خزانه داری آمریکا در جدیدترین اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران از قرار دادن محمد جواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی در لیست تحریمها خبر داد. آمریکا ادعا دارد که با این اقدام به دنبال اعمال فشار بر تهران برای رویکرد به مذاکره است. جالب توجه آنکه آمریکا در حالی این تحریم را اعمال کرده که ترامپ در میان هواداران انتخاباتی خود ادعا کرده است ، ایرانیان بیشتر از گذشته به دنبال مذاکره با آمریکا هستند. البته او این را نگفت که وقتی وزیر خارجه یعنی محور مذاکره و دیپلماسی تحریم میشود، چگونه میتوان به دنبال مذاکره بود.
هر چند که مقوله تحریم افراد و شرکتها و مسئولان و حتی تمام نظام اسلامی از سوی آمریکا امری قدیمی است و تازگی ندارد اما این سوال مطرح میشود که چرا آمریکا از تحریم ظریف سخن گفته است و ریشه این اقدامات چیست؟ در پاسخ به این پرسش چند نکته قابل توجه وجود دارد.
نخست آنکه آمریکا طی ماههای اخیر در عرصههای مختلف در برابر ایران با ناکامی همراه شده است. در حوزه سیاسی آمریکا بر این توهم بود که با تحریم و فشار میتواند ایران را به تسلیم شدن هسته ای و در نهایت منطقه ای و موشکی سوق دهد اما ایران با راهبرد مقاومت فعال از جمله با اجرایی ساختن مصوبه شورای عالی امنیت مبنی بر تعلیق گام به گام تعهدات هسته ای و عدم پذیرش مذاکره تحمیلی، این سیاست را ناکام ساخت. سیاست مقاومت فعال از سوی دستگاه دیپلماسی که همواره بر مذاکره تاکید داشت نیز اجرایی شد که مواضع ظریف در سفر به نیویورک و نشست سازمان ملل نمودی از این رفتار بوده است.
در حوزه نظامی نیز آمریکا با برجسته سازی مسائلی همچون انفجار نفت کشها در الفجیره امارات، انفجار نفتکشها در دریای عمان و حتی عملیات پهپادی به دنبال قدرت نمایی و ایجاد اشتباه محاسباتی در میان ایرانیان مبنی بر گزینه جنگ بود. رویکردی که قاطعیت دفاعی ایران از جمله سرنگون سازی پهپاد جاسوسی آمریکا عملا این گزینه را ناکام ساخت و آمریکا در میان متحدانش با رسوایی ناتوانی نظامی مواجه شد. آمریکا حتی تلاش کرد که از توقیف نفت کش انگلیس در تنگه هرمز به جرم نقض قوانین بین المللی دریایی و دزدی دریایی انگلیس در قبال نفتکش ایرانی بهره گیرد که در این عرصه نیز ناکام ماند.
جالب توجه آنکه آمریکا نتوانست در شورای حکام، شورای امنیت و حتی نشستهای به اصطلاح بین المللی برای تامین امنیت خلیج فارس به اجماع سازی علیه ایران بپردازد و با رسوایی انزوای جهانی مواجه شد آمریکا که عملا دستش خالی است با اعلام تحریم ظریف به دنبال پنهان سازی این رسواییهاست و خود میداند که عملا اجرای چنین تحریمی نشدنی است و با رویکرد تبلیغاتی این رفتار کودکانه را صورت داده است. رفتاری که البته با واکنش منفی جهانیان به یک رسوایی دیگر برای آمریکا مبدل شده است.
دوم آنکه آمریکا بر این تصور بود که با تحریم اقتصادی از جمله در حوزه نفتی، ایران را منزوی و به تسلیم شدن سوق میدهد. این تصور در حالی مطرح بود که رویکرد منطقه ای و البته احیای دوباره نگاه به آمریکای لاتین و آفریقا از سوی دستگاه دیپلماسی کشورمان، این حربه را ناکام سخت. آمریکا این رویکرد غیرغربی را که نشانه عدم اولویت بودن غرب در معادلات جهانی است، مغایر با سلطه گری غرب در جهان میبیند لذا به دنبال اهمیت زدایی از این رویکرد منطقهای و ناکام نشان دادن سیاست دوری از غرب برای تحقق منافع است. بر این اساس آمریکا با رویکرد به تحریم ظریف سعی در جوسازی تبلیغاتی برای اهمیت زدایی از دستاوردهای منطقه ای جمهوری اسلامی دارد.
سوم آنکه ترامپ بارها اعلام کرده است که جنگ او با ایران جنگ اقتصادی است نه نظامی. مولفه جنگ اقتصادی تحریم و فشار در برابر اقتصاد داخلی، مانع تراشی در تبدیل دستگاه دیپلماسی به ساختاری اقتصاد محور است. با این نگاه و پذیرش این اصل که آمریکا در جنگ اقتصادی با ایران است میتوان گفت که تحریم ظریف اقدامی برای استمرار سیاسی ماندن دستگاه دیپلماسی و مقابله با اقتصادی شدن دستگاه دیپلماسی است. آمریکا سعی دارد تا انرژی سیاست خارجی ایران را صرف لغو تحریمهای ظریف شود تا فعالیت اقتصادی که این خود نوعی اعمال تحریم پنهان علیه ایران در قالب جنگ اقتصادی است.
نکته قابل توجه آن است که آمریکا همواره روی اشتباه محاسباتی برخی اعضا در داخل کشور در باب رفتارهای آمریکا حساب باز کرده و با ایجاد فضای رعب و وحشت به دنبال سوق دادن آنها به پذیرش مذاکره تحمیلی است. ترویج این جمله که تحریم ظریف آخرین فرصت برای ایران جهت پذیرش مذاکره است، محور این رفتار را تشکیل میدهد تا مسئولان و جامعه نخبگان و جریانهای رسانه ای و سیاسی را گرفتار اشتباه محاسباتی مذاکره نماید. در همین حال در چارچوب جنگ اقتصادی آمریکا میخواهد فضای اقتصادی و بازار کسب و کار ایران را با تحریم ظریف در فضایی شرطی با تحریم ظریف چه میشود؟ قرار دهد تا اقتصاد کشور در حالت سکوت مانده و نوعی خود تحریمی اقتصادی رقم زده شود.
با توجه به آنچه در باب رفتار آمریکاییها ذکر شد میتوان گفت که تحریم ظریف بیش از آنکه یک رفتار تاثیرگذار و مهم سیاسی باشد یک بلف و رفتار تبلیغاتی است که برای فریب افکار عمومی و پنهان سازی شکستهای متعدد آمریکا در قبال ایران صورت گرفته است. این رفتار همچنین نشان میدهد که آمریکا دیگر صلاحیت میزبانی مقر سازمان ملل را ندارد و کشورها باید برای پایان دادن به این میزبانی اقدام نمایند.
نویسنده: قاسم غفوری