مجسمهی پست تهران، سلام
این روزها تمام روزنامهها و سایتهای خبری از سرقت تو در روز روشن خبر میدهند و حتما خیلی خوشحالی که تیتر یک روزنامهها شدهای اما زیادی شادمان نباش چون همانطور که من به این گندگی را فراموش کردهاند تو را هم از یاد خواهند برد.
من هم زمانی برای خودم دکلی بودم و یال و کوپالی داشتم اما یک روز عدهای نقاب پوش آمدند و مرا با خودشان بردند. اصولا در این مملکت هر چیزی را که میدزدند دیگر پیدا نمیشود. من و تو هر چقدر هم که بزرگ و گردن کلفت باشیم به عظمت سارقان خود نیستیم.
مثلا همین "ب. ز" یا "م. خ" که برای خودشان دکلی هستند و توپ تکانشان نمیدهد. یادش بخیر! بچه که بودیم اگر مدادتراش یا پاککن را گم میکردیم بعد از یکی دوساعت پیدا میشد اما حالا شتر را با بارش میدزدند و هرگز پیدا نمیشود.
مجسمه جان!
چون تجربه کافی نداری من حاضرم تجربیات خودم را به رایگان در اختیارت بگذارم. روزهای اول بعد از سرقت همه در قبال تو احساس مسئولیت میکنند و صفحات روزنامهها و فضای رسانههای خبری از عکسهای تو و ماجرای سرقتت پر میشود اما بعد کسی میآید و چیز دیگری را میدزد و همه تو را فراموش میکنند.
در مرحله اول یکی از رسانههای وابسته به استکبار جهانی با هدف تضعیف مسئولان خدوم خبر سرقتت را منتشر میکند و بعد عدهای جیرهخوار امپریالیسم جهانی و شرق و غرب و در راس آن آمریکای جهانخوار با تحلیل خبر این سرقت به آسیاب دشمنان آب میریزند.سپس یکی از همان مسئولان خدوم مصاحبه میکند و با تکذیب خبر سرقت، روزنامهنگاران را تهدید به شکایت میکند.
مجسمه جان!
من نمیدانم کدام یک از حروف الفبا تو را به سرقت برده است اما اگر "میم. دال" باشد خودت را ناراحت نکن. ایشان با موارد سرقتی خودش مهربان است و اذیتت نمیکند اما اگر "الف. شین" باشد حسابت با کرامالکاتبین است چون وی سابقهی "دکلآزاری" دارد و بعید میدانم به مجسمه ی کوچکی مثل تو رحم کند.
توصیه میکنم هر چه سارقان محترم گفتند به حرفشان گوش کن و سعی کن مجسمه خوبی باشی وگرنه... (متاسفانه ادامه نامه خوانا نیست.)