مادرم یه مادر نمونه بود
مادرم عاشق اهل خونه بود
مادرم سلطان مهربونی بود
مادرم مادر خوش زبونی بود

مادرم با اخم و تخم بیگانه بود
مادرم شادی آشیانه بود
مادرم اسم ها رو خوب صدا میکرد
دلشو با همه آشنا میکرد

مادرم نوه شو خیلی دوست می داشت
نوه دختر یا پسر، فرقی نداشت
می گفت هدیه خدا هر چی باشه
توی قلب پدر و مادر جا شه

اما روی سخنم با جووناس
جوونای خوبی همچون گل یاس
خوش به حال شما که مادر دارید
توی دنیا هیچ چیزی کم ندارید

قدر مادر بدونید تا می تونید
بوسه بارانش کنید تا می تونید
هنوزهم دلتنگ مادرم میشم
از ته دل آه حسرت می کشم

کاش مادر یه شب بیاد به خواب من
تا کمی کم بشه اضطراب من
بگو«سیرنگ»ببوسید مادرا رو
ببوسید هدیه خوب خدا رو

^{کربلایی سیرنگ احمد زاده - مداح و شاعر اهل بیت (ع)}