سرانجام پس از ماهها رایزنی سرانجام میان اتحادیه اروپا و انگلیس بر سر برگزیت یا همان خروج انگلیس از اتحادیه اروپایی توافق حاصل شد. بر اساس گزارشهای منتشره در نهایت تصمیم بر این شد تا سال ۲۰۱۹ انگلیس خروجش از اتحادیه نهایی شود و عملا از چرخه اروپای واحد خارج شود. این توافق در حالی صورت گرفته که یک سوال اساسی مطرح است و آن اینکه چرا انگلیس از اتحادیه خارج و چرا اروپا با آن موافقت کرد؟
بررسی کارنامه برگزیت نشان میدهد که دولتمردان انگلیس با ترکیب حزب محافظه کار بر این تصور بودند که طرح همه پرسی برگزیت رای نخواهد آورد و این امر فرصتی برای تحقق اهداف سیاسی آنها برای کنار نهادن مخالفان سیاستهایشان از عرصه خواهد بود. آنچه در محاسبات سران لندن نبود توجه به ملی گرایی شکل گرفته در میان مردم بوده است . ملی گرایی که بسیاری از ساختارهای سیاسی را در کشورهای اروپایی تغییر داد و حتی در آمریکا موجب به قدرت رسیدن ترامپ شد. این ملی گرایی شامل استقلال در سیاست داخلی و خارجی و عدم هزینه کردها برای اروپای واحد و یا اتحاد دو سوی آتلانتیک است که حتی دامنه آن به ناتو نیز رسیده و اروپا اجبارا در مسیر تشکیل ارتش واحد به جای ناتو پیش رفته است.
نتیجه آن همه پرسی سقوط دولت کامرون بود که به قدرت رسیدن ترزا می را در مقام نخست وزیری به همراه داشت. در این میان ترزا می تلاش کرد تا با بهرهگیری از روند مذاکرات با اروپا و جلب رضایت آنها برای پذیرش خواستههای انگلیس اجرایی شدن برگزیت را لغو و یا به تاخیر اندازند روندی که موجب استعفا برخی از وزرای وی از جمله جانسون وزیر خارجه شد. در نهایت چهارم آذرماه مذاکرات میان اروپا و انگلیس به نهایی شدن برگزیت و خروج انگلیس از اتحادیه اروپایی شد. هر چند که برخی بر این عقیدهاند که این خروج نوعی اقدام پیش دستانه انگلیس برای رهایی از هزینههای سنگین و بحرانهای آینده اتحادیه اروپا و نیز رسیدن به شرایطی برای حضور فعالتر در عرصه جهانی بویژه در قالب نظامی در خاورمیانه است اما بررسی تحولات نشان میدهد که حقیقتی ورای این موضوع در جریان است. مروری بر کارنامه انگلیس نشان میدهد که این کشور از یک سو به دلیل ساختار قدیمی و عدم توسعه صنعتی متناسب با سایر کشورهای اروپایی عملا مانعی برای تحقق اهداف اتحادیه بوده چنانکه حتی در روند سیاستگذاری اروپا نیز اخلال ایجاد کرده است. اروپا حتی به دلیل مخالفتهای و رفتارهای یک جانبه انگلیس در تصویب بودجههای اجرایی نیز با مشکل مواجه شده است. در همین حال اروپا در حالی به دنبال استقلال و رهایی از وابستگی به آمریکاست که انگلیس خود را وابسته و همسو با آمریکا دانسته و بسیاری از سیاستهای آن با آمریکا هماهنگ میشوند. روندی که با شکل گیری ملی گرایی در اروپا و جدایی از آمریکا، همخوانی ندارد.
با توجه به این شرایط میتوان گفت که در اصل اجرای برگزیت نوعی رهایی اتحادیه اروپا از کاستیها و سیاستهای مخرب لندن بودن است بگونهای که اروپا خواستههای لندن برای ماندن در اتحادیه را رد کرده و در ۴۰ دقیقه خروج انگلیس را تصویب نمود.
نویسنده: فرامرز اصغری