انگار متولی این پایگاه که باید در همه احوال محافظ و مدافع منافع و حفظ حرمتهای کسانی باشد که همهچیز خود را برای اعتلا و سربلندی میهن و پاسداری از رهاوردهای انقلاب اسلامی در طبق اخلاص گذاشتهاند این روزها را به نعل وارونه زدن سپری کند که اگر منتقدی بالای دستتر از خودش داشت تا با امکانات گسترده و بودجهای فراتر از نیاز و بازدهی میتوانست به نقد و بزرگنمایی و تخریب دیگران بپردازد اول از این رسانه شروع میکرد که امروز یکی از معاونان مدیران مراکز استانی که در طول خدمت رسانه شنیداری زیرمجموعهاش سوتیهای فراوان داده و بهکرات مورد اعتراض و افشاگری رسانههای مکتوب قرار گرفته بجای توبیخ، ارتقاء نمییافت و قائممقام یکی مراکز استانی استراتژیک نمیشد که هرگونه سهلانگاری در آن با هزینههای بسیار بالا روبرو است. شاید بهتر باشد که بگوییم متولی رسانه ملی طی این محدود سالهای مدیریت خود اصل را بر چشمپوشی و باریبههرجهتها گذاشتهاند و از یاد بردهاند که رسالتشان دراینباره چیست که این مجموعه مقدس یکی از عالیترین و حساسترین نهادهایی است که میتواند و باید بتواند مدافع خدمتگزاران بیپیرایه جامعه چه در زمان حیات و چه پس از وفات باشد که امروز بیشتر اوقات را به بند دوم آن اختصاص دادهاند و کمتر به انعکاس و قدردانی از کسانی میپردازند که با چراغ خاموش خط مقدم جبههای با خاکریزهایش به آنها محول شده و قاطعانه از آن حراست میکنند که اگر بهجز این است باید وقت بیشتری را صرف رسانه ملی و وسعت آن در شبکههای متعدد نمایند تا خدای ناخواسته از این طریق جفا به امثال کسانی اینچنین نشود اگرچه هر نوع جفایی در درگاه احدیت نابخشودنی است. دورانی که در حال سپری کردن آن هستیم به دلیل حساسیتهای بالا همانند راه رفتن بر روی پلی به ضخامت مویی باریک است که میتوان آن را بیشباهت به پل صراط ندانست که اگر کسی قادر نیست عوامل زیر دست خود را بهمنظور عبور صادقانه و بدون پیرایه از آن مدیریت کند چهبهتر که شجاعانه استعفا داده و اجازه دهد این مسئولیت حساس به حقدار آن برسد زیرا اینجا بزم شعر و مشاعره نیست بلکه صدای جمهوری اسلامی ایران است! برنامههای مختلف این مجموعه کلان چه ازنظر دیداری و چه از جنبه شنیداری هرکدام بهنوبه خود میتوانند با غفلتها و شیطنتهایی مواجه باشند که این روزها به دلیل نزدیک شدن به یکی از مهمترین و درعینحال مخاطره انگیز ترین پدیدهها یعنی انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم هستیم و رسانهها و بخصوص ملی آن نقش کلیدی را دارند. افشاگری پیرامون کوتاهی بعضی از مسئولان در انجام وظایف خود نهتنها در این مقطع از زمان بلکه در همه احوال یکی از تعهدات اجرایی رکن چهارم دمکراتی هر نظام یعنی رسانههاست اما نگاهی به پیامدهای مخرب آن ازنظر قضاوت آحاد جامعه بیش از این افشاگری ناقدانه اهمیت دارد حالا اگر پیشنویس این خبر نیز توسط افرادی مبتدی و تازهکار و بر اساس شور و احساس جوانی نوشتهشده باشد که اصولاً ندانند پیشینه مثبت فردی که درباره آن بیپروا نقد میشود چگونه است و در بیست سال رزومه کاری گذشته چه مراحلی از خدمات صادقانه و مؤثری را در اقصی نقاط کشور از صفر شروع کرده و ۲۴ ساعت شبانهروز را دربست به آنها اختصاص داده است. کارمندی ساده اما پرانگیزه یکی از شهرداریهای کوچک بخش و سپس شهردار که هنوز اهالی آن پس از گذشت سالها چشمبهراه دیدن او هستند زیرا شاهد بودند چگونه شوق و عشق به این نوع خدمت خاص علیرغم کار شبانهروزی او را موفق به دریافت دکترا کرد تا شهردار یکی از کلانشهرها مطرح و استراتژیک کشور شود و طی دو سال تحولی عمیق در آن ایجاد کند و سپس راهی مرکز استانی دیگر در دل کویر شده تا تجربیات و تحصیلات خود را در آن شهر به منصه ظهور برساند. اما دیری نپایید تا پایتخت نشینان این مروارید گرانبهای خدمت را به تور انداخته و به اینسو آورند و سمتهای معاون عمرانی وزارت کشور. ریاست سازمان شهرداریها و دهداریها و مدیریت ترافیک کشور را بر دوش او اندازند تا ۲۴ ساعت شبانه را در سه فقره هشتساعته به اداره و امور این سه ارگان بپردازد و در طول چهل روز بحران سیل در شمال و جنوب و غرب ساکن و ناظر شبانهروزی در این مناطق باشد و به رتقوفتق امور در تعهد وزارت مطبوع خود باشد که به میل و خواسته شخصی هرگز رسانهای نشد و همچنان ترجیح داد معاملهای باشد بین خود و خدای خود که حاصل آن بیماری سینوزیت حادی است که این روز گریبان او را گرفته و نفسش بهسختی بالا نمیآید و فایل مصاحبه شاهد این مدعا است. کلیدواژه این چهره خدوم در تمام این سالها که شخصاً یکی از منتقدان او برای سازندگی هرچه بیشتر بودهام چیزی نیست بهجز صداقت در کلام و رفتار بخصوص در برخورد با رسانهها که رادیو ایران در اخبار دوشنبه هشتم دیماه جاری این منش پسندیده را به سخره گرفت تا خبرنگاری تازهکار و تندخو به مصاحبه تلفنی با دکتر مهدی جمالی نژاد که هنوز هویت محلی خود را از دست نداده و همچنان با لهجه اصفهانی صحبت میکند پرداخته و پیرامون اعضاء شوراهای اسلامی شهر و کارکنان شهرداریهای برکنار و بازداشتشده ازجمله ۹ نفر در ساری داد سخن میدهد و مدیریت ایشان را که به دفاع از هزاران نیروی خدوم و جانبرکف خدمات شهرداری میپردازند زیر سوأل و تخطئه میبرد تا به نقض گفتار خود بپردازند اما اینچنین نمیشود که آنچه ابراز شده عین واقعیت برای صدها هزار زحمتکش شهرداریها در سراسر کشور اسلامی بخصوص در این روزهای بحرانی میباشد که این پروسه اطلاعرسانی بیشتر به پروژه هتک حرمت شباهت دارد تا عدم آگاهی از سواد رسانهای!
نویسنده: حسن روانشید