اسماعيل فتحي: برنامه هستهاي ايران در كنار همه فعاليتهاي سياسي جمهوري اسلامي طي سي سال گذشته پس از وقوع انقلاب اسلامي تبديل به معضلي براي مدعيان قدرت در جهان شده است؛ مدعياني كه معتقدند دستيابي كشوري كه در دايره قدرت آنها قرار ندارد قدرت آنها را دچار تزلزل خواهد كرد و اين ادعا در حالي مطرح ميشود كه جمهوري اسلامي با اجازه بازرسي به بازرسان آژانس طي دورههاي قبلي سلامت فعاليتهاي هستهاي خود را به نمايش گذاشته است. از سويي در اختيار داشتن سلاحهاي اتمي از سوي قدرتهاي مخالف با برنامه هستهاي ايران موضوع ديگري است كه مورد توجه قرار گرفته است، افزايش فشارهاي بينالمللي عليه جمهوري اسلامي كه با آغاز فعاليتهاي هستهاياش مصادف شد، موضوعي بود كه اهميت اين مساله را براي غرب و به خصوص ايالات متحده با وضوح بيشتري به نمايش گذاشت؛ قطعنامههاي پي در پي شوراي امنيت سازمان ملل به همين منظور صادر ميشد كه بازدارندهاي در قبال فعاليتهاي صلح آميز هستهاي ايران باشد. اگرچه به اذعان تحليلگران مسائل سياسي و بينالمللي پرونده هستهاي ايران تنها موضوعي سياسي بود كه براي اعمال فشارهاي سياسي به جمهوري اسلامي از سوي غرب و ايالات متحده مدنظر قرار گرفت اما آنها با پافشاري و ادعا بر تلاش ايران براي دستيابي به سلاحهاي هستهاي همچنان هدف اوليه خود را كه همان تعليق كامل فعاليتهاي هستهاي است دنبال ميكنند؛ ارجاع پرونده هستهاي ايران از آژانس بينالمللي انرژي اتمي به شوراي امنيت سازمان ملل در همين راستا ارزيابي شد، اين در حالي است كه آژانس بينالمللي انرژي اتمي تنها مرجع صلاحيت دار براي بررسي پرونده هستهاي ايران است. برگزاري نشستهاي مختلف تحت عنوان مذاكرات ايران و 1+5 – اعضاي اصلي شوراي امنيت سازمان ملل به اضافه آلمان – براي اقناع جمهوري اسلامي به تعليق كامل فعاليتهاي هستهاي با ادامه فعاليتهاي هستهاي از سوي جمهوري اسلامي عليرغم تصويب قطعنامههاي پي در پي سازمان ملل و تحريمهاي داخلي برخي از كشورها در كنار نظارت كامل بازرسان آژانس مواجه شد و اين به معناي شكست كامل سياستهاي فشار و تحريمهاي غرب در برابر ايران بود. ادامه مذاكرات كه هر از گاهي با ركود روبرو ميشد به منظور اقناع ايران همچنان ادامه داشته است اما بيداري اسلامي در كشورهاي عربي به طور كلي براي مدتي پرونده هستهاي ايران را به وادي فراموشي كشاند؛ غرب و آمريكا و رژيم صهيونيستي در تلاش براي ادامه حيات در منطقه استراتژيك خاورميانه به طور كلي از موضوع هستهاي ايران به دور افتادند، اما منافع از دست رفته آنها در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا موجب شد كه بار ديگر با طرح موضوع هستهاي ايران افكار عمومي را از موضوع اصلي در جريان منحرف كنند. در كنار فشارهاي هستهاي بر ايران ادعاي واهي دخالت جمهوري اسلامي در امور داخلي كشورهاي در حال تحول جريان تازهاي بود كه تبديل به دستاويز غرب در جريان بيداري اسلامي شد؛ اتهام به ايران به دخالت در امور داخلي كشور شيعه نشين و در حال تحول بحرين و پس از آن اتهام به سركوب اعتراضات در سوريه به عنوان كشور هم پيمان استراتژيك جمهوري اسلامي غرب را به تحرك تازهاي در مسائل خاورميانه و موضوع هستهاي ايران واداشت. اين در شرايطي است كه به اذعان اكثريت تحليلگران غربي و بينالمللي دست عوامل خارجي در اعتراضات سوريه آشكار است؛ بدون شك ردپاي آمريكا و رژيم صهيونيستي پررنگترين اثر از دخالتهاي خارجي در اين اعتراضات است، موضوعي كه مقامات اين كشورها در عين نفي كردن اين موضوع شدت سركوبها را به جمهوري اسلامي نسبت ميدهند. با اين وجود در اخبار روز گذشته آمده بود كه انديشكده هريتيج در تحليلي از برنامه هستهاي ايران و قيامهاي اخير در كشورهاي عربي به دولت اوباما پيشنهاد ميدهد از فرصتهاي پيشآمده در منطقه خاورميانه استفاده كرده با تغيير حكومت در سوريه مانع پيشرفت برنامه هستهاي ايران شود. به گزارش فارس، انديشكده "بنياد هريتيج" در گزارشي به قلم "كلي ماجيو" مينويسد: گسترش تسليحات هستهاي يكي از مهمترين چالشهايي است كه آمريكا امروزه با آن روبهروست. دستيابي ايران به توان هستهاي تنها به زمان نياز دارد. ايران بهرغم تحريمهاي بينالمللي كه به هدف مجبور كردن اين كشور به دست كشيدن از