خدعه و نیرنگ در سخنان پمپئو که روز دوشنبه در بنیاد هریتیج بیان کرد موج میزند به گونهای که حتی ساده ترین افراد نیز فریب را در سخنان وزیر خارجه آمریکا درک میکنند.
پس از آن که درباره طرح راهبردی آمریکا علیه ایران که وزیر خارجه این کشور باید آن را مطرح میکرد، تبلیغات زیادی در رسانههای غربی و منطقهای شد، اما سخنان پمپئو که به تازگی جای تیلرسون را در وزارت خارجه آمریکا گرفته است، نکته تازهای را در خود نداشت.
سخنان و راهبردی که وزیر خارجه آمریکا علیه ایران مطرح کرد، سرشار از اتهامات دروغ و غیرقابل اثباتی بود که در سالهای گذشته نیز از سوی آمریکا علیه ایران بیان شده است، اما لحن گستاخانه پمپئو برای این است که آمریکا احساس میکند، طرحها و برنامههایی که تاکنون علیه ایران به کار برده اندکی هم تأثیر گذاشته باشد، به همین خاطر اکنون زمان تهدیدات سختتر و ایجاد فضا و شرایط خشنتر علیه ایران است، سیاست تند و سخت آمریکا به یک درگیری نظامی رودررو نمیانجامد، تا زمانی که از تضعیف جمهوری اسلامی ایران مطمئن نشود.
همه اقداماتی که آمریکا در عرصه سیاسی و صحنه بینالملل علیه ایران انجام میدهد، برای تضعیف و تسلیم جمهوری اسلامی است، جنگ اقتصادی که آمریکا آغاز کرده است، جنگی تمام عیار و سنگین است چراکه سیگنالهایی را دریافت کرده و در این چند سال آنها را به دقت زیر نظر داشته که اکنون پس از اجرای یکطرفه بیش از ۲ سال از برجام از سوی ایران، از آن توافق بینالمللی خارج میشود و سعی دارد در کنار تهدیدات تکراری خود، با وعدههای سرخرمن، جمهوری اسلامی ایران را فریب دهد تا تن به خواستههای ایالات متحده بسپارد.
پمپئو در سخنان خود که طرح راهبردی آمریکا علیه ایران است و هیچ راهبردی در آن دیده نمیشود، وعدههایی داد که نمیتوان به غیر از فریب و نیرنگ نام دیگری بر آن نهاد. آمریکا پس از گذشت ۴۰ سال از عمر انقلاب اسلامی آمریکا تصور میکند که با کشوری طرف است که فریب میخورد و یا تحت فشارهای اقتصادی و سیاسی تسلیم میشود.
وزیر خارجه آمریکا وعده داده که اگر ایران ۱۲ شرط و خواسته آمریکا را برآورده کند، همه تحریمهای اقتصادی علیه ایران را لغو و به اقتصاد و صنعت ایران برای پیشرفت کمک خواهد کرد.
پیشنهادهای آمریکا شاید برای برخی افراد، جریان و شخصیتها خوشایند باشد، اما باید به این نکته توجه داشت، زمانی که آمریکا در دوران رژیم پهلوی در ایران حضور داشت و همه امور سیاسی و اقتصادی کشور در دست مستشاران آمریکایی قرار داشت، اقتصاد ایران مدرنسازی و بازسازی شد؟ آیا در آن زمان نقش اقتصادی آمریکا در ایران باعث رونق اقتصادی، خودکفایی، تولید و بهینه سازی کشاورزی در ایران گشت؟
جمهوری اسلامی ایران براساس شروطی که آمریکا مطرح کرد، باید مؤلفههای قدرت و اقتدار خود را کنار بگذارد و بر این اساس منتظر بماند آیا وعدههای آمریکا عملی خواهد شد یا نه؟
جمهوری اسلامی ایران در اوج اقتدار و قدرت است که باعث شده آمریکا اینگونه به دست و پا زدن بیفتد و خشم خود را از شکستهای پیدرپی و سنگین در بحران غرب آسیا و در جریان انتخابات پارلمانی لبنان و عراق، حتی ونزوئلا نشان دهد.
آمریکا اگر پایبند به پیمان و قراردادی بود، تعهد خود را در برجام نشان میداد و اثبات میکرد، اما همین پیمان بینالمللی که در آن ایران همچنان پایبند آن است، از سوی آمریکا زیر پا گذاشته میشود.
آیا میتوان باور داشت که آمریکا خواهان اقتصادی مدرن و کشوری پیشرفته برای ایران در منطقهای که حساس ترین نقطه عالم است، باشد؟!
جمهوری اسلامی ایران همه پیشرفتهای اقتصادی، علمی، صنعتی، سیاسی و نظامی خود را در شرایطی به دست آورده است که شدیدترین و سختترین تحریمهای آمریکا و سازمان ملل را تجربه کرد، اگر این تحریمها وجود نداشت، قطعاً و یقیناً اکنون شرایط اقتصادی بسیار مناسبتری را در ایران شاهد بودیم.
اما باز هم میبینیم که جمهوری اسلامی ایران با وجود تحریمهای شدید توانسته است به پیشرفتهای خود ادامه دهد و تنها کافی است، مسئولین در هر قوه اهتمام بیشتری به شرایط اقتصادی داشته باشند تا از تبعات منفی اقدامات تحریمی و تهدیدی آمریکا کاسته شود.
جنگ تمام عیار اقتصادی آمریکا علیه ایران نباید این فضا را برای آمریکا ایجاد کند که شرایط اقتصادی نامناسب در ایران به خاطر تحریمهایی است که وضع شده، باید این تصور که ترفندی در دست آمریکاییها است از دست آنها گرفته شود. جمهوری اسلامی میتوان در شرایط سخت تحریمی نیز به بهترین روش کشور را اداره کند بدون این که کمبودی در جامعه احساس شود.
نویسنده: سیاوش کاویانی