آنهایی که برای سوال نشدن از روحانی به هزار در و دیوار زدند یکی پس از دیگری پشت رئیس دولت را خالی میکنند و با اعلام کاندیداتوری و حمایت از کاندیدای خاص آنهم سه سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری!!! سعی در قربانی کردن بی سر و صدای روحانی دارند تا هم پرستیژ خود را حفظ کنند و هم بازی یکی در میان حزبی را بهم بزنند. در کنار این اتفاقات تلاش دارند تا در انتهای همه این کارها، علت استعفا دادن روحانی و یا صدور عدم کفایت را بر گردن رقیب حزبی بیاندازند!! اینهایی که برای منافع شخصی منافع ملی را قربانی میکنند، بر خلاف تلاشهایی که برای پشت پرده ماندن دارند کسانی نیستند جز آنهایی که روزی برای رای آوردن روحانی هر متنی را مینوشتند تا او بخواند و مردم برایش هورا بکشند. برایشان بردن و ماندن بر مسند قدرت مهم است نه روحانی میشناسند، نه عارف و نه حتی جهانگیری که از امروز برایش تبلیغ میکنند، برای بردن باید همه چیز را آماده کنند و حاضرند برای نگه داشتن صندلیشان رئیس جمهور محبوبشان را نیز قربانی کنند! برای همین نمیخواهند سوالی از او پرسیده شود تا اذهان مردم نسبت به کمکاری و وعدههای عملی نشده لیدرشان روشن شود، میخواهند از روحانی قربانیای بسازند که فدای تلاش برای مردم شد! شاید چیزی شبیه پروژهای که سال ۸۸ نیز کلید خورد و البته در نطفه خفه شد. مظلوم نمایی یکی از روشهای پیش پا افتاده کارهایشان است. البته همه اصلاحالتیها را نمی شود با یک چوب راند، اما کم نیستند آنهایی که با مظلوم نمایی تهران را بلعیدند، کشور را سند زدند و حالا به اسم مردم فریاد سر میدهند و حتی خانههایشان فرسنگها از مردم فاصله دارد. اما شاهد این ادعاهایمان تحرکاتی است که در هفتههای اخیر شکل گرفته است.
از شایعه تا واقعیت
در همین زمینه، همانطور که تا کنون در اخبار رسمی و غیر رسمی عنوان شده است شاهد رخدادهای بسیاری بودهایم، مثلا در هفتههای اخیر بسیار شنیدیم که اخبار و شایعات متعددی در مورد احتمال کناره گیری زودهنگام آقای روحانی از جایگاه ریاست جمهوری به گوش میرسد و برخی کانالها در شبکههای اجتماعی نیز به گسترش این شایعات دامن میزنند. برخی حتی از بیماری صعب العلاج آقای روحانی و احتمالا استعفاء زودهنگام آن سخن گفتهاند! چیزی که بیشتر شبیه یک سناریوی پیش پا افتادهای است که برای شهردار تهران!! نیز اجرا شد. اما این سناریو چونم یکبار برای نجفی در شخهرداری جواب نداده است نمیتوان دوباره آن را در سطح وسیعی چون ریاست جمهوری اجرا کرد.
اما مهمترین نکته این شایعات عنوان شدن آنها پس از خروج ترامپ از برجام و ناکامی سیاست آقای روحانی در حل مشکلات اقتصادی از طریق حل مناقشات هستهای، در افکار عمومی از پذیرش بیشتری برخوردار شده و همین موضوع باعث شده تا بستر برای شایعه سازیهایی از این قییل فراهم شود. برخی جریانهای سیاسی نیز چندان از گسترش این شایعات ناخرسند نیستند و اغراض و اهداف سیاسی خود را دنبال میکنند! اما سوال اصلی در این میان آن است که چه کسانی از شیوع این شایعات سود میبرند؟ و چه کسانی بدنبال برکناری یا عبور از روحانی هستند؟!
استارت اول از جریان انحرافی
اما شاید همه این استارها و شروع ماجرا برای ادامه ماجرای حذف روحانی از سوی اصلاحات، زمانی زده شد که جریان انحرافی حرف از انتخابات زودهنگام زد.
