اخیرا خبری تلخ در فضای مجازی منتشر شد که حاکی از یک بازی بچهگانه از نوع اشرافی آن در خیابانهای اصفهان بوده که نتیجه فاجعهآمیز آن مرگ یک جوان بوده است. بامداد روز پنجشنبه ۲۶ خردادماه سالجاری تصادف یک دستگاه پورشه با پراید در اصفهان منجر به مرگ راننده پراید شد. بررسیهای بیشتر پلیس نشان داد که خودروی پورشه که ظاهراً در حال کورس بوده از مسیر منحرف شده و در تصادف با سواری پراید حادثهای خونین را رقم میزند. راننده این خودروی لاکچری پسری جوان بود که بعد از حادثه از محل متواری میشود.
پلیس از بازداشت وی خبر داده و اخبار غیررسمی از نداشتن گواهینامه او حکایت دارد. اما موضوع قابل تامل در این حادثه برخورد بسیار عجیب و وقیحانه دختری جوان است که ظاهراً نسبتی با راننده پورشه داشته و عربدهکشان از قصد پلیس برای انتقال خودرو میلیاردیاش به پارکینگ شکایت میکند و وقتی به او میگویند راننده پراید در این حادثه کشته شده و در واقع آدم کشتهاند میگوید: «کشتیم که کشتیم! دیهاش را میدهیم!» گستاخی این دختر و عدم پشیمانی از به کشتن دادن یک جوان دیگر در جای خود یک نوع خطر جدی اجتماعی - امنیتی را هشدار میدهد. سخنان بیشرمانه این دختر که با نادیده گرفتن مرگ یک جوان به طور بیرحمانهای با پول ارزشسنجی میکند و وقیحانه بیان میکند که پول دیه فرد فوت شده را میدهد یکی از مواردی است که زنگ خطر بزرگ اجتماعی - امنیتی را به صدا در میآورد. در برخی از اخبار شبکههای اجتماعی آمده است که دختر صاحب هر دو خودرو پورشه بوده است و ظاهرا پدرش از جمله متمولین و بنگاهداران خودرو در اصفهان است و مسابقه ثروت را وی به همکاری پسر جوان راه انداخته است. وقوع چنین مسئلهای در چند سال پیش سبب تذکر جدی رهبر معظم انقلاب به نیروی انتظامی و پلیس شد. رهبر انقلاب اسلامی جولان دادن برخی جوانهای سرمستِ غرورِ ثروت با خودروهای گرانقیمت در خیابانها را یکی دیگر از مظاهر ایجاد ناامنی روانی در جامعه برشمردند و تأکید کردند: «نیروی انتظامی باید برای ابعاد مختلف ناامنی برنامه داشته باشد و با آنها مقابله کند.» اما حالا بعد از چند سال با وضعیت فاجعهآمیزتری شاهد چنین جولان ثروت آقازادههای پولدار در خیابانها هستیم. حالا یک احساس ناامنی اجتماعی از سر این جولانها در جامعه ایجاد میشود. وقاحت این دختر از نوعی مال خود دانستن خیابانها و حتی جان آدمها برای یک لحظه لذت حکایت دارد. این درحالی است که محیط عمومی از لحاظ حقوقی تعریف خاص خود را دارد و حد و تعریف آزادی نیز در فضای حقوقی تا جایی است که به حقوق، امنیت و آزادی فرد دیگر لطمهای وارد نشود. اما سرمایهداری و اشرافیگری نوکیسه طوری رفتار میکند که همه چیز حتی خیابانها و جان افراد ارزشی ندارد و میتوان با پول آنها را خرید؛ این درحالی است که فضای عمومی اینچنین قابل خرید و فروش نیست و افراد در هر طبقه مالی که باشند باید حقوق دیگران را رعایت کنند و احترام گذاشتن به دیگران در هر طبقه و رده مالی که باشند حقوق شهروندی محسوب میشود. در اینجا شاهد نوعی استاندارد دوگانه و دوقطبی کاذب حقوق شهروندی درجه یک و درجه دو در رفتار این دختر متمول هستیم که این نوع نگاه باید برخورد جدی صورت گیرد. از سوی دیگر شاهد نوعی نگاه خشونتطلبانه نسبت به هم نوع در کلام این دختر هستیم که احساسات افکار عمومی را به شدت جریحهدار کرده است. اینکه یک دختر اینگونه در مورد مرگ یک جوان سخن بگوید و پول پدرش را به رخ بکشد و حتی اجازه بردن ماشین به پارکینگ را ندهد، به نوعی زنگ خطر در حوزه فروپاشی ارزشهای اجتماعی لااقل در یک طبقه و بخش جامعه را به صدا در میآورد که به نظر میرسد رسانهها و خصوصا جامعهشناسان بایستی به این مسئله ورود پیدا کرده و برای بررسی و آسیبشناسی آن اقدام کنند. مشکل مهمتر این نوع نگاه بالا به پایین در مورد قانون و انسانیت است که همه چیز را میشود خرید. نوعی اشرافیت نوکیسه که حالا سعی دارد با پول همه چیز از جمله جان انسان، قانون، فضای عمومی و... را خریداری کرد و هیچکس نمیتواند به این موضوع معترض شود. متاسفانه احساس ناامنی اجتماعی کنار پولدارها برای شهروندان دیگر یک فوبیای جمعی بدل شده است. اغلب افراد این طنز تلخ و واقعی را بیان میکنند که کنار پورشه میلیاردی رانندگی کردن سخت است و اگر تصادفی صورت گیرد فرد خاطی بایستی ماشین و همه اموال و دارای خود را برای جبران خسارت به فرد پورشهسوار تقدیم کنند.
حالا هر کورسی که آقازادهها در خیابانهای شهر بگذارند را بایستی به عنوان یک کورس مرگ تلقی کرد. انسانها هم در این کورس مرگ اگر جانشان را از دست بدهند، مشکلی وجود ندارد چراکه پولدارها با پول خود همه چیز را حتی جان انسانها و خیابانهای عمومی را میخرند اما چیزی که به طور کلی در این راه تلف میشود امنیت و احساس امنیت برای شهروندان است. از اینروست که قوه قضاییه و نهادهای مذکور بایستی به طور ویژهتری به این ماجرا ورود پیدا کنند و برای جلوگیری از موارد اینچنینی اقدام درخور توجه و جدی انجام دهند.
نویسنده: امیر حمزهنژاد