کشورهای جهان به چند دسته تقسیم میشوند، این دستهبندیها نوع تعامل و روابط بین دولتها و کشورها را تعیین میکند. اگر کشورهای جهان را به قدرتمند، وابسته و ضعیف تقسیم کنیم، یک گزینه دیگر باقی میماند، کشورهای مستقل.
تکلیف کشورهایی که خود را به واسطه سلطه بر کشورهای ضعیف جهان قدرتمند میپندارند روشن است، آنها در این چهار گروه کشورهای جهان، با دولتهای وابسته و کشورهای ضعیف روابط نزدیکی دارند. آنهایی که خود را قدرتمند میپندارند، کشورهایی را سرسپرده خود میکنند که از نظر شرایط سوق الجیشی و اقتصادی، مطلوب باشند تا بتوانند بهره کافی را از آنها ببرند. ضمن این که کشورهای سرسپرده به قدرتها علیرغم شرایط جغرافیای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، انگیزهای برای قدرت گرفتن و استقلال خود ندارند و حفاظت از خود را در قبال امتیازهای فراوان به کشورهای قدرتمند سپردهاند، نمونههایی این دست حکومتها را میتوان عربستان سعودی، بحرین، کویت و بسیاری دیگر از کشورهای دنیا همچون کرهجنوبی و ژاپن دانست.
سلطه آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی بر دولتها و حکومتهای وابسته تا اندازهای است که حتی روابط آنها با دیگر دولتها و کشورها بسته به رأی و نظر کشور قدرتمندی مانند آمریکا دارد.
کشورهای دیگری هم در دنیا وجود دارند که از هر لحاظ ضعیف هستند، چه از نظر وسعت جغرافیایی و جمعیتی، چه از نظر اقتصادی و نظامی، چنین کشورهایی در اکثر مواقع و شرایط نمیتوانند در معادلات منطقهای و جهانی تأثیرگذار باشند به همین خاطر در گوشهای از جهان به زندگی دشوار خود ادامه میدهند و آنها هم به گونهای تحت سیطره و نفوذ کشورهای قدرتمند قرار دارند.
تعامل چنین کشورهایی با جهان و دنیای اطراف خود بسیار ضعیف و کمرنگ است. شاید تاکنون نام برخی از کشورهایی که در سازمان ملل متحد هم عضو هستند و حق رأی هم دارند به گوشمان و به گوشتان نخورده باشد، اما وجود خارجی دارند.
اما کشورهای مستقل؛ این کشورها را هم میتوان به دو دسته تقسیم کرد، کشورهایی که به معنای واقعی کلمه مستقل هستند و تحت تأثیر و نفوذ قدرتها قرار ندارند و کشورهایی که تنها نام مستقل را یدک میکشند. این دولتها و کشورها شاید در سازمانهایی که کشورهای مستقل را شامل میشود عضو هم باشند اما در مواقع حساس نمیتوان روی آنها حساب کرد.
کشورهای مستقل دنیا کم نیستند. این کشورها میتوانند با اتحاد میان خود، یک جریان قدرتمند و تأثیرگذار را به وجود بیاورند، شاید بگویید گروه «نم» همین است اما کارکرد این گروه آن تأثیری که باید، ندارد و تنها به صدور بیانیه بسنده میکند و دیگر هیچ.
جمهوری اسلامی ایران یک کشور واقعاً و حقیقتاً مستقل است، استقلال باعث شده است تا کشورهای قدرتمند به ویژه آمریکا و کشورهای وابسته به خصوص کشورهای منطقه و همسایگان از این استقلال ناخشنود باشند و برای آن که جمهوری اسلامی مهار شود و تن به وابستگی بدهد، اقدامات بسیاری علیه آن انجام دادهاند.
جنگ، تهدید، تحریم و باز هم تهدید به حمله نظامی بخشی از توطئهها و دشمنیهایی است که سلطهگران علیه ایران اعمال کردهاند اما همچنان از رسیدن به خواسته خود عاجزند.
کشورهایی که استقلال سیاسی کامل دارند، مشکلاتی در روند تعامل با جهان هم پیدا میکنند، چرا که در مسیر خواسته آمریکا حرکت نمیکنند.
رئیس جمهور محترم روز گذشته در مجمع ملی سلامت از تعامل با جهان سخن گفت. موضوع و مسئلهای که همه کشورهای جهان آن را در دستور کار خود دارند و قصد آنها همواره گسترش روابط و تعامل با جهان است.
اما آقای رئیس جمهور طعنههایی را نثار برخی کرده است که تقابل با جهان را ترجیح میدهند به تعامل با جهان!
اگر در ایران چنین افرادی وجود دارند، بهتر است که با نام و نشان مشخص معرفی شوند، تا شائبهای هم در افکار عمومی ایجاد نشود، چرا که چنین افرادی با دیدگاه تقابلی صرف با جهان، برای جمهوری اسلامی غیر از زیان نفع دیگری نخواهند داشت.
اما نکته مهم در سخنان آقای روحانی در این است که، آیا ایران با جهان تقابل دارد یا جهان با ایران؟
جهانی که آقای رئیس جمهور در تعریف خود دارد، چه نوع جهانی است؟
آیا منظور آقای روحانی جهانی است که در تعریف غربی و آمریکایی آن میگنجد؟
ایران به عنوان یک کشور مستقل انقلابی، ۳۸ سال است تلاش کرده روی پای خود بایستد و استقلال خود را با تعامل با جهان حفظ کند، بدون این که خللی در نظم جهانی ایجاد کند.
آیا اکنون که جمهوری اسلامی ایران بر سر موضوع فعالیتهای هستهای صلحآمیز خود به توافق رسیده، کوتاه آمده و تعهدات خود را اجرا میکند، جهان مورد نظر که در چند کشور همچون آمریکا، انگلیس و ... خلاصه میشود، تعامل خود را با ایران بهبود بخشیدهاند؟
تاکنون چند رئیس دولت کشورهای غربی- اروپایی به ایران آمده و رفتهاند؟ نتیجهای که از سفر آنها به ایران به دست آمده چیست؟ آیا به غیر از امضای چند تفاهم نامه دستاورد دیگری هم داشته است؟
همگان معنی تفاهمنامه و قرارداد را به خوبی میدانیم. تفاهمنامه هیچگونه ضمانت اجرایی ندارد و نمیتوان روی آن حساب کرد.
آیا اروپا اکنون تعامل خود را با ایران اصلاح کرده است؟
تعامل با جهان ویژگیها و شرایط خاصی دارد. اگر قرار بر این باشد که تعامل باعث وابستگی، بدون رعایت احترام متقابل، بدون عزت و سربلندی جمهوری اسلامی ایران باشد، این تعامل یکطرفه خواهد بود و سود آن را هم طرف مقابل خواهد برد.
احترام، عزت، رعایت حقوق یکدیگر، منفعتطلب یکطرفه نبودن، بدون خدعه و نیرنگ همراه با سود متقابل، یک تعامل میان دو طرف را شکل میدهد. اگر کسی با چنین تعاملی مخالف باشد و چوب لای چرخ آن بگذارد یا خائن است یا نادان، ضمن این که در دنیای کنونی با وجود گرگهایی همچون آمریکا باید دست روی زانوی خود گذاشت و بلند شد و ایستادگی کرد. تا زمانی که به داشتههای خود باور نداشته باشیم، باید هم از کود و سم غیر استاندارد استفاده کنیم.