در ایام ناآرامیهای دی ماه ۱۳۹۶ بود که اولین بار اخباری پیرامون تقاضا جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران مبنی بر استعفاء حسن روحانی در محافل مختلف شنیده شد. این خبر خیلی زود توسط دولتمردان تکذیب شد و روزنامههای اصلاحطلب تلاش کردند تا انتشار اخبار آن را خط رسانهای – تخریبی رقیب قلمداد کرده و آن را محکوم نمایند.
پس از این ماجرا بود که مساله برگزاری انتخابات زودهنگام و استعفای رییس جمهور بلافاصله به مطالبهای از جانب جریان انحرافی بدل شد و به بهانههای مختلف تکرار شد! محمود احمدی نژاد در نامهای که در اسفندماه سال انتشار یافت از رهبری خواستار "برگزاری فوری و آزاد انتخابات ریاست جمهوری و مجلس" شده بود. این خط رسانهای توسط این جریان دنبال شد و در نامهای که توسط بخشی از دانشجویان نزدیک به احمدی نژاد خطاب به رهبری معظم انقلاب در فرودین ماه امسال نوشته شد، مجددا مساله برگزاری زودهنگام انتخابات ریاست جمهوری مطرح شد. نوسانات شدید قیمت ارز و اوضاع آشفته بازار در فروردین ماه امسال کافی بود تا بار دیگر مساله استعفای روحانی توسط نزدیکان احمدی نژاد مطرح شود و این بار علیاکبر جوانفکر وارد میدان گردد و چنین بنویسد: «نمیشود شکست را پذیرفت و همچنان بر مسند قدرت باقیماند. دولت روحانی باید به دلیل ناکارآمدی محض استعفا دهد و زمینه برگزاری انتخابات مجدد را فراهم آورد.»
اصلاح طلبان و پروژه ماهی از آب گلآلود
اما این گلآلوده شدن آب فضا را در اختیاز اصلاحاتیهایی گذاشت که میخواستند ماهی خودشان را از آب گرفته و بازی انتخابات ۱۴۰۰ را نبازند. بر همین اصل ماجرا توسط آنها به زیرکی خاصی ادامه داده شد. پس با این حسای می توان گفت که این تنها همراهان احمدی نژاد نبودند که در این ایام از موضوع پایان زودهنگام ریاست جمهوری سخن گفتند. بلکه این ادبیات را میتوان در کلام فعالین سیاسی اصلاح طلب نیز جستجو کرد. برای نمونه سعید حجاریان که جایگاه تئوریسین اصلاحات قرار میگیرد و بسیاری از همین طیف برای او چنین لقبی را قائل هستند، نیز در یادداشتی به این موضوع پرداخته است. وی مثلا حرف خود را از زبان اصولگرایان بیان کرده و در تشریح وضعت دولت روحانی در صورت وخیم شدن اوضاع و ناکامی در برجام چنین اظهار کرده است:«در صورتی که وضعیت گفته شده تشدید شود، راستها چهار سناریو پیش روی دولت روحانی قرار خواهند داد. اولین آنها پیشنهاد استعفاست؛ یعنی روحانی را به استعفا دلالت کنند. دومین سناریو، اِعمال فشار است؛ و بر سر مسائل شخصی رییسجمهور مانور دهند. سپس بر مبنای عکسالعمل روحانی حملات را تشدید کرده و از رییسجمهور مشروعیتزدایی و نهایتا وی را وادار به کنارهگیری کنند. سناریوی سوم، طرح عدم کفایت روحانی است؛ به نظر اگر اکثریت مجلس تا پایان سال اوضاع را بحرانی ببینند و نتوانند در برابر فشار مردم تاب بیاورند و به این جمعبندی برسند که دولت توانایی حل بحران ندارد، لاجرم و شاید بنا به بعضی صحبتها موضوع عدم کفایت را مطرح میکنند.آخرین سناریو از جنس پروندهسازی است؛ به این نحو که مجموعه عملکرد روحانی را رصد کنند و فیالمثل بگویند رییسجمهور با اصحاب فتنه سر و سرّی داشته یا در موضوع برجام دو و سه با خارجیها ارتباطی برقرار کرده است، لذا نمیتواند سکاندار قوه مجریه باشد.»
از سوی دیگر عبدالله ناصری عضو شورای مشورتی اصلاح طلبان و فعال سیاسی اصلاح طلب نیز دراین باره نوشته است: «یک جریان سیاسی خاص با توجه به شرایط فعلی کشور، راهبرد جدیدی را برای جلوگیری از اتمام دوره ریاستجمهوری حسن روحانی طراحی کرده است. طرح مباحثی همچون استعفا یا فشار سیاسی بر رییسجمهور در همین راستا طراحی و نقل محافل سیاسی و رسانهای شده است.»
