براندازی نظام جمهوری اسلامی در ایران، آرزوی آمریکا، رژیم اسرائیل و برخی دیگر از رژیمهای منطقه همچون عربستان سعودی است.
تاکنون هر آنچه که برای سرنگونی یک حاکمیت سیاسی قانونی با محبوبیت حداکثری مردمی نیاز بوده، آمریکاییها انجام دادهاند اما هنوز موفق به برآورده کردن آرزوی خود نشدهاند و بعید است که به آرزو برسند.
تحریم، تهدید، جنگ، اغتشاش و آشوب در داخل کشور و هر آنچه که برای چنین امری نیاز بوده به کار گرفته شده است و قطعاً اگر کشوری غیر از ایران بود، تاکنون زیر بار این فشارها کمر خم کرده بود.
حتی از وجود افراد و گروههای ضد انقلاب همچون منافقین و سلطنت طلبان استفاده شد، اما راه به جایی نبرد و اکنون گروه دیگری راهاندازی شده است به نام فَرَشگَرد.
اکثریت مردم ایران اسلامی با سران و سرکردگان این گروههای معاند آشنا هستند و میدانند آنها جایگاهی در میان افکار عمومی ایران ندارند. آیا مردم ایران میتوانند افرادی همچون مریم و مسعود رجوی یا رضا پهلوی را که حتی خواهان حمله نظامی به ایران هستند، در جایگاه رهبری ایران بپذیرند؟!
اما با این وجود دشمن دستبردار نیست و هنوز در حال طراحی و پیاده کردن توطئههای خود علیه جمهوری اسلامی ایران است.
جنگ روانی و جنگ اقتصادی که علیه ایران پس از خروج آمریکا از برجام شدت گرفته براندازی را با شیوه تازه ادامه داده و در کنار روشهای گذشته یک راهکار دیگر نیز در دستور کار آمریکا قرار گرفته است.
درباره نفوذ، رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها سخن گفته و هشدار دادهاند، نفوذ در ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران با بهرهگیری از عوامل داخلی واداده و سرسپرده روشی است که از سالهای نخست پیروزی انقلاب تاکنون وجود داشته و اکنون همان روش با سبکی تازه و عمقی بیشتر در حال اجرا است.
اندکی توجه به روشی که برای اجرای پروژه براندازی از درون نظام وجود دارد، به این نکته میرساند که تخریب رهبری و جایگاه حساس و مؤثر آن در نظام جمهوری اسلامی ایران با ایجاد فضای منفی علیه آن با استفاده از شیوههای جنگ روانی، فریب و دروغ، بسیار شدت گرفته و حتی تلاش دارد تا مقصر وضعیت کنونی را رهبری نظام معرفی کند.
هرچند به سادگی میتوان با یک تحلیل منطقی، معقول و منصفانه به یک نتیجه مطلوب رسید که رهبری نه تنها در ایجاد شرایط اقتصادی موجود نقشی ندارد، بلکه با هدایتها و حمایتهایی که ایشان از دولت داشتند از بروز فاجعه جلوگیری کردند.
طرح جایگزین اکنون بر این اساس پرداخته شده که برخی در داخل با ژست مبارزه با دشمنان داخلی و خارجی یا همان اپوزیسیون سعی دارند راهکار جایگزین خود را برای به اصطلاح جلوگیری از اجرای پروژه براندازی پیاده کنند.
پروژه مذاکره و مدارا با آمریکا که با برجام آغاز شد و برخی در پی آن هستند تا آن را با موضوعاتی همچون موشکی و منطقهای ادامه دهند و حتی با پیگیری «اف.ای.تی.اف» آن را عامل گرفتن بهانه از آمریکا معرفی کنند، که سناریویی است برای اقدام نهایی.
هدف نهایی این پروژه به دست آوردن جایگاه رهبری پس از تخریبهایی است که اکنون وجود دارد و برخی در داخل به آن دامن میزنند و عوامل داخلی این پروژه کثیف نیز تحرکاتی را آغاز کردهاند.
سناریو بسیار جالب و دیدنی نوشته شده است، عوامل اپوزیسیون خارجنشین که شامل همه گروههای معاند منافق، سلطنتطلب، بهایی و کوموله و دموکرات میشود، بر شدت تحرکات خود علیه ایران البته با حمایتهای گسترده مالی و معنوی آمریکا و آل سعود میافزایند تا عوامل به ظاهر مبارز علیه اپوزیسیون برنامههای خود را به خاطر دشمنی بیتأثیر آنها که با بزرگنمایی و جنگ روانی در افکار عمومی خطرناک جلوه داده شده، سناریوی خطرناک براندازی از درون نظام را شکل دهند.
چرا در این شرایط برخی از ملی-مذهبیها و اصلاحطلبان موضوع ولایت فقیه و جمهوری را مطرح میکنند و این شائبه را ایجاد میکنند که ولایت فقیه با جمهوریت ناسازگار است؟!
هدف اصلی چنین ایدهها و طراحیهایی مصادره جایگاه رهبری و تخریب ولایت فقیه با چنین تفکراتی است.
این طرح خطرناک که برخی از مراحل خود را پشت سر گذاشته و فازهای بعدی آن در حال اجرا است، سعی دارد تا ایران را واتیکانیزه کند، به نحوی که رهبری جایگاه و پایگاه زمان حضرت امام(ره) و دوران کنونی مقام معظم رهبری را نداشته باشد. حتی فردی که این جایگاه را مصادره خواهد کرد از زمره افرادی است که خود در ایجاد چنین شکلی برای جمهوری اسلامی ایران نقش داشته است.
با این شرایط فضا برای ورود اپوزیسیون خارج نشین که نقش تشدید کننده را بازی کرده فراهم میشود که بازگشت پیروزمندانه خود را جشن بگیرد!
البته برای جلوگیری چنین اتفاقی دستگاههای مسئول هوشیار هستند و آگاه و نسبت به خطرات آن با درک بالایی که دارند عمل خواهند کرد و اجازه نخواهند داد که چنین اتفاقی بیفتد، اما شواهد و قرائن نشان میدهد که عوامل در داخل و خارج مشغول اجرای فاز به فاز این سناریو هستند.
نویسنده: سیاوش کاویانی