بحرانهای اجتماعی در کشورهای کرونازده دنیا یکی از مشکلات و معضلاتی است که هم اکنون جوامع را درگیر کرده و میتواند در پسا کرونا نیز شدیدتر تاثیرگذار باشد.
مشکلات اقتصادی پیش آمده به خاطر شیوع ویروس کرونا گرچه شدید و تاثیرگذار است، اما در کنار این مشکل، فرهنگ اجتماعی و روش برخورد با یک بحران به مانند بیماری کرونا نیز از تبعات اقتصادی آن بیشتر است. اگر فرهنگ اجتماعی و عمومی یک جامعه بالا باشد، میتواند از بحران اقتصادی عبور کند.
ضعف اجتماعی مردم یک جامعه است که اثرات بحران اقتصادی پیش آمده به خاطر ویروس کرونا را افزایش میدهد و حتی میتواند باعث تغییر و تحولات بسیاری در یک کشور از بعد منفی آن شود. هنگامی که مردم کشوری همزمان با شیوع ویروس کرونا برای خرید مایحتاج خود و احکام بهداشتی مانند ماسک، دستمال توالت، دستکش و دیگر ملزومات به فروشگاهها هجوم میبرند و برای به دست آوردن این اقلام با یکدیگر درگیر میشوند تا آن کالا را به دست بیاورند، نشانههای ضعف فرهنگ اجتماعی در جامعه آن کشور است. وضعیتی که اکنون در برخی کشورهای غربی که مدعی دموکراسی، حقوق بشر و پیشرفت هستند، هیچ نشانه ای از قوت اجتماعی آنها ندارد. هر آنچه که تاکنون در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی با ظهور ویروس کرونا دیده شده، یک گسست اجتماعی و ضعف شدید در پایههای آموزههای لیبرال سرمایه داری غرب است که تا پیش از این به دنیا فخر میفروخت و آن را به دیگر جوامع تبلیغ میکرد. آمریکا و دیگر کشورهای غربی در سیاست تهاجم فرهنگی خود علیه جمهوری اسلامی ایران برنامههای زیادی را پیاده کردند تا بتوانند، سبک زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم کشورمان را تغییر دهند و به شکل و شمایل خود درآورند. در تهاجم فرهنگی گسترده غرب علیه فرهنگ ایرانی اسلامی همه ارزشهای دو مولفه اساسی در زندگی یک فرد و خانواده ایرانی با هجوم گسترده تبلیغاتی روبرو بود تا بتواند، اندیشه ایرانی را نسبت به داشتههای فرهنگی و اجتماعی خود بدبین کند و در پس این بدبینی، نگاه ایرانی را نسبت به انقلاب اسلامی و نظام مسموم سازد. در برهههایی دیده شد که حتی با تحریکاتی که از سوی دشمنان شکل گرفت، فتنههایی ایجاد شد که این فتنهها نشان از تاثیر تبلیغات منفی دشمن بر فکر و ذهن برخی از افراد جامعه بود که به همراه خدمت مزدوران خود فروخته داخلی، به آشوب و اغتشاش کشیده شد ولی باز هم اکثریت مردم بودند که با حضور خود، آتش فتنه را خاموش کردند و آگاهی اجتماعی و سیاسی خود را از شرایط نشان دادند. اکنون که ویروس کرونا در ایران نیز شایع شده، دشمنان تصور یک واکنش انتقادی همراه با اعتراض را از سوی مردم ایران تصور داشتند، آنها انتظار داشتند که مردم ایران به خاطر شرایط ایجاد شده، به فروشگاهها هجوم ببرند، با هم درگیر شوند، فروشگاهها را غارت کنند و از تصمیماتی که برای مقابله با ویروس کرونا اعمال شده سرباز بزنند. اما همه این واکنشها در کشورهای غربی به ویژه آمریکا اتفاق افتاد.
حتی برخی از اشخاص و کارشناسان پس از اتفاقاتی که با دخالت و فتنه انگیزیهای دشمنان در ایران افتاد، آن را به گسست اجتماعی و نافرمانی از سوی مردم تعریف کردند بدون آن که به نقش دشمن در آن آشوبها و اغتشاشات توجهی کنند و یا حتی به نقش اکثریت مردم ایران هنگامی که به میدان آمدند و بساط فتنه را جمع کردند اشاره ای نداشتند که این خود ضعف تحلیلی چنین افراد و جریانهایی را اثبات میکند. اکنون شکست توهم و توطئه استفاده در چارچوبی منفی از ظرفیت اجتماعی مردم ایران در بحران ویروس کرونا ، بر همگان آشکار شده و مقایسه نوع رفتار اجتماعی ایرانیان با دیگر جوامع به ویژه جوامع غربی میگوید که گسست اجتماعی در جوامع غربی به خاطر یک ویروس، بحرانی خطرناکتر از بحران کرونا برای آنها است. اما نباید از شرایط پساکرونا غافل شد، تبعات اجتماعی فروکش کردن یک بحران از زمان وجود بحران میتواند شدیدتر باشد و برای آن زمان باید تدابیر لازم اندیشیده شود تا از سوء استفاده دشمنان نیز جلوگیری کند. کار دولت، مجلس، قوه قضاییه و همه نهادهای حاکمیتی در پساکرونا بیشتر و حساس تر خواهد بود.
نویسنده: محمد صفری