اخير نيز در برابر حضور نيروهاي عربستاني در كشورشان سكوت نكرد هاند و به مقابله با آنها پرداختهاند.
ثالثاً واكنشهاي جهاني به اين نشست نيز نشان داد كه جهان سلطه طلبي رياض را نمي پذيرد. اين اعتراضها چنان بود كه حتي مردم در بسياري از كشور ها با برپايي تظاهرات عليه آل سعود، حمايت خود را از مردم بحرين اعلام داشتند. نكته قابل توجه آنكه سياست سانسور خبري تحولات بحرين ديگر پاسخگو نبوده و در ماه هاي اخير توجه جهاني به اين كشور ابعاد گسترده تري به خود گرفته است چنانكه حتي در كشور هاي اروپايي براي حمايت از مردم بحرين تظاهرات برگزار ميشود. در اين چارچوب حتي دعوت از آل خليفه به مراسم سالگرد تاج گذاري ملكه انگليس محكوم ميگردد و شوراي حقوق بشر سازمان ملل نيز پرونده بحرين را مورد بررسي قرار ميدهد. روند تحولات نشان ميدهد كه آل سعود و متحدانش ديگر توان پنهان سازي حقايق جاري بر اين كشور را ندارند و در آينده نيز اين امر تشديد خواهد شد.
نتيجه گيري
در نهايت مي توان گفت كه؛ نشست رياض توطئه اي عربستاني - آمريكايي براي سلطه بر بحرين و ساير كشورهاي عربي حوزه جنوب خليج فارس است كه با ادعاي اتحاد صورت مي گيرد، در حالي كه واكنش ها به اين طرح نشان داد كه رياض توان و قدرت اجراي آن را ندارد و در نهايت محكوم به شكست خواهد بود.
آمريكا با اين رويكرد ها تلاش دارد تا كشور هاي عربي را به نمادي مشابه ناتو مبدل كند تا در كنار تقويت تركيه و رژيم صهيونيستي تامين كننده منافع آمريكا باشند. با تمام اين تفاسير روند تحولات نشان ميدهد كه رياض توان اجراي اين سياست را ندارد چرا كه از يك سو با چالشهاي داخلي مواجه است و از سوي ديگر دولت ها و ملت هاي عربي منطقه پذيرنده طرح هاي اين كشور نميباشند هر چند كه آن ها با فتنه انگيزي هاي گسترده به دنبال رسيدن به اين جاه طلبيها هستند.