بررسی سیر تاریخی دولتهایی که در جمهوری اسلامی ایران مستقر شدند، نشان میدهد، کمترین حضور انقلابیون را به خود دیده است.
جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ساز و کار تشکیل دولت را فراهم کرد، نخست، دولت موقت مرحوم مهدی بازرگان روی کارآمد، او عضو جبهه ملی ایران و از مؤسسین حزب نهضت آزادی ایران بود، عمر دولت او به خاطر در تضاد بودن با آرمانهای انقلاب اسلامی مردم ایران، کوتاه بود و استعفا کرد.
پس از آن نیز در یک فرایند انتخاباتی، ابوالحسن بنیصدر رئیسجمهور شد، او در طول ریاست جمهوری خود، ذات واقعی خود را نشان داد و نقاب از چهره برداشت. خیانتهای او در طول ریاست جمهوری باعث به وجود آمدن چالشها و تنشهای سیاسی بسیاری شد. بنیصدر حتی در جریان جنگ نیز اخلال ایجاد کرد و باعث پیشرویهای ارتش صدام به داخل کشور شد، او را خائن مینامند.
پس از دو دولت ناکارآمد، شهید رجایی و باهنر یک دولت انقلابی تشکیل دادند که وظیفه خود را خدمت به مردم، انقلاب و کشور میدانستند. دولت شهید رجایی خستگیناپذیر بود، اما این دولت تنها چند ماه توانست روی کار باقی بماند و در شهریورماه سال ۱۳۶۰ در یک اقدام تروریستی، دفتر نخستوزیری بمبگذاری شد و رئیسجمهور و نخستوزیر کشور به شهادت رسیدند، میتوان گفت، دولت شهید رجایی نخستین دولت انقلابی در ایران بود که عمر کوتاهی داشت.
به واقع میتوان ادعا کرد که نمیتوان گفت دولتهایی که در جمهوری اسلامی ایران بر سر کار آمدند، از ویژگی انقلابی بودن، برخوردار بودند، اگر هم شخص رئیسجمهور انقلابی بود، اما پس از آن که ریاست را برعهده گرفت، انقلابیگری را کنار گذاشت و رویهای را در پیش گرفت که با آرمانهای انقلاب منافات داشت. بیشتر سیاستهای لیبرالی پیاده شد.
برای همین است که حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی شاخصهای فرد انقلابی را تبیین کردهاند. ایشان ۵ شاخص را یادآور شدهاند.
۱- پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی اسلام و انقلاب ۲- هدفگیری آرمانهای انقلاب و همت بلند برای رسیدن به آنها ۳- پایبندی به استقلال کشور ۴- حساسیت در برابر دشمن و نقشه دشمن و عدم تبعیت از آن ۵- تقوای دینی و سیاسی.
روشن است که مسئولین نظام اسلامی پررنگتر از دیگران باید دارای چنین شاخصهایی باشند. با داشتن این ویژگیهای اساسی، هر مسئولی خواهد توانست سازمان تحت مسئولیت خود را به خوبی اداره کند.
یکی از دلایلی که اکنون برخی از سازمانها، نهادها، وزارتخانهها و... ناکارآمد هستند، نداشتن روحیه انقلابی است، انقلاب اسلامی برای همه مشکلات و مسائل راه حل دارد و میتواند موانع پیش پای کشور و انقلاب را مرتفع کند، اگر دیده میشود، ضعف و ناکارآمدیهایی در برخی زمینهها وجود دارد، از ضعف و ناکارآمدی انقلاب نیست، بلکه از مسئولینی است که انقلابیگری، انقلابی بودن و انقلابی ماندن را با دیدگاههای مغایر با انقلاب و آرمانهای آن عضو کردهاند به گمان این که راهی که در پیش گرفته اند، درست است.
مشکلات حال حاضر کشور تنها متعلق به دولت مستقر کنونی نیست، بلکه زاییده دولتها و مسئولینی است که با دیدگاههای خود به گمان رتق و فتق امور و حل مشکلات، انقلابیگری را سدی مقابل پیشرفت میدانستند و اعتقاد داشتند که باید این روش کنار گذاشته شود. دولت کنونی نیز چنین رویهای داشته است و حتی جناب رئیسجمهور نیز یکبار در سخنانش گفته بود؛ «انقلابیگری هم یکسال دو سال، احساسات انقلابی یک مدتی و بعد از آن عقلانیت.»
نباید این نکته را نادیده گرفت که انقلابیگری مخالف عقلانیت نیست، بلکه انقلابیگری، انقلابی بودن و انقلابی بودن در جمهوری اسلامی ایران عین عقلانیت است.
انقلابیگری در بسیاری از مراحل انقلاب، توانسته است، گره از مشکلات کشور بگشاید و هرجا که از این مشی و منش دور شدهایم، مشکلات افزون گشته است.
نمونه امروزی و بارز آن را می توان برجام دانست، مذاکرات و توافقی که به دست آمد، انقلابی عمل نشد، انقلابیون با عقلانیت و دوراندیشی خود، مخالف مذاکره با آمریکا و توافق هستهای بودند و پس از مدتی، حقانیت مخالفت انقلابیون با برجام اثبات شد.
آیا توافق هستهای که بر اساس عقلانیت ادعایی به دست آمده است، آن چیزی است که باید میشد؟
برجام هیچ یک از ویژگیهای عملکرد یک اقدام انقلابی را درخود نداشت، میتوان با آن پنج شاخصی که رهبر معظم انقلاب اسلامی آنها را تبیین کردهاند سنجید و مقایسه کرد.
توافق هستهای اکنون برای کشور مشکل ساز شده است، در پی این توافق، آمریکا و اروپا پیوستن به اف.ای.تی.اف را دنبال میکنند، برخی در داخل، مشکلات اقتصادی کشور را به لوایح چهارگانه به ویژه پالرمو و سی.اف.تی گره میزنند، اما هیچ تضمینی نمیدهند که اگر این لوایح تصویب و اجرا شد آیا مشکلات حل میشود؟
مشکل اکنون نبود انقلابیون پای کار است. یا به انقلابیون میدان داده نمیشود یا خود را کنار کشیدهاند، هر چه هست، باعث مشکلات اقتصادی ایران انقلابیون نیستند بلکه غیر انقلابیها هستند.
نویسنده: محمد صفری