سیدابراهیم رییسی و محمدباقر قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری سنگ بنای جدیدی را در سپهر اصولگرایی نهادند؛ سنگ بنایی که میتوان بر آن عمارت رفیعی را بالا برد که تا دوردستهای افق سیاست ایران را تحت تاثیر خود قرار دهد.
جریان اصولگرایی سالها بود که در درون خود از تفرقه رنج میبرد و این تفرقه مثال زخم بر پهلو نشسته سالها از آنها خون گرفت و ناتوانشان کرد. (حال بماند که رئیس دولت نهم و دهم با همه امیدیهایی که به او میرفت چگونه این شکاف را به نهایت عمقش رساند و ناخواسته و نادانسته چگونه آب موافق بر آسیاب حریف ریخت...)
اوج این بینظمی و تفرقه در انتخابات ۹۲ بود که بازی کاندیداهای نسبتا اصولگرا موجب بالا آمدن حسن روحانی شد. در آن انتخابات اصولگراها دریافتند که تفرقه، بیش از حملات حریف بر جانشان افتاده و دودمانشان را در معرض باد نهاده است.
در این انتخابات، محمدباقر قالیباف با انصراف از کاندیداتوری انتخابات، پس از حرف و حدیثهای فراوانی که در رقابت سال ۹۲ میان هواداران او و جلیلی مطرح شده بود، استراتژی ایثار را کلید زد. این اتفاق از آنجا مهم بود که موجی از عواطف مثبت را در میان پیکره اصولگرایان برانگیخت و مرهمی شد بر زخمهای نارفاقتی پیشین و ایکاش با انصراف میرسلیم، به رغم نازل بودن آرایش، این رفاقت درونی بیشتر جلوه و نما مییافت.
این اتفاق هنگامی تکمیل شد که سیدابراهیم رییسی با استراتژی اخلاق به یاری قالیباف آمد. اگرچه قالیباف نتوانست از تاکتیک بالغی در تهاجم به رقبا در جریان مناظرات بهره ببرد، اما در مقابل رییسی (به رغم اسرار فراوانی که میدانست و میتوانست فاش سازد) توانست رقیبی را که از هیچ تهمت و انگی فروگذار نبود، در زمین اخلاق به خاک رساند.
شاید در آن مرحله این شائبه برای مخاطبان مناظرات وجود داشت که رییسی اخلاق را تنها "حربهای"برای رایآوری کرده است اما هنگامی که در شام انتخابات پس از اعتراض ستادش به تخلفات صورت گرفته به وزارت کشور رفت، همه دیدند که اینبار رییسی برای حفظ ارزشهای اخلاقی و انقلابیش، چگونه بزرگوارانه از جنجال دوری کرد. هنگامی عظمت اخلاقی این کار رییسی روشن میشود که وی را در مقابل بدیلش در انتخابات ۸۸ بگذاریم.
در انتخابات ۸۸ بازنده انتخابات، بدون در دست داشتن سند متقنی، شنیعترین مرزهای بداخلاقی را به نام اخلاق و قانونمداری در نوردید و اساس نظام و انقلاب را بر پای لجاجت خود مورد هدف قرار داد. در حالی که سیدابراهیم با وجود داشتن مستنداتی که به شورای نگهبان ارسال کرده است اعلام کرد که سازوکار انتخابات در ایران اطمینانبخش است و تخلفات صورت گرفته نمیتواند نتیجه انتخابات را تغییر دهد!
البته جناح حریف هنوز مست آرای به دست آورده و خودساخته است اما این استراتژی سیدابراهیم نشان داد که وی تنها در زمین انتخابات بازی نمیکند و حرکتهای وی در این صفحه شطرنج لایههای پنهانی دارد، ذخیره سالهای آینده.
از این منظر اصولگرایان تلاش کردند تا بر شکاف و تفرقه درونی خود فائق آیند و اولین نشانههای آن در این انتخابات دیده شد. بنابراین"شکلگیری میل به بهبود وضعیت درونجناحی" به عنوان یک عزم همگانی مهمترین دستاورد اصولگرایان در این انتخابات بود که قطعا رادیکالیسم چیره شده بر اردوی حریف، سرعت وحدت درونی اصولگرایان را سرعت مضاعفی خواهد بخشید.
این انتخابات اما یک پیام مهم هم برای اصولگرایان داشت، کشف یک نقیصه مهم در بدنه اجتماعی!
اصولگرایان آرای تقریبی ۱۶ میلیونی به دست آوردند و با احتساب تخلفات این آرا بیشتر از آن چیزی است که از تریبون رسمی اعلام شد، اما حتی با وجود آن آرا هم اصولگرایان سیگنال مهمی را از نتایج اعلام شده در انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات شوراها دریافت کردهاند: خطر آسیبپذیری جایگاه اجتماعیشان.
عبدالکریم محبی