بحران کرونا ویروس طی هفتههای اخیر به مسئله ای جهانی مبدل شده بگونهای که کشوری را نمی توان یافت که با این بحران درگیر نباشد و هر روز آماری از قربانیان این ویروس ناشناخته را اعلام نکنند. این وضعیت طی هفتههای اخیر در کشورهای اروپایی و آمریکا از شدت بیشتری برخوردار بوده چنانکه امروز بیشترین آمار تلفات در این مناطق به ثبت میرسد. در این میان انگلیس که همچنان به عنوان یکی از کشورهای اروپایی شناخته می شود که بر اساس ساختار سلطنتی اداره می شود و ملکه به صورت آشکار و پنهان تمام امور را در دست دارد یکی از جمله کشورهای اروپایی است که رشد کرونا در آن شدت قابل توجهی داشته و حتی مقامات ارشد آن نظیر جانسون نخست وزیر را نیز مبتلا شدهاند. اهمیت وضعیت بحرانی انگلیس زمانی بیشتر می شود که این رژیم سلطنتی از یک سو ادعای دولت رفاه را سر داده و از سوی دیگر در کنار آمریکا خود را ناجی سایر ملتها عنوان کرده و همواره بر آن بوده تا چنان نشان دهد که هر کشوری که پیرو سیاستهای لندن نباشد در مسیر نابودی قرار خواهد گرفت. این ادعاها در حالی مطرح شده که اکنون وزارت بهداشت این کشور از پرستاران و پزشکان می خواهد که برای جبران کمبودهای شدید امکانات بهداشتی برای مقابله با کرونا، حتی چندین مرتبه از لباسهای یک بار مصرف استفاده کنند. در همین حال گزارش ها نشان میدهد که بیمارستانها در درمان بیماران گزینشی عمل کرده و افراد مسن از اولویت خارج میشوند و درمانی جز مرگ برای آنها تجویز نمیشود. حال این سوال مطرح است که چگونه این وضعیت بر انگلیسی که ادعای دولت رفاه یا همان خدمات عمومی گسترده را سر می داد، حاکم شده است؟ مروری بر ساختار سیاسی و اقتصادی انگلیس نشان میدهد که طی دهههای اخیر دیدگاه غالب حاکم بر این کشور تفکرات نئولیبرالیستی بوده که تاچر نخست وزیر دهه ۸۰ انگلیس تلاش بسیاری برای اجرای آن داشته است. تفکری که بر اساس آن خرد شدن طبقه کارگر و متوسط زیر چرخ توسعه و پیشرفت سرمایهداری امری عادی بوده است. او ادعا می کرد که با سیاست نئولیبرالیستی طبقات ضعیف جامعه انگلیس به جایی می رسند که نه تنها نیازمند کمک دولت نباشند بلکه کمک کننده به دولت باشند. این سیاست تاچر با محوریت قدرت یابی سرمایه داری چنان بر سر طبقه کارگر آورد که هنگام اعلام خبر مرگ تاچر در سال ۲۰۱۳ بسیاری در خیابان ها جشن گرفتند و سر دادند که جادوگر پیر مُرد، بانوی بی رحم رفت.
پس از تاچر تونی بلر در حالی به نخست وزیری انگلیس رسید که او نیز در یک دهه نخست وزیری ابعاد دیگری از سیاست نئولیبرالیسم را اجرا کرد که محور آن را صرف کردن مالیات مردم انگلیس در جنگ افروزی خارجی تشکیل می داد که اشغال افغانستان در سال ۲۰۰۱ به بهانه حادثه ۱۱ سپتامبر و اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ نمودی از این رفتارها بود. او ادعا داشت که با این اقدامات هم امنیت را به جهان هدیه می کند و هم با درآمدهای حاصل از جنگ رفاه بیشتر را به مردم انگلیس می دهد. این ادعاها در حالی مطرح شد که هزینه های سنگین این جنگ افروزیها جز افزایش فشار بر مالیات دهندگان انگلیسی به دلیل افزایش هزینههای نظامی دستاوردی برای مردم انگلیس و البته تشدید ناامنی و گسترش خطر تروریسم برای جهان نتیجهای به همراه نداشت. روند سیاستهای نئولیبرالیستی تاچر و بلر توسط نخست وزیران بعدی انگلیس یعنی کامرون، ترزا می و جانسون نیز ادامه یافته که نتیجه این سیاست افزایش فقر در میان مردم و البته کاهش شدید خدمات درمانی و بهداشتی بوده است.
وضعیتی که نتیجه آن را امروز می توان در وضعیت بحرانی انگلیس در مقابله با کرونا مشاهده کرد.وضعیتی که آشکار کنند ناتوانی تفکرات نئولیبرالیستی در مقابله با بحران و حمایت از مردم است. تفکری که صرفا به سود سرمایه داران بوده و طبقه کارگر و ضعیف در آن جایگاهی ندارند. جالب توجه آنکه محافل رسانهای، سیاسی و اندیکشدههای انگلیسی نسخه نتئولیبرالیسم را برای سایر کشورها نیز تجویز می کنند و آن را راهکار حل مشکلات کشورها عنوان می کنند حال آنکه در عالم واقع کارکردی جز نابودی طبقه کارگری و ضعیف و حتی متوسط کارکرد دیگری نداشته است.
با توجه به این حقایق است که آشکار می شود چرا محافل سیاسی، اقتصادی و رسانهای انگلیسی از جمله بی بی سی تلاش گستردهای برای ایجاد فضای حاشیهای در باب واقعیتهای تلخ جاری در انگلیس در قبال کرونا را در پیش گرفتهاند و اگر از وضعیت درونی این کشور نیز خبری میدهند چنان صورت می گیرد که در لابه لای سایر اخبار ناپدید شده و مورد توجه مخاطب قرار نگیرد. دولتمردان انگلیس سیاست اتهام زنی به چین را در قبال کرونا در پیش گرفته و رسانههای انگلیسی همچون بی بی سی و من و تو، سناریوی جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی و ملت ایران را شبانه روز اجرا میسازند. رفتارهایی که در کنار ایجاد فضای غبارآلود در داخل این کشورها، پنهان سازی ناکارآمدی و شکست نئولیبرالیسم را دنبال میکند چنانکه در طول جنگهای جهانی انگلیسیها با جنگ رسانهای جنایات خود را پنهان و دیگران را مقصران جنگ معرفی کردند که نمونه آن پنهان سازی نسل کشی ۹ میلیون ایرانی توسط انگلیس در طول جنگ جهانی اول در قحطی و گرسنگی تحمیلی بود که در لابه لای نگارش گسترده برگهای جنایات آلمانها در جنگ جهانی پنهان کردند و هرگز به جرم این نسل کشی مورد بازخواست قرار نگرفتند.
نویسنده: قاسم غفوری