حکایت عجیبی است. وقتی رئیس فراکسیون امید مجلس که اتفاقا رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان است، معمولا سکوت میکند و ترجیح میدهد با «فریاد خاموش» داد بزند که «سکوتم از رضایت نیست/ دلم اهل شکایت نیست» یک عدهای میگویند که «فلانی»، «دکترجان» چرا چیزی نمیگویی؟ چرا سکوت میکنی.
حالا دکتر بعد از نود و بوقی آمده است و حرف زده است و حالا احتمالا هم هوادارانش و هم منتقدانش باید بگویند «دکتر جان ممنون» بیزحمت همان «همیشگی» یعنی سکوت بهتر بود.
بخشی از سخنان آقای عارف را بخوانید تا ببینید با این اعتماد به سقف و در عین حال اجتماع نقیضین باید چه کرد: «بعد از حوادث سال ۱۳۸۸، عدهای از سیاسیون در هر دو جناح، به این باور رسیده بودند که اصلاحطلبان وارد صحنه نشوند. علیرغم این نگاه که در هر دو جریان بود، به طور جدی آمدیم و حضورمان را ادامه دادیم... نباید بگوییم چرا به روحانی رای دادیم؟ خیلیها شیطنت میکنند. سال ۹۲ درست تصمیمگیری کردیم و درستتر از ۹۲، ۹۶ بود؛ در این میان، عملکرد روحانی بحث مجزایی است. ما وظیفهمان را درست انجام دادیم؛ باید پای این وظیفه بایستیم... جامعه بیش از هر زمانی به جریان اصلاحات نیاز دارد؛ هر چند نقد مردم را میپذیریم چون مسئولیت داریم. از مردم هم بابت مشکلات عذرخواهی میکنیم چون دولتی را روی کار آوردیم که نمیخواهد یا نمیتواند منویات اصلاحات را پیاده کند؛ البته منطقی هم نیست رودرروی آن بایستیم. مجبوریم صورتمان را با سیلی سرخ کنیم... باید به مسیری که میرویم، اطمینان داشته باشیم. اگر قرار است کاری انجام شود، باید با محوریت دولت باشد؛ نباید دولت هم با کارهای خلقالساعه شرایط را بدتر کند.»
البته جناب «دکتر» در جای دیگری از فرمایشات خود این را هم گفتهاند که «شرط ماندگاری، یک زمانی داد کشیدن و یک وقتی هم تحمل کردن است؛ در این میان، منافع فردی هم نباید وجود داشته باشد.»
حالا یکی نیست بپرسد اگر واقعا منافع فردی برایتان مهم نیست و آمدید تا از حاکمیت بیرون نیفتاده باشید و خود را تنها جریان «پاسخگوی مطالبات مردم» میدانید، بیزحمت بفرمایید که چطور میشود هم در سال ۹۲ تصمیم درست گرفت، هم با نگاهی به چهار سال قبلِ شاهکارِ دولت! در سال ۹۶ تصمیم درستتر گرفت و بعد عملکرد همان انتخاب و تصمیم درست را «بحث مجزا» تلقی کرد؟ چطور میشود شما کار خود را درست انجام داده باشید و دولت منتخب شما که حاصل «کار» شماست، آنچنان در بحران «تدبیر» و «امیدم گرفتار شود که مردم برای روزهایی که گذشته است و قرار بود دیگر به «عقب» برنگردیم دلتنگ شدهاند؟ چه شده که شما درست عمل کردید و حاصل درستکاری شما با کارهای خلقالساعه شرایط را بدتر میکند؟
چه میشود که دستتان را روی صورت خود گذاشتهاید تا سرخی «سیلی» را کسی نبیند؟ راستی صورت مردم را دیدهاید؟ سرخی آنها به «کبودی» میزند.
کاش همین یکبار که بعد از مدتها «سخن» راندید، اینقدر شجاعت و شهامت را داشتید که بابت همهی خطاهای دیروز و امروز و فردایتان عذرخواهی کنید. بابت فتنهی ۸۸ که بخشی از درد امروز جامعه حاصل لگد دیروز شما و دوستانتان به «مردمسالاری» بود. بابت غلطترین «تکرار»ی که کردید و با هیاهو و لولوسازی مردم را از ایرانِ ونزوئلا شده ترساندید و حالا این حال و روز و روزگار دستپخت شماست که همیشه از نظام «طلب» دارید و طلبکارید و هیچگاه نخواستید سهم خود را در خرابیها و آسیبهایی که به نظام و مردم زدید بپذیرید.
نویسنده: مهدی رجبی