سیاست ترور یکی از مولفههای رفتاری نظام سطه و عقبه آن رژیم صهیونیستی است. نمود عینی این تروریسم دولتی را در ترور فرماندهان و رهبران مقاومت فلسطین و لبنان همچون شیخ احمد یاسین، فتحی شقاقی، عباس موسوی و ... می توان مشاهده کرد که با اقدام مستقیم صهیونیستها و حمایتهای غرب و سکوت سازمان ملل صورت گرفته است. آمریکاییها نیز یدی طولانی در این عرصه دارند که ترور بزرگان مقاومت همچون احمد شاه مسعود فرمانده بزرگ مجاهدین افغانستان و نیز ترور سردار سلیمانی و ابو مهدی المهندس نمودی از این رفتارها است. نکته قابل توجه آنکه دشمنان مقاومت، منطقه و جهان اسلام بر این تصور بودهاند که با ترور فرماندهان و رهبران مقاومت میتواند در برابر مقاومت مانع تراشی نمایند حال آنکه نگاهی به تحولات چند دهه اخیر نکاتی دیگر را آشکار می سازد. به عنوان نمونه با شهاد اجمد شاه مسعود نه تنها مقاومت افغانستان پایان نیافت بلکه لشکر فاطمیون پا به عرصه وجود نهاد که در مبارزه با تروریسم و حمایت از حرم در سوریه، جان فشانیها کرده و نام خود را به عنوان یکی از پیشگامان مبارزه با تروریسم و مدافع حرم به ثبت رساندند.
در لبنان نیز پس از ترور شهید عباس موسی دبیر کل سابق حزب الله، افرادی همچون سید حسن نصرالله و فرماندهان بزرگ مقاومت مانند شهید بدرالدین ، شهید مغنیه و... پا به میدان نبرد نهادند و توانستند از سال ۲۰۰۰ تا به امروز شکستهای سنگینی را به دشمن صهیونیستی تحمیل نمایند و حتی در سوریه مبارزه ای ماندگار با تروریسم را رقم زدند.
در فلسطین نیز شهادت افرادی همچون شهید شیخ احمد یاسین، فتحی شقاقی و... نه تنها مقاومت را زمین گیر نکرد بلکه دهها گروه مقاومت شکل گرفت که در جنگهای ۲۲، ۸ و ۵۱ روزه غزه شکست را بر دشمن صهیونیستی تحمیل کردند. این مقاومت چنان ریشه گرفته که این روزها رزمایش مشترک ۱۲ گروه فلسطینی برگزار میشود. در یمن نیز ترور و شهدت حسین الحوثی در سال ۲۰۰۴ نه تنها مقاومت یمن زمین گیر نشد بلکه امروز جهان شاهد مقاومت همه جانبه انصارالله در برابر ائتلاف سعودی و آمریکایی است بگونهای که موازنه قدرت را به نفع مقاومت یمن تغییر داده است. این کارنامه بیانگر آن است تصورات عاملان ترور فرماندهان مقاومت در توهمی هستند که هرگز تعبیر نخواهد شد و راه مقاومت همواره ادامه خواهد داشت.
نویسنده: قاسم غفوری