در مقاله هفتهنامه آستين کرونيکل آمده است: "قبل از آنکه آتشسوزي نهايي اتفاق بيفتد، اعضاي شاخه داويديان در مورد شواهد موجود بر روي در ورودي بحث ميکردند. استيو اشنايدار، يکي از مردان مورد اطمينان ديويد کورش در جريان تماس تلفني با افبيآي، به ماموران افبيآي گفت: "شواهد موجود بر روي درب ورودي، بيانگر آن است که چند گلوله شليک شده است و چه اتفاقي افتاده است." ديک ديگوئرين، دادستان هوستون، که در طول محاصره اجازه ورود به کمپ را پيدا کرد، در جريان بررسيها شهادت داد که برآمدگيهاي ايجاد شده بر روي درب فلزي حاکي از آن است که گلولهها از بيرون شليک شدهاند.
ديگوئرين همچنين شهادت داد که تنها لنگه راست در ورودي داراي برآمدگيهاي حاصل از شليک گلولهها بود و لنگه چپ در سالم بود.
دولت با ادعاي اينکه لنگه راست درب در جريان آتشسوزي گم شده است، از لنگه چپ به عنوان مدرک در دادگاه استفاده کرد. سروان ديويد کيز، از اعضاي نيروهاي پليس تگزاس شهادت داد که دو نفر بلافاصله پس از پايان محاصره، شيئي را وارد يک ون ميکردند که به نظر ميرسد همان لنگه در گمشده است."
آخرين شليک روز اول در ساعت ۷ بعدازظهر رخ داد. مامورين افبيآي ادعا ميکردند که اين شليکها از سوي افراد شاخه داويديان بوده است که در جريان آن يک مامور کشته و يک مامور ديگر نيز اسير شدهاند. اما شواهد موجود خلاف اين ادعا را ثابت ميکند. مايک شرودر ۲۹ ساله که مامور پست بود و طبق معمول براي انجام کارهايش از کمپ بيرون رفته بود، وقتي خبر شروع درگيري را از طريق رسانهها شنيد، فورا تصميم گرفت به خانه برگردد، زيرا همسر و فرزندش در کمپ بودند. مايک به همراه وودي کندريکنر و نورمن آليسون قصد داشتند با عبور از فنس به خانه بازگردند که درل دراير يکي از مامورين عملياتي ايتياف آنها را مشاهده کرد و به سمتشان شليک کرد. مايک ۷ بار تير خورد. يک تير به چشم، تير ديگر به قلب و ۵ تير ديگر به پشتش اصابت کردند. نورمن آليسون نيز هنگامي که ميخواست از حصارها بالا رود، دستگير شد.
در فيلم ديگري كه از اين واقعه موجود است مشاهده مي شود که ۳ نفر از ماموران قصد دارند، از پنجره وارد ساختمان شوند و يک مامور نيز مسئوليت پشتيباني از آنها را بر عهده دارد. همانطور که مشاهده ميکنيم، هيچکس به اين ماموران شليک نميکند و آنها به راحتي پنجره را شکسته و وارد خانه ميشوند. مشاهده ميکنيم که مامور سوم دو نارنجک به کمربند خود بسته و يک نارنجک دودزا نيز در دستش دارد. پس از اينکه اين ۳ مامور از پنجره وارد اتاق ميشوند، مشاهده ميکنيم که مامور چهارم يک نارنجک دودزا به درون اتاق پرت ميکند و بدون آنکه نگاه کند، دو بار به صورت رگبار شليک ميکند. چرا وي در حالي که ۳ نفر از همکارانش در داخل اتاق هستند، چنين کاري بايد انجام دهد؟ همچنين مشاهده ميکنيم گلولههايي از داخل به بيرون شليک ميشوند و همزمان به يک منطقه از ديوار برخورد ميکنند. اگر اين شليکها از سوي افراد شاخه داويديان بود، ميبايست تا زماني که مطمئن شوند فرد بيروني مرده است، ادامه پيدا ميکرد. متوقف شدن شليک حاکي از آن است که شليک از سوي مامورين ايتياف بوده است. هر سه ماموري که داخل ساختمان رفته بودند، از محافظان شخصي بيل کلينتون در جريان مبارزات انتخاباتي وي بودند و هر سه مردند.