نفرات برتر کنکور از مدارس خاص و غیردولتیها هستند و باز هم جای مدارس دولتی خالی است اما این آمار هشداری است نسبت به نظام طبقاتی آموزش کشور که حالا دانشگاهها و رشتههای برتر را هم از آن طبقات خاص جامعه می کند.
وقتی میگوییم تلاش برای ارزانتر تمام شدن ادارۀ آموزش و پرورش، این حرف، مدارس دولتی را هدف قرار داده است و نابرابری آموزشی را بازتولید میکند. قربانی این ماجرا، دانشآموزان طبقات پایینتر جامعه هستند، حالا باید مصداق عینی آن را با انتشار نتایج کنکور مشاهده کرد و امسال نیز همانند سالهای قبل با اعلام اسامی نفرات برتر کنکور ۹۸ یکبار دیگر اثبات شد که تمام آنها، دانشآموزان مدارس خاص از از سمپاد تا نمونه دولتی یا غیردولتی هستند و باز هم دست مدارس دولتی خالی است.
میتوان گفت که بیش از ۷۰ درصد رتبههای برتر کنکور امسال در رشتههای ریاضی، تجربی و انسانی دانشآموزان مدارس سمپاد هستند، سهم غیردولتیها ۱۴ درصد و نمونه دولتیها ۱۳ درصد است؛ ۴۶ درصد نفرات برتر کنکور سراسری امسال تهرانی هستند، کمترین تعداد تهرانیها در رشته علوم تجربی و بیشترین تعداد در رشته هنر است البته این آمار مربوط به ۱۰ نفر اول رشتههای ریاضی و فنی، علوم تجربی، علوم انسانی و ۵ نفر اول رشتههای هنر و زبان است. اما آنچه در این ماجرا میتوان به آن پرداخت، دستهبندیهای مختلف مدارس و جداسازی دانشآموزان، تأثیر آن در بازتولید نابرابری آموزشی و در نهایت ناکام ماندن دانشآموزان از طبقات پایینتر جامعه در چرخه رقابت و ورود به دانشگاهها و رشتههای برتر است.
"به تازگی یونسکو به دولتها توصیه کرده است بین ۴ تا ۶ درصد تولید ناخالص داخلی و ۱۵ تا ۲۰ درصد بودجۀ عمومی را به آموزش عمومی اختصاص دهند اما وضعیت ایران بدین صورت است که ۱.۵ تا ۲ درصد تولید ناخالص داخلی و ۱۰ درصد بودجه عمومی دولت به آموزش و پرورش اختصاص دارد.
پرداخت از جیب خانوادهها در تأمین مالی آموزش عمومی بهطور متوسط ۲۰ درصد است؛ این نسبت در کشورهای پردرآمد حدود ۱۸درصد و در کشورهای کمدرآمد حدود ۳۳ درصد برآورد شده است؛ براساس پایینترین برآوردها، سهم پرداخت از جیب خانوادههای ایرانی (صرفاً شهریهای که به مدارس دولتی و غیردولتی میپردازند) از مجموع هزینههای آموزش و پرورش حدود ۳۳ درصد است."
تمام این شرایط در حالی است که مسئولان آموزشوپرورش بر این باورند که آموزشوپرورش در کشور گران اداره میشود(؟!) و سیاستگذاریها در مسیر ارزانکردن هزینههای اداره آموزشوپرورش تعیین میشود از سوی دیگر برنامهریزیهای اشتباه در سالهای اخیر علاوه بر چند دسته کردن مدارس، بار هزینههای آموزش را به دوش خانوادهها انداخته است. مثلاً مدارس دولتی به دستهبندیهای مختلفی همچون سمپاد، نمونهدولتی، هیئتامنایی تقسیم میشوند و در کنار آن مدارس غیردولتی و انواع مدارس وابسته به نهادها و بخشهای مختلف را هم باید در نظر گرفت.
در چنین شرایطی دانشآموزان مستعد از مدارس دولتی گلچین شده و به مدارس خاص هدایت میشوند که به بهانه دریافت شهریه بالاتر خدمات آموزشی بیشتری ارائه میدهند جالب آنکه معلمان برتر هم سهم این مدارس میشوند، حالا تصور کنید دانشآموزی ۱۲ سال دوران تحصیلش را در در مدارس دولتی گذرانده است و حالا باید در آزمون کنکور با دانشآموزانی رقابت کند که در این سالها به لحاظ آموزش شرایط ویژهای را در مدارس خاصشان داشتند، اساسا میتوان این شرایط را برابر دانست؟!ادامه چنین شرایطی نه تنها به کیفیت آموزش لطمه زده است بلکه به نابرابری اجتماعی هم دامن میزند، مصداق بارزتر این موضوع را "عادل برکم" معلم به ما توضیح میدهد:
ادامه این وضعیت باعث شده که حالا یکی از شاخصهای شکاف طبقاتی در جامعه ما مسئله "آموزش" باشد تا جایی که براساس برخی بررسیها البته در سال ۹۶ میزان نابرابریهایی که در هزینههای آموزش بین خانوادههای دهک بالا و دهک پایین وجود دارد حدود یک به پنجاهوسه است یعنی دهک ثروتمند ۵۳ برابر دهک فقیر، برای آموزش فرزندش هزینه میکند حالا تصور کنید در چنین شرایطی رقابت برای موفقیت در ورود به دانشگاهها و رشتههای برتر یکسان خواهد بود؟!
تنوع مدارس و بالتبع کمتوجهیها به مدارس دولتی و افت شاخصهای کیفی در آنها، نتایج خود را در مواقعی همچون اعلام نتایج کنکور به خوبی نمایان میکند و در این میان تلاش دولت برای ارزانتر تمامشدن ادارۀ آموزش و پرورش هم مدارس دولتی را هدف قرار داه است، وضعیتی که حالا دانشآموزان مدارس دولتی را در رقابتی نابرابر قرار داده است و عجیب آنکه اوضاع کیفی مدارس دولتی مدتهاست در سرازیری افت قرار گرفته است و عجیبتر آنکه این اوضاع، حساسیت هیچکدام از مسئولان را جلب نمیکند اما از این وضعیت نباید تجب کرد چرا که تقریباً فرزندان هیچ یک از مسئولان در مدارس دولتی عادی تحصیل نمیکنند!!