فعاليتهاي هستهاياش اعمال شد، تجهيزات مختلف لازم براي يك كلاهك هستهاي را آزمايش كرده است. خطر مستقيمي كه در اثر دستيابي ايران به سلاح هستهاي ايجاد ميشود نتيجه مسابقهاي تسليحاتي خواهد بود كه در خاورميانه به وجود ميآيد و كشورهاي ديگر نيز براي حفاظت از خود در برابر حمله ايران دست به توليد سلاح هستهاي ميزنند. تهديد هستهاي ايران ديگر اين نيست كه يك كشور به سلاح هستهاي دست يابد بلكه خطري است كه از سوي چندين كشور ايجاد خواهد شد. كنگره آمريكا سال گذشته تحريمهاي جامع عليه ايران، قانون پاسخگويي و تحريم و قانون 2194 را تصويب كرد تا از سياست آمريكا در جلوگيري از دستيابي ايران به تسليحات هستهاي حمايت كند. آمريكا و جامعه جهاني ايران را به نقض تعهداتش متهم ميكنند. اما آيا آنها ديگر كشورها را وادار به كمك نكردن به ايران در دور زدن تحريمها مجبور ميكنند؟ اين انديشكده در ادامه تحليل خود نوشته است؛ايران مهمترين متحد خود در خاورميانه را در سوريه يافته كه اتفاقا اين كشور هم در فهرست كشورهايي قرار دارد كه آژانس بين المللي انرژي اتمي به آنها نگاهي ويژه دارد. آمريكا بايد از فرصت راهبردي كه بهار عربي ايجاد كرده براي از بين بردن اتحاد ميان ايران و سوريه استفاده كند. از آنجايي كه نيروهاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در حال كمك به نيروهاي امنيتي بشار اسد، رئيس جمهوري سوريه براي سركوب شورشيان اين كشور است، دولتي كه پس از اسد به وجود بيايد احتمالاً روابط سردي را با ايران خواهد داشت. بيزاري از ايران در منطقه ميتواند با كاهش توان هستهاي ايران منافع آمريكا را تامين كند. درگيريها در سوريه به آمريكا فرصت مهمي ميدهد تا با مخالفان سوري عليه يك ديكتاتوري سركوبگر متحد با ايران كه يكي از مهمترين حاميان تروريسم است، براي دستيابي به آزادي متحد شود. اين مسئله همچنين فرصت تقويت روابط با تركيه را فراهم ميكند. دولت تركيه به صورت علني خشونت استفاده شده عليه گروههاي مخالف سوري را محكوم كرده و در صورتي كه حكومت اسد ساقط شود، منافع انسان دوستانه و راهبردي مشتركي را با آمريكا دارد و اعلام كرده است كه بايد دولتي دموكراتيك در سوريه ايجاد شود. آمريكا بايد يك متحد مهم در تركيه بيابد تا بتواند دموكراسي را در منطقه توسعه دهد. در حالي كه ايران به موفقيت در اهداف هستهاياش نزديك ميشود، آمريكا نيز در حال بررسي گزينههاي خود است كه شامل استفاده از نيروي نظامي براي از بين بردن اين تهديد ميشود. بايد با نقشههاي سلطهگرانه ايران با افزايش اصلاحات و احتمالا تغيير حكومت در سوريه به منظور ارتقاي بيشتر منافع آمريكا در توسعه دموكراسي، صلح، حقوق بشر و توسعه اقتصادي در خاورميانه مقابله كرد. از همه مهمتر، دولت اوباما بايد هزينه عدمتوقف برنامه غنيسازي هستهاي ايران را بالاتر برده و مجازاتها عليه كشورها و نهادهايي را كه از تلاشهاي هستهاي ايران حمايت ميكنند، افزايش دهد. دولت آمريكا اكنون و تا زماني كه هنوز فرصت منزوي كردن ايران و جلوگيري از رقابت تسليحاتي در خاورميانه را دارد بايد عمل كند. دولت اوباما بايد اين نكته را روشن كند كه آمريكا كاملا به جلوگيري از دستيابي ايران به اهدافش متعهد است. بررسي دقيقتر اين تحليل بدون شك دست دخالت آمريكا و غرب در مسائل داخلي سوريه را رو ميكند، مقامات غرب و آمريكا در عين انكار دخالت در مسائل سوريه و تلاش براي براندازي اسد، خود به اين موضوع اذعان ميكنند كه در پي اعمال فشار بر سوريه و تاثيرگذاري بر مسائل اين كشور هستند، تحولات سوريه اگر مورد تحليلهاي جزئيتر قرار گيرد نشانههاي آشكار از دخالت در آنها ديده ميشود، خواه اين دخالت به منظور براندازي اسد باشد يا اعمال فشارهاي بيشتر بر ايران؛ موضوع دخالت غرب و آمريكا را به اثبات ميرساند. در عين حال اذعان به اين مساله كه درگيريها در سوريه به آمريكا فرصت مهمي ميدهد تا با مخالفان سوري عليه يك ديكتاتوري سركوبگر متحد با ايران كه يكي از مهمترين حاميان تروريسم است، براي دستيابي به آزادي متحد شود، نقش غرب و آمريكا را در تحولات و اغتشاشات سوريه نشان ميدهد، دخالتهايي كه آنها سعي دارند با تمام توان تقصير آن را به گردن جمهوري اسلامي به عنوان دوست و متحد ديرين كشور سوريه بيندازند.