رمضانعلی سبحانیفر نماینده سبزوار و سخنگوی حزب اعتدال و توسعه نیز معتقد است: «دلواپسان برای نگه داشتن خود در صحنه سناریوهایی از استیضاح وزرا تا رئیس جمهور را دنبال میکنند تا خود را در صحنه نگه دارند.»
این ادعاها در حالی مطرح میشود که چنین تعابیری در اظهارات منتقدان دولت روحانی وجود نداشت و تنها در سخت ترین شرایط منتقدان خواستار سوال از رئیس جمهوری و شنیدن پاسخهای او و اصلاح امور توسط خودش بودند. لذا بکارگیری تعابیری چون به استعفا رساندن، اِعمال فشار، طرح عدم کفایت و پروندهسازی، بیش از آنکه حاکی از ذهن منتقدین بالاخص اصولگرایان باشد ، گزارشی است از آنچه در ذهن اصلاحطلبان میگذرد! و بازتاب تفکری است که در این اردوگاه در حال قوت است، چرا که صدای "عبور از روحانی" از مدتها قبل از اردوگاه اصلاح طلبان به گوش رسیده است!
کاندیاتوری زودهنگام
اما خوب که در اخبار جست و جو کنیم اخباری غیر از شایعات وجود دارد که اتفاقا از رسمیت بهتر و بیشتری نیز برخوردار است،خبرهایی که صحت تفکر اصلاحاتی عبور از روحانی را به صورت عینی تر بیان می کند، اخباری نظیر کاندیداتوری زودهنگام عارف برای ریاست جمهوری و اعلام حمایت اصلاحطلبها از کاندیداتوری جهانگیری برای انتخابات ۱۴۰۰!! اخباری که همگی نشان میدهد چه کسانی از همین امروز یک سال بعد از تشکیل دولت دوازدهم از آن بریده و به فکر جایگزین افتادهاند تا صندلیشان را حفظ کنند. با این حساب اصلاحاتیها گزینه خوبی برای ادامه این شایعاتی که حتی ممکن است منبع اولیه آن نبودهاند، باشند تا ماهی خود را از آب گل آلودهای که کس دیگری درست کرده بگیرند.
چرایی «عبور از روحانی»
واقعیت است است برخی از اصلاحطلبان تحقق اهداف اصلاحطلبی و موفقیت در انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ را در عبور تدریجی از روحانی میدانند. این جریان معتقد است، دولت اعتدال، دولت اصلاحطلب نیست و اهداف و برنامههای دولت از این طریق تحقق نخواهد یافت. حمایت از روحانی تنها موجب آن خواهد شد که ناکامیهای وی به اسم اصلاحطلبان نوشته شود و با توجه به افزایش روزافزون انتقادات، اعتراضات و اعلام پشیمانیها از دولت و کاسته شدن از اعتبار و مقبولیت آن، از اعتبار و مقبولیت اصلاحطلبان نیز کاسته شود و فرصت برای موفقیت جریان رقیب فراهم آید! برای به دست آوردن کرسیهای مجلس نیز باید راه بهتری پیدا کرد و چه راهی بهتر از همصدا شدن با مردم و سلبریتیةآ برای عبوئر از کسی که نتوانسته وعدهةایش را عملی کند و قایم شدن در پس این اقدام و مرور نشدن خاطره حمایت آنها از روحانی!
آنها که با موج جدید اعتراضات سلبریتیهای این جریان در روزهای اخیر و با راهاندازی کمپینهایی برای ابراز پشیمانی، فشار خود را به رأس اصلاحطلبی نیز وارد کرده و خواستار همراهی آنان هستند! در واقع، بخشی از بدنه اجتماعی پیشگام سیاستورزی شده و تلاش دارد جرئت و جسارت لازم را برای رأس فراهم کرده تا این سناریو را دنبال کند. سیاست مذکور سیاستی نیست که اگر کسی از بزرگان اصلاحطلبی به آن اعتقاد داشته باشد، حاضر شود آشکارا آن را اعلام کند؛ از این رو در لابهلای اظهاراتشان باید به دنبال اشاراتی گشت تا ردی از انچه در مخیلةشان میگذرد را یافت.
