علي تتماج: به رغم آنكه كشورهاي غربي با صدور قطعنامه 1929در شوراي امنيت سازمان ملل و اجراي طرح نخ نما شده تحريمهاي يك جانبه به زعم خود به دنبال متوقف سازي فعاليتهاي صلح آميز هستهاي ايران ميباشند ، اما مواضع و پاسخهاي قاطع جمهوري اسلاميايران و جامعه جهاني به اين تحركات، غرب را به حركت در مسير ديگري وادار ساخته است. هر چند كه غرب همچنان بر سياست سوخته چماق و هويج تأكيد دارد و اتحاديه اروپا نيز در نشست روز دوشنبه خود در همسويي با آمريكا از اعمال تحريمهاي يك جانبه عليه ايران سخن گفت ، اما پس از اعلام مواضع جمهوري اسلاميايران براي گفتوگو با 1+5 با پيش شرطهاي مطرح شده از سوي ايران ، كشورهاي اروپايي بر آغاز مذاكره با ايران تأكيد كردند. استقبال اشتون، وزير خارجه اتحاديه اروپا از مذاكره با سعيد جليلي دبير شوراي امنيت ملي جمهوري اسلاميايران و نيز تاكيد اتحاديه اروپا بر لزوم آغاز مذاكرات در اين چارچوب ميباشد. هر چند كه غربيها در سايه اين رويكرد همچنان طرح نخ نما شده تحريم را مورد تأكيد قرار ميدهند تا چنان وانمود كنند كه با اين تحركات ميتوانند مذاكرات آينده را در جهت مورد نظرشان هدايت كنند، اما در مواضع آنها در قبال اصل مذاكره چند نكته قابل توجه است. 1) غرب به رغم جنجال آفرينيهاي سياسي و رسانهاي نتوانست قطعنامه 1929و حتي تحريمهاي يك جانبه را اجرايي سازد به گونهاي كه به دليل اعتراضهاي جهاني به اين اقدامات، عملاً اروپا در برابر يك رسوايي بين المللي قرار گرفت به ويژه اينكه ايران نيز حاضر به عقب نشيني از مواضع به حق خود در دست يابي به حقوق هستهاياش نشد. جالب توجه آنكه حتي در اتحاديه اروپا با اين قطعنامه و تحريمهاي يك جانبه عليه ايران مخالفت و آن را برابر با تحريم اروپا عنوان كردند. آنها تاكيد كردند كه عبور از جايگاه اقتصادي ايران بويژه در حوزه انرژي امكان پذير نميباشد بويژه اينكه اين دوري برابر با صف بندي جهان اسلام در برابر غرب و در حمايت از ايران است. 2) اروپاييها دريافتهاند كه عقب نشيني از مذاكره برابر با ورود بازيگران جديد به صحنه است كه عملاً نقش آنها را در حاشيه قرار ميدهد، چنانكه تركيه و برزيل با حضور در پرونده هستهاي ايران اين امر را اجرايي كردند كه نمود آن را در نشست سه جانبه آنكارا با حضور وزراي خارجه ايران ، تركيه و برزيل ميتوان مشاهده كرد. غرب از تكرار اين روند در ساير تحولات جهاني و در نهايت حضور بازيگران جديد در معادلات بين المللي در هراس است ، براي در حاشيه قرار دادن ساير كشورها به هر ابزاري متوسل ميشود، چنانكه رد بيانيه تهران - ايران ، برزيل و تركيه براي تأمين سوخت راكتور تحقيقاتي پزشكي تهران - از سوي غرب در اين چارچوب بوده است. 3) غرب براي جلب رضايت روسيه و چين در برابر ايران هزينههاي بسيار سنگيني پرداخت، به گونهاي كه مسكو و پكن بيشترين امتياز را از غرب دريافت كردند. جالب توجه آنكه همين كشورها در نهايت با اعمال تحريمهاي يكجانبه عليه ايران مخالفت كرده و بر ادامه همكاري اقتصادي ، سياسي و حتي نظاميبا ايران تأكيد كردند. اروپا ديگر توانايي پرداخت امتيازات به اين كشورها را ندارد بويژه اينكه اين امتيازدهي به كاهش نقش اروپا در عرصه جهاني منجر ميشود. 4) همگرايي اروپا با آمريكا در برابر حقوق هستهاي ملت ايران ، اروپا را بار ديگر با رسوايي عدم استقلال و ابزار بودن در دستان آمريكا مواجه ساخت. اين مسئله در حالي هزينههاي سنگيني را براي اروپا در برابر افكار عموميبه همراه داشته كه اين كشورها با رويكردهاي جديدي نظير تأكيد بر مذاكره، سعي در اعلام استقلال از آمريكا را دارند هر چند كه اصرار آنها بر اعمال تحريمهاي يكجانبه عليه ايران همچنان نشانگر سرسپردگي آنان به آمريكا است. 5) غرب به خوبي دريافته است كه نه توان تحريم ايران را دارد و نه ميتواند اقدام نظاميرا عليه جمهوري اسلاميايران اجرا سازد. بر اين اساس يك راه بيشتر در پيش روي ندارد و آن اصل مذاكره است هر چند كه در اين مسير نيز جز پذيرش پيش شرطهاي ايران چارهاي ندارد هرچند كه با برخي هوچيگريها برآنند تا بر ناكامي خود در اين عرصه سرپوش گذارند. با توجه به آنچه ذكر شد ميتوان گفت كه اروپا با يك بحران تصميم گيري مواجه است كه براي خروج از آن جز رويكرد به مذاكره با جمهوري اسلاميايران گزينهاي در پيش روي ندارد چرا كه عدم پذيرش حقوق هستهاي ملت ايران و استمرار سياستهاي سوخته تحريم و تهديد، صرفاً هزينه تراشي براي اروپاست كه رسواييهاي جهاني براي آنها به همراه دارد. لذا آنها اجباراً بايد در مسير تعامل با ايران آن هم با پيش شرطهاي ايران قرار گيرند هر چند كه در ظاهر با تهديد و ادعاهاي واهي براي سرپوش نهادن بر ناكاميهاي خود در برابر ملت ايران تلاش ميكنند.