جهان که زمانی درگیر خطر تروریسم بود طی ماههای اخیر با بحرانی ناشناخته به نام کرونا ویروس مواجه شده است. بحرانی که در کنار تلخیهای بسیار و قربانیان فراوانش دارای پیامدهایی خاص نیز میباشد که شاید مهمترین آن تغییر در ماهیت ساختار نظام بینالملل باشد. ساختاری که طی سه دهه اخیر آمریکا سعی داشته تا آن را ساختاری تک قطبی معرفی نماید اکنون با دگرگونی بزرگی به نام آشکار شدن فضاهای عمیق سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این کشور مواجه شده است. نکته قابل توجه در کنار تمام این مسائل و البته بحرانی جهانی کرونا، رفتارهای اخیر آمریکا با محوریت تقلا برای تمدید تحریم تسلیحاتی جمهوری اسلامی ایران است. براساس برجام پاییز امسال محدودیتهای تسلیحاتی ایران برداشته شده و ایران حق خرید و فروش سلاح در جهان را خواهد داشت. هر چند که آمریکاییها تلاش دارند تا چنان عنوان نمایند که این اقدام برای مقابله با دستیابی ایران به سلاح و ادوات نظامی صورت میگیرد اما حقیقت امر آن است که آمریکا نگران ورود ایران به بازار فروش سلاح است. جهانیان اذعان دارند که ایران در میان کشورهای برتر در تولید جنگ افزارهای نظامی و موشکی است که دامنه آن حتی به پرتاب ماهواره نظامی به فضا نیز رسیده است و لذا جمهوری اسلامی نیازی به خرید تسلیحاتی ندارد اما این توان را دارد که به عنوان یک فروشنده سلاح ایفای نقش نماید. بر این اساس آمریکا با طرح تمدید تحریمهای تسلیحاتی سعی دارد تا ایران را از منافع اقتصادی بازار تسلیحاتی جهان دور ساخته و مانع از آگاهی جهانی از ظرفیتهای عظیم دفاعی جمهوری اسلامی شود.
در کنار رفتارشناسی آمریکاییها یک نکته مهم دیگر نیز طرح است و آن نوع رفتار کشورهای اروپایی در برابر این طراحی آمریکاست. براساس قطعنامه ۲۲۳۱، از مهرماه امسال تحریمهای تسلیحاتی ایران برداشته میشود و اروپاییها نیز به عنوان بخشی از برجام باید این مهم را اجرا سازند. هر چند که خوشایند اروپاییها نیز نخواهد بود که جمهوری اسلامی وارد بازار فروش تسلیحات شود اما یک اصل مهم و حیثیتی در این سیاست مطرح است که هزینه و یا دستاورد آن برای اروپا بسیار بالاتر از هزینهها و یا دستاور اروپا از ورود یا عدم ورود ایران به بازار تسلیحاتی جهان است.
بحران کرونا این مهم را نشان داد که آمریکا از یک سو آن ابرقدرت ادعایی نیست و از سوی دیگر رفتارهای ضدبشری آمریکا نظیر سرقت وسایل پزشکی سایر کشورها و قطع تعهدات مالی آمریکا به سازمان بهداشت جهانی واهی بودن ادعاهای بشردوستانه این کشور را بیش از پیش آشکار کرده است. با توجه به این مولفهها میتوان گفت که اروپا اکنون بر سر دو راهی یک انتخاب قرار دارد. یک مسیر تقویت چند جانبه گرایی و مقابله با زیاده خواهی آمریکاست و مسیر دیگر کمک به یک جانبه گرایی آمریکا و همراهی با آن علیه سایر کشورها از جمله ایران است. انتخاب مسیر اول برابر با حفظ آبرو و کسب پرستیژ جهانی به عنوان بخشی از ائتلاف مقابله با رفتارهای غیراصولی آمریکاست و مسیر دوم برابر با تحقیر شدن نزد افکار عمومی به دلیل همراهی با آمریکایی است که منفور جهانیان شده است.
اروپایی که اکنون به عنوان همراه آمریکا با انتقادهای گسترده جهانی و البته بحرانهای داخلی مواجه شده، اکنون باید یکی از این مسیرها را انتخاب کند که آیا همراه جامعه جهانی خواهد بود و یا اینکه همچنان در توهم ابرقدرتی آمریکا، اشتباهات گذشته مبنی بر همراهی با آمریکا را تکرار خواهد کرد. رفتاری که البته تاثیری در اراده ایران برای تقویت توان دفاعیاش نخواهد داشت و رفتار اروپا صرفا به مرگ نهایی برجام منجر میشود که قطعا هزینههای سنگینی برای اروپا رقم خواهد زد.
نویسنده: قاسم غفوری