در نهایت میـوان اشاره کرد کسب کرسیةای مجلس و از دست ندادن شانس در انتخابات ۱۴۰۰ همه نکات بزرگی است که میتواند باعث شود اصلاحاتیها حتی چننی سناریوها و خودزنی را در پیش گیرند.
چرا اصولگراها نه؟!
اما باید نکته دیگری را نیز بررسی کرد، چرا اصولگراها نمیتوانند پشت طلب استعفای روحانی و طرح عدم کفایت او باشند؟! پاسخ روشن است چون در فواصل مختلف آنها ثابت کردهاند که مایل به رفتار حذفی آنهم در اندازههای ریاست جمهوری نیستند. آنها میخواهند روحانی ابتدا توضیح دهد و بازخواست شود و البته مسیر را خودش اصلاح کند چون معتقدند که مسیری که روحانی رفته را باید تا آخر خودش طی کند تا شائبهای در اذهان باقی نماند که اگر او بود میتوانست همه چیز را اصلاح کند و به نوعی با نیمهکاره گذاشتن دولت اجازه فرار رو به جلوی روحانی را ندهند. به نفع اصولگراها هم نیست که روحانی استعفا دهد تا حزبش بتواند از این فضا، فضایی برای مدیریت افکار عمومی ساخته و از پاسخگویی به مطالبات مردم فرار کند.
اماچرا وضعیت کنونی را نباید حاصل سناریوی تخریبی علیه دولت دانست>؟! برای این پرسش هم باید گفت که چون واقعیت این است که حتی اگر مردم به این طرح اقبال نشان بدهند این فضا را باید محصول عملکرد ضعیفی دانست که سیاستمداران دولت دوازدهم در پیش گرفتهاند! اخبار منتشر شده درباره کاستن از یارانهها و افزایش سه برابری عوارض خروج از کشور، نمونههایی از تصمیماتی است که فشار را بر زندگی مردم بیشتر میکند؛ این در حالی است که راهبرد اصلی دولت اعتدال مبنی بر حل مشکلات کشور از طریق دیپلماسی نیز به شکست انجامیده و گشایش چندانی در عرصه اقتصاد حاصل نیامده است. به این ترتیب، نمیتوان انتظار داشت که پس از سپری شدن بسیار، حمایتها همچنان ادامه یابد و مردم نیز همراه با روحانی و سیاستهای نوسانیاش باقی بماند.
البته کارشناسان این را هم مدنظر قرار دادهآند که یکی از عوامل موثر در کلید خوردن سناریوی "عبور از روحانی" شکلگیری این تلقی است که حسن روحانی تحت فشار اصولگرایان تغییر راهبرد داده و به سمت این جناح و واگرایی از اصلاح طلبان میل پیدا کرده است. به واقع سخن از «چرخش به راست رئیسجمهور» از ماهها پیش در محافل اصلاحطلبی مطرح شده و آنها مدعیاند که آقای روحانی پس از چهار سال نزدیکی به اصلاحطلبان و کسب رأی در انتخابات ۹۶، نوعی بازگشت به راست را در پیش خواهد گرفت! کمتوجهی به خواسته اصلاحطلبان در چینش کابینه و انتخاب استانداران، بیتوجهی به نقدهای اصلاحطلبان در چهار سال اول ریاستجمهوری روحانی، کم شدن از قدرت اسحاق جهانگیری در کابینه جدید، عمل نکردن به بعضی وعدههای انتخاباتی و حتی پاک کردن صورتمسئله تعدادی از آنها از سوی نزدیکان دولت، نشانههایی است که اصلاحطلبان را به عملکرد روحانی و دولتش حساستر میکند. "احمد خرم" از فعالین سیاسی اصلاح طلب در این باره معتقد است: «واقعیت جامعه بیانکننده این مسئله است که این اتفاق در حال رخ دادن است؛ اتفاقی که با انتقاد بخش قابل توجهی در طیفهای اصلاحطلب همراه شده است.»
