متأسفانه کارکرد برخی از رؤسای جمهور در کشور باعث بروز گرفتاریها و مشکلات در امور کشور داری شده است که این موضوع جای نقد و بررسی بیشتری را میطلبد، چرایی این روند به نوع برگزاری انتخابات، از زمان ثبت نام تا تایید صلاحیتها یا بهتر بگوییم احراز صلاحیتها و سپس برگزاری انتخابات و رأی مردم باز میگردد. در این میان چند مؤلفه در انتخاب فردی در جایگاه ریاست جمهوری دخیل است که در این مبحث نیز باید دقت و نظارت اعمال شود تا از میان افراد تایید صلاحیت شده فرد اصلح برگزیده شود. زمانی که محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ پیروز شد، طیف سیاسی اصلاح طلب از این پیروزی، هم برآشفته شد و هم شگفت زده چرا که هیچگاه تصور نمیکرد فردی همچون احمدی نژاد مقابل مرحوم هاشمی رفسنجانی پیروز شود. بدون در نظر گرفتن کارکردها و عملکردهای دولت پیش از دولت احمدی نژاد، یعنی دولت اصلاحات با ریاست آقای خاتمی نمیتوان به چرایی اقبال مردم به فردی همچون آقای احمدی نژاد پاسخ داد. فضای سیاسی و اقتصادی آن دوران بی تأثیر در انتخاب فردی که مقابل آن قرار دارد، نیست و اگر چنین فضایی باز هم تکرار شود، بار دیگر شاهد خواهیم بود که اتفاق مشابهی خواهد افتاد. بحث بر سر چگونگی عملکرد دو دور ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد نیست بلکه نوع انتخابی است که مردم داشتند و اعتقاد اصلاح طلبان نیز بر این است که مردم در انتخاب خود اشتباه بزرگی را مرتکب شدند که آسیبهای زیادی به کشور رساند.
هر چند نمیتوان چنین قضاوت قاطعی درباه هر یک از رؤسای جمهور کشور داشت، اما اکثر رؤسای جمهور دارای معایبی بودهاند که هر یک از آنها در مقطع خود کشور را دچار آسیب و زیان کردهاند.
اما آیا میتوان مردم را مقصر دانست؟ آیا میتوان ادعا کرد که اگر در سال ۱۳۸۴ به جای آقای احمدی نژاد، مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور میشد، وضع بهتری را در دو دور ریاست جمهوری ایشان شاهد میبودیم؟!
اینها همه فرضیه و نظریههایی است که حتی عملیاتی هم نشده است، گرچه مردم به خوبی شرایط اقتصادی دوران ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی را به یاد دارند. بالاترین تورم تاریخ کشور در زمان ایشان بر ایران سایه افکنده بود، بدون آن که دولت سازندگی با مانع تراشی و مخالفتهایی روبرو باشد.
دوران ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی تنها دورانی بود که یک رئیس جمهور از اختیارات و امتیازات ویژه برخوردار بود. اگر بگوییم وضعیت اقتصادی که اکنون شاهد آن هستیم درصد زیادی از آن میراث تصمیمات، برنامهها و طرحهای اقتصادی دوران دولت سازندگی است، بزرگنمایی یا سیاه نمایی نکرده ایم. چنین میراثی به دولتهای بعد نیز سرایت کرد. هر چند دولتهای پسین، تلاش کردند یا با آن سیاستها کار را ادامه دهند، یا سعی داشتند، ریل گذاری اقتصادی و حتی سیاسی آن دوران را تغییر دهند. آیا مردم مقصر بودند که فردی همچون مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی را انتخاب کردند؟ یا پس از آن فردی همچون آقای خاتمی با رأی مردم برگزیده شد که باعث تلاطمهای شدید سیاسی در کشور شد و از اقتصاد غفلت شد و یا حتی زمانی که مردم به آقای احمدی نژاد رای دادند و او را به مرحوم هاشمی رفسنجانی ترجیح دادند، اشتباه مردم بود؟
انتخابات سال ۸۸ را اصلاح طلبان با سفسطه و مغالطه خود به یک آشوب و فتنه تبدیل کردند، ادعای تقلب از سوی آنها و نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری این طیف سیاسی مطرح شد، چرا که بار دیگر نمیخواستند باور کنند، فردی چون موسوی مقابل احمدی نژاد شکست خورده است.
ادعا میشود که نخبگان جامعه به میدان آمدند تا مردم را از خطر انتخاب شدن آقای احمدی نژاد در سال ۸۴ آگاه کنند اما گوش مردم بدهکار نبود!
بهتر نیست به انتخاب مردم احترام گذاشت؟ آیا میتوان این وضعیت را در انتخابات سال ۹۲ نیز مصداق دانست؟ یعنی ایا مردم اشتباه کردند آقای روحانی را انتخاب کردند؟
اکنون که شرایط اقتصادی و سیاسی کشور به گونهای است که همگان میبینند، آیا مقصر این وضعیت انتخابی است که مردم در سال ۸۴ و ۸۸ داشته اند؟
منصفانه خواهد بود اگر بگوییم، هم در دور اول ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد و هم در دور دوم، کارشکنیهای بسیاری علیه آن دولت از سوی طیف مخالف انجام شد تا ناکارآمدی آن را اثبات کند. مخالفین دولت آقای احمدی نژاد میتوانند انکار کنند که وعده داده بودند دولت احمدی نژاد ۶ ماه بیشتر دوام نخواهد آورد؟!
البته برخی رفتارهای ساختار شکنانه دولت آقای احمدی نژاد در دور دوم ریاست جمهوری را نباید نادیده گرفت. اگر طیف سیاسی اصلاح طلب مردم را مقصر میداند و مستوجب محاکمه، دلیل آن تنها یک مسئله است، خود برتربینی حتی فراتر از میلیونها ایرانی که بر اساس تشخیص خود رأی دادهاند و اگر هم مشکلاتی با رأی آنها به وجود آمده باشد، خود نخستین افرادی خواهند بود که از انتخاب خود، زیان خواهند دید. پس در هر صورت باید به رأی مردم احترام گذاشت و آن را کوچک ندانست. در این راه آیا نخبگان اشتباه نمیکنند؟ آیا آنها باعث انحراف و تغییر نظر مردم نمیشوند؟ چه بسا همین کارکرد نخبگان ادعایی، باعث انتخاب اشتباه مردم نیز شود. باید تن به قانون و انتخاب مردم داد و حکومت اسلامی، مبتنی بر آراء مردمی است، همین مردم اگر در وسط راه تشخیص دهند انتخاب اشتباهی کردهاند، پا به میدان میگذارند و خواهان برکنای منتخب خود میشوند، همانگونه که در زمان بنی صدر چنین کردند.
نویسنده: محمد صفری