هنوز پیگیر گرفتن پاسخ سوالاتمان درباره لغو قراردادهای تسلیحاتی با امریکا، بازگرداندن هواپیماهای جنگی و لغو خرید تجهیزات پیشرفتهای چون آواکس و اف-۱۶ بودیم، هنوز داشتیم تلاش میکردیم که درباره این بدانیم که آیا دسیسهای پشت ضرر میلیاردی لغو قرارداد و تحویل هواپیماها به اسرائیل و عربستان به جای ایران بوده یا نه؛ که خبر فوت ابراهیم یزدی رسید.
ابراهیم یزدی کسی که با امام خمینی(ره) از فرانسه به ایران آمد و عنوان نخستین وزیر خارجه جمهوری اسلامی را دارد، به قدری تصمیمات سوال برانگیز در مدت کوتاه فعالیت خود دارا بود که میتوانست به اندازه تاریخ انقلاب مهم باشد، به عنوان مثال برایمان مهم بود که از او بپرسیم تا بدانیم چه کسی به یزدی گفت که قراردادهای سنگین نظامی را که خسارات فراوانی برایمان به دنبال داشت با امریکا لغو کند، برایمان مهم بود که بدانیم آیا امروز از تصمیماتی که در اوج نیاز کشور به تجهیزات نظامی گرفته است راضی است یا نه؟!
برایمان مهم بود بدانیم بیتجربگی، دسیسه اطرافیان یا احیانا خیانت به انقلابیون کدامیک باعث شد که شاهد تصمیماتی باشیم که توان نظامیمان را در مواجهه با رژیم بعث کم کرد و هزاران جوان شهید روی دستمان گذاشت؛ اما انگار خود یزدی تمایلی به پاسخگویی به افکار عمومی نداشت چراکه چندبار تلفنی از عدم تمایل به مصاحبه گفت و یکبار هم که حضور در نمایشگاه مطبوعات سوالاتمان را پرسیدیم برافروخته شد و بیپاسخ ترکمان کرد! یزدی شخصیتی که مانند هر فردی دارای زوایای مثبت و منفی است میتوانست با انتخاب راه پاسخگویی و روشنگری در افکار عمومی تجربهای جدید را در اختیار نسل جوان انقلاب قرار داده و با بیان حقیقتِ زمان مسئولیتش؛ چشم آنها را به انتخابهایی که تبعات ناخوشایندی را ممکن است برایشان به ارمغان آورد باز کند. اما او راه سکوت و حضور در محافل دوستانهای را برگزید که به دلیل تفکرات و نظراتش تحسینش میکردند، او نخواست راه حضور در محافل عمومی و منتقدان را پیش گیرد تا حداقل از عقایدی که فکر میکرد صحیح است دفاع کند و منتقدان را متقاعد کند.
یزدی با هزاران چرا و نقد و رازهای سر به مُهر رفت تا اجازه دهد افکار عمومی براساس حدس و گمان خودشان او را قضاوت کنند و حقیقت اتفاقات و زندگی و تصمیماتی را که او گرفت خودشان حدس بزنند و این یعنی او اجازه داد که هر کسی براساس ذهن شخصیاش به قضاوت ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه دولت موقت بپردازد و درباره خوب و بد بودن کارهایش اظهارنظر کند.
درست است که ابراهیم یزدی از دنیا رفته و نمی تواند با خواندن مطالب ما نظرش درباره پاسخگویی به افکار عمومی تغییر کند اما این مطلب میتواند تلنگری بر دیگر مسئولان مملکتی باشد که نهایت مسیری را که یزدی در عدم پاسخ به مردم برگزید؛ مشاهده میکنند. این مطلب تذکری است برای همه مسئولانی که تمایلی به قضاوت اشتباه افکار عمومی ندارند و میخواهند از عمق تصمیماتی که حتی تبعات نابهجا بر جای گذاشته بگویند تا مردم را به قضاوتی ناعادلانه درباره خدماتشان وا ندارند، تا دوباره شاهد دفن رازهای سر به مُهر نشویم.
نویسنده: سوشیانت آسمانی