هر چند که این نظر با نگرانیها و مخالفینی در اردوگاه اصلاح طلبان روبرو بوده و واکنش ایشان را به همراه داشته است. به عنوان نمونه مصطفی تاجزاده با ادبیاتی هشدارگونه در اینباره بیان میدارد: »شخصاً با این پیشفرض که روحانی چرخش به راست داشته، مخالفم و معتقدم رئیسجمهوری پس از انتخابات نه تنها چرخش به راست نکرده، بلکه اساساً نمیتواند گردش کند... معتقدم روحانی باهوشتر از آن است که بخواهد به سمت راست بچرخد؛ چرا که میداند در صورت گردش به راست، چیزی به دست نمیآورد و صرفاً پشتوانه عظیم مردمیاش را از دست خواهد داد و روحانی باید مراقب این مسئله باشد.»
اظهارات اخیر حجاریان نیز بدون واکنش باقی نمانده است. به عنوان نمونه علی جنتی وزیر ارشاد دولت یازدهم در گفتوگوی خود با روزنامه اعتماد در پاسخ به سوالی درخصوص تعبیر سعید حجاریان از نتیجه فشارها به حجتالاسلام حسن روحانی رئیسجمهور و احتمال استعفا و یا عدم کفایت او به همین دلیل گفته است: «البته مخالفان دولت ممکن است چنین پروژهای را تعقیب کنند ولی به نظر من امکان تحقق آن وجود ندارد... نه روحانی به خاطر فشارهایی که وارد میشود اهل استعفا دادن است و نه شرایط به گونهای است که مجلس بخواهد رای به عدم کفایت ایشان بدهد. آقای روحانی در سال ٩٢ که وارد انتخابات و پیروز شد، در یک ملاقات خصوصی که با ایشان داشتم، بیان کرد که من هوس رییسجمهور شدن نداشتم ولی شرایط کشور به گونهای است که آمدهام خودم را فدا کنم تا کشور نجات پیدا کند. کسی که با این روحیه به میدان میآید هرگز به خاطر مشکلات و فشارها استعفا نمیدهد تا بحرانی جدید برای کشور ایجاد کند؛ لذا من هیچ یک از این سناریوها را محتمل نمیدانم.»
قربانی سازی!
اما در نهایت باید اینطور تحلیلیکرد که در کنار تمایلاتی که اصلاح طلبان برای واگرایی و عبور از روحانی در طول این سالها داشتهاند باید به این نکته هم پرداخت که در نگاهی دقیقتر دامن زدن به شایعه استعفای زودهنگام رییس جمهور و متهم کردن نظام یا جریان رقیب به داشتن سناریویی برای به استعفا کشاندن دولت دوازدهم، توسط تئوریسین اصلاحطلبان را باید طرحریزی سناریویی برای جهت دهی به رخدادهای آینده و مهار و مدیریت افکار عمومی دانست که اتفاقا جزو حوزه های تخصصی این طیف محسوب می شود.
اول اینکه طرح این ادعا بهانهای برای تخریب رقیب است و ادامه متلکها و برچسب زدنها را ممکن میکند و نکته مهمتر اینکه اذهان عمومی را از آنچه در کشور در جریان اتفاقاتی نظیر نوسانات ارز، گرانی بی حد و حصر و حتی پاسخگویی درباره مصوبه اخیر دولت درباره ادامه حقوقهای نجومی و ندیدن دزدان بیتالمال را فراهم ساخته و افکار عمومی را طوری سرگرم می کند که نپرسند نتایج قرداد با کدخدا چرا به سرانجام خوشی نرسید!! این اقدام میتواند افکار عمومی را از توجه به مطالبات واقعی خود باز دارد و در زمانی که دولت توان پاسخگویی اقناعی به سوالات افکار عمومی را ندارد و اوضاع نابسامان اقتصادی و ناکامی برجام اعتراضات عمومی را به همراه داشته است، کمککار دولت شو و کمی از فشارهای وارده بر آن بکاهد! در کنار این ماجرا میتوان فضایی را فراهم آورد که تنها روحانی سیبل انتقادها بوده و باقی کابینه که شریک کارهای او محسوب میشوند، مانند جهانگیری که عنوان معاون اولی را یدک میکشد تبرئه شوند تا بتوانند همچنان بر مسند قدرت باقی مانده و حتی اعلام کاندیداتوری کنند!!
در نهایت باید به مردم و مسئولان دلسوز هشدار داد که باید در این عرصه ها هوشیار بود و اجازه نداد تا این قبیل سناریوها اعتماد مردم و آبروی کشور را هدف بگیرد.
نویسنده: مائده